کد خبر: ۵۹۵۸۸
۱۰:۲۸ -۲۷ دی ۱۴۰۳
نشان تجارت بررسی می‌کند

CPR اقتصادی: چگونه به شرکت‌های در آستانه سقوط، جان دوباره ببخشیم؟

همانطور که در بدن، قلب، مغز و ریه‌ها باید با یکدیگر هماهنگ کار کنند تا فرد زنده بماند، در سازمان نیز بخش‌های مالی، استراتژیک و عملیاتی باید با یکدیگر هماهنگ باشند تا شرکت در شرایط بحرانی به حیات خود ادامه دهد. قطع هر یک از این بخش‌ها می‌تواند منجر به فروپاشی شرکت شود.

جان دوباره به شرکتهای در حال سقوط

نشان تجارت - غلامحسین اقمشه‌ئی: در استعاره‌ای که از قلب، مغز و ریه برای یک سازمان استفاده می‌شود، هر یک از این ارگان‌ها را می‌توان به بخش‌های حیاتی و کلیدی سازمان تشبیه کرد که برای بقا و عملکرد مناسب آن ضروری هستند. این بخش‌ها باید به طور هماهنگ کار کنند تا سازمان بتواند در شرایط بحرانی به حیات خود ادامه دهد و احیا شود. در ادامه، به تشبیه هر یک از این ارگان‌ها در چارچوب یک سازمان می‌پردازیم.

۱. قلب سازمان (مرکز جریان مالی)

قلب سازمان را می‌توان به جریان نقدی و امور مالی تشبیه کرد. همان‌طور که قلب خون را در بدن به گردش درمی‌آورد و مواد مغذی و اکسیژن را به ارگان‌های دیگر می‌رساند، جریان نقدی نیز برای تامین مالی عملیات روزانه، پرداخت به تامین‌کنندگان، حقوق کارکنان، و سرمایه‌گذاری در پروژه‌های جدید ضروری است. اگر جریان نقدی دچار اختلال شود، سازمان دچار مشکلاتی جدی خواهد شد.

نمونه‌های عملیاتی: مدیریت جریان نقدی، پرداخت بدهی‌ها و وصول مطالبات، تامین مالی از منابع داخلی و خارجی

۲. مغز سازمان (استراتژی و تصمیم‌گیری)

مغز سازمان همان بخش رهبری و مدیریت ارشد است که تصمیمات استراتژیک و کلیدی را اتخاذ می‌کند. این بخش به عنوان مرکز فرماندهی عمل می‌کند و وظیفه هدایت شرکت به سمت اهداف کلان، تدوین برنامه‌های استراتژیک، و تصمیم‌گیری درباره اقدامات بحرانی را بر عهده دارد. اگر مدیریت سازمان ضعیف باشد یا تصمیمات اشتباه گرفته شود، سازمان مسیر اشتباهی را طی خواهد کرد.

نمونه‌های عملیاتی: تصمیم‌گیری استراتژیک، تحلیل بازار و تدوین استراتژی‌های رشد، برنامه‌ریزی مالی و سرمایه‌گذاری

۳. ریه‌های سازمان (زنجیره تامین و عملیات)

ریه‌های سازمان همان عملیات اجرایی و زنجیره تامین است که به مانند ریه‌ها که اکسیژن را به بدن می‌رسانند، منابع و مواد اولیه را برای تولید محصولات یا ارائه خدمات تامین می‌کند. این بخش شامل فرآیند‌های تولید، لجستیک و تحویل محصولات به مشتریان است. اگر این سیستم ناکارآمد باشد یا دچار اختلال شود، کل سازمان دچار بحران خواهد شد.

نمونه‌های عملیاتی: مدیریت زنجیره تامین، تولید و عملیات روزانه، کنترل کیفیت و تحویل به موقع محصولات

همانطور که در بدن، قلب، مغز و ریه‌ها باید با یکدیگر هماهنگ کار کنند تا فرد زنده بماند، در سازمان نیز بخش‌های مالی، استراتژیک و عملیاتی باید با یکدیگر هماهنگ باشند تا شرکت در شرایط بحرانی به حیات خود ادامه دهد. قطع هر یک از این بخش‌ها می‌تواند منجر به فروپاشی شرکت شود.

زمانی که قلب می‌ایستد، خون‌رسانی به مغز و سایر اندام‌های حیاتی متوقف می‌شود. انجام احیای قلبی و ریوی و تنفسی به صورت صحیح و در زمان مناسب می‌تواند از علائم بیماری قلبی-ریوی، مرگ مغزی و مرگ بیمار جلوگیری کند.

در احیای اقتصادی شرکت‌ها، مفاهیم مشابه CPR (Cardiopulmonary Resuscitation) و CPCR (Cardiopulmonary Cerebral Resuscitation) که در پزشکی برای احیای قلبی-ریوی و قلبی-ریوی-مغزی به کار می‌روند، می‌توانند به عنوان استعاره‌هایی برای اقدامات فوری و حیاتی به منظور نجات شرکت‌های دچار بحران مالی و عملیاتی استفاده شوند. در ادامه، به شرح اقدامات مشابه در احیای اقتصادی شرکت‌ها می‌پردازیم.

۱. CPR در احیای اقتصادی

در دنیای کسب و کار، CPR می‌تواند معادل مجموعه‌ای از اقدامات فوری و ضروری باشد که برای حفظ بقای یک شرکت در شرایط بحرانی انجام می‌شود. این اقدامات شامل:

* مدیریت جریان نقدینگی (Cash Flow Management)

جریان نقدی حیاتی‌ترین بخش برای ادامه حیات شرکت در زمان بحران است. مدیریت دقیق و بهینه جریان نقدی، شامل کاهش هزینه‌ها، مدیریت موجودی‌ها، افزایش وصول مطالبات و تامین مالی از منابع اضطراری، باید به سرعت انجام شود.

* تحلیل سودآوری (Profitability Analysis)

شناسایی بخش‌های سودآور و زیان‌ده شرکت، و تصمیم‌گیری برای تمرکز بر فعالیت‌های سودآور و کنار گذاشتن بخش‌های زیان‌ده به منظور بهینه سازی منابع و افزایش درآمد.

* بازسازی سازمانی (Restructuring)

بازسازی ساختاری و عملیاتی شرکت، شامل تجدیدنظر در سازماندهی منابع، نیروی کار، فرآیند‌ها و حتی مدیریت اجرایی. بازنگری در ساختار بدهی‌ها و مذاکرات با طلبکاران نیز بخش مهمی از این فرآیند است.

۲. CPCR در احیای اقتصادی

CPCR در پزشکی با اضافه کردن «مغز» به فرآیند احیا، نشان‌دهنده اهمیت بازگشت عملکرد شناختی و مغزی بیمار است. در احیای شرکت‌ها، مفهوم مشابهی نیز می‌تواند بکار رود:

* ارتباطات (Communication)

برقراری ارتباط شفاف و موثر با همه ذینفعان (شامل کارکنان، مشتریان، سهامداران و تامین‌کنندگان) حیاتی است. شرکت‌ها باید با اطلاع‌رسانی مستمر و صادقانه به ذینفعان، اعتماد و همراهی آنان را در دوران بحرانی جلب کنند.

* برنامه‌ریزی (Planning)

برنامه‌ریزی استراتژیک برای بهبود وضعیت شرکت از طریق تدوین نقشه راه احیا، اولویت‌بندی اقدامات اصلاحی و تعیین اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت.

* مدیریت هزینه‌ها (Cost Management)

کاهش و مدیریت هزینه‌های غیرضروری و افزایش بهره‌وری در همه بخش‌های شرکت. این می‌تواند شامل کاهش نیرو‌های غیرکارآمد، مذاکره مجدد با تامین‌کنندگان برای کاهش قیمت‌ها و بهینه‌سازی فرآیند‌های عملیاتی باشد.

* بازیابی و احیا (Recovery & Revitalization)

اقدامات بلندمدت برای بازیابی عملکرد پایدار شرکت، از جمله نوآوری در محصولات و خدمات، توسعه بازار‌های جدید، و بهبود تصویر برند و اعتماد مشتریان.

این رویکرد‌ها همانند CPR و CPCR در پزشکی به معنای اجرای اقدامات فوری و موثر برای جلوگیری از سقوط کامل و احیای مجدد شرکت است تا بتواند دوباره به حیات پایدار خود ادامه دهد.

خبرهای مرتبط
ارسال نظرات
آخرین اخبار
گوناگون