نشان تجارت - قصه آشنا! فرمول تکرای! داستانی تلخ از ضربه رانتیها و فاسدان به سرمایههای این کشور! داستان علیرضا فغانی تنها مشتی نمونه خروار است که، چون در حوزه ورزش اتفاق افتاده نمودش بیشتر شده و صحبت کردن در موردش راحتتر! دست کم دیگر کسی به آدم انگ خیانت و سیاهنمایی و... نمیزند. امیدواریم البته.
علیرضا فغانی امروز فینال جام جهانی باشگاهها را قضاوت میکند. برای اینکه بفهمیم این مساله چقدر مهم است باید نکات زیر را در نظر بگیریم. این نخستین دوره جام جهانی باشگاهها به شیوه جدید است. رقابتی ۳۲ تیمی با بیشترین جوایز تیمی در تاریخ فوتبال. رقابتی یک میلیارد دلاری که اینفانتینو تمام اعتبار و جایگاهش را وقف برگزاریاش کرده است. مسابقاتی که قرار است لیگ قهرمانان اروپا، ابر برند فوتبال جهان را به چالش بکشد؛ و چه کسی برای دیدار فینال این مسابقات به عنوان ویترین نهاییاش جایی که ترامپ و امیر قطر و دهها چهره سیاسی برجسته مهمانش هستند انتخاب شده؟ علیرضا فغانی! داور ایرانی. این «داور ایرانی» یک پسوند ناراحت کننده هم دارد که مجبوریم به آن اشاره کنیم: از کشور استرالیا.
علیرضا فغانی در شرایطی امشب سوت آغاز دیدار فینال جام جهانی باشگاهها را به صدا در میآورد که تنها یک گام تا رسیدن به عنوان پرافتخارترین داور تاریخ فاصله دارد. این داور ایرانی تا امروز مجموعهای از مهمترین رویدادهای فوتبالی دنیا را سوت زده: فینال لیگ قهرمانان آسیا، فینال المپیک، ردهبندی جام جهانی، فینال جام جهانی باشگاهها، افتتاحیه جام جهانی باشگاهها و حالا تنها مانده فینال جام جهانی فوتبال که سال آینده برگزار میشود و اگر سوت آن بازی به فغانی داده شود او جایگاهی ابدی در تاریخ فوتبال پیدا خواهد کرد.
این حجم از موفقیت میتوانست یک برگ برنده بزرگ برای فوتبال ایران باشد. میشد از فغانی در فضای بینالمللی چه استفادهها کرد! تصور کنید چه برندسازی قابل توجهی میتوانست شکل بگیرد. اما نه! ما آدمهای کوچک و بیماری در ایران داریم که نه تنها چنین موفقیتهایی را برنمیتابند که با تمام توان کمر به نابودیشان میبندند.
فغانی در سال ۱۳۹۸ و مدتی بعد از جام جهانی ۲۰۱۸ از ایران مهاجرت کرد و ساکن استرالیا شد. با این حال ارتباط او با فوتبال ایران برقرار ماند. در اوایل سال ۱۴۰۰ شهاب الدین عزیزی خادم رئیس وقت فدراسیون فوتبال در هماهنگی با فغانی او را به ایران آورد تا همچنان چند بازی در لیگ برتر ایران را قضاوت کند. همچنین عزیزی خادم او را به عنوان دبیر کارگروه VAR معرفی کرد تا حداکثر استفاده از تجربیات این داور بینالمللی صورت بگیرد.
در مهر ۱۴۰۱ و درست چند ماه بعد از عزل غیر قانونی عزیزی خادم و بازگشت مهدی تاج به فدراسیون فوتبال -بعد از مدتی غیبت به خاطر رسوایی پرونده ویلموتس- هیئت رئیسه فدراسیون فوتبال و در راس آن خداداد افشاریان رئیس وقت کمیته داوران نام علیرضا فغانی را از فهرست داوران بینالمللی ایران حذف کرد. دلیل؟ جوانگرایی! خداداد افشاریان با این توجیه که فغانی چهل و چند ساله است و همه مسابقات مهم را سوت زده و باید فرصت را به داوران جوان داد تا راهی مسابقات بینالمللی شوند نام یکی از چهرههای سرشناس فوتبال ایران در عرصههای بینالمللی را حذف کرد و فغانی رفت زیر نظر فدراسیون فوتبال استرالیا و از همان لحظه به عنوان داور استرالیا در مسابقات حاضر شد. هر چه در آن مقطع رسانهها و کارشناسان نوشتند و انتقاد کردند که این چه استدلالی است؟ این چه حرفی است که سن فغانی رفته بالا؟ مگر میشود به بهانه جوانگرایی چنین سرمایهای را از دست داد در حالی که در فیفا دیگر شرط سنی برای داوران نداریم؟ افاقه نکرد! مرغ فدراسیون و افشاریان یک پا داشت. حسادت و تنگ نظری و عزم قوی برای نابودی چنان در وجود این افراد رخنه کرده بود که فهمیدیم نرود میخ آهنین در سنگ!
فغانی رفت و ما ماندیم! ما ماندیم با بدترین وضعیت داوری در حداقل چهار دهه اخیر. ما ماندیم و کنفدراسیون فوتبال آسیا که به زور سوت چند بازی بیاهمیت بینالمللی را به داوران ایرانی داد و بعد هم یواش یواش حذفشان کرد. ما ماندیم و حسرت دعوت فیفا از داوران ایران برای حضور در مسابقات مهم جهانی. ما ماندیم و خداداد افشاریان و مهدی تاج و سایرین.
و این تازه همه ماجرا نیست. در اردیبهشت ۱۴۰۳ پروندهای تحت عنوان «فساد در فوتبال» باز شد و حدس بزنید چه کسی در ردیف نخست متهمان قرار داشت: خداداد افشاریان! به شکل طعنهآمیزی افشاریان به اضافه چند تن از همکارانش در فدراسیون فوتبال با اتهامات سنگین مواجه شدند و مدتی را در بازداشت و زندان گذراندند. برخی از این افراد دیگر در فوتبال سمت ندارند، اما نتایج اقداماتشان هنوز پابرجاست. یکی از نتایج اقدامات آنها همین است که امشب کنار نام علیرضا فغانی پرچم استرالیا دیده میشود نه پرچم ایران.
فغانی یک نماد است. نماد فراری دادن نخبهها و باقی ماندن پخمهها! نماد آنچه سالهاست در ایران میبینیم. اینکه یک عده تندروی آشوبگر که نه دستاوردی دارند و نه افتخاری تیشه میزنند به ریشه این کشور. افرادی که با رانت و رابطه سمت میگیرند و با تصمیماتشان هزینه به دوش کشور میگذارند و هرگز هم بازخواست نمیشوند. شاید اگر آن پرونده فساد رو نشده بود (که همان هم ماههاست دچار اطاله دادرسی شده) خداداد افشاریان امروز همچنان روی صندلی هیئت رئیسه فدراسیون نشسته بود و داشت برای داوری کشور تصمیم میگرفت.
ولی آیا فراری دادن سرمایههای این کشور خیانت نیست؟ آیا نباید افرادی که با تصمیمات خود ضربه به منافع کشور وارد میکنند بازخواست شوند؟ همه میدانند باید چنین اتفاقی بیفتد ولی نه! اینجا جولانگاه خرابکاران است. فراری بدهید و بمانید! بدهی بالا بیاورید و سمت بگیرید! گند بزنید و پاسخگو نباشید!