نشان تجارت - غلامحسین اقمشهئی: مدلهای متنوعی در صنعت احیا وجود دارد که انتخاب آنها به وضعیت درونی و بیرونی حاکم بر سازمان مورد نظر و نیز تا حدی به احیاگر منتخب بستگی دارد. مدلهای احیای پیشگفته بسته به شرایط مالی، عملیاتی و استراتژیک هر سازمان، رویکردهای متنوعی را برای بازگشت به رشد و سودآوری به کار میگیرند. یکی از مدلهای مؤثر در این زمینه، مدلهای مبتنی بر بازسازی ساختاری است که به تغییرات اساسی در ساختار سازمانی، مدیریتی یا عملیاتی شرکت میپردازد. این مدلها با تمرکز بر بهبود فرآیندهای داخلی، استفاده بهینه از منابع و تغییرات اساسی در فرهنگ و رهبری سازمان تلاش میکنند تا شرکتها را از بحران نجات دهند.
در این مقاله به معرفی و بررسی مدلهای مختلف احیای شرکتها با تمرکز بر بازسازی ساختاری پرداخته میشود.
۱. مدل بازسازی ساختاری (Structural Reorganization)
این مدل بر تغییرات ساختاری در سطوح مختلف سازمان متمرکز است. هدف این مدل ایجاد یک ساختار جدید برای سازمان است که باعث بهبود عملکرد عملیاتی و افزایش بهرهوری میشود. مراحل کلی این مدل عبارتند از:
تجزیه و تحلیل وضعیت فعلی: ابتدا وضعیت موجود سازمان از لحاظ ساختاری، سلسله مراتب مدیریتی و وظایف عملیاتی ارزیابی میشود.
طراحی ساختار جدید: بر اساس تحلیلهای انجام شده، ساختار جدیدی برای سازمان طراحی میشود که شامل تغییر در فرآیندهای تصمیمگیری، تفویض اختیارات، ادغام یا حذف واحدهای سازمانی است.
اجرای تغییرات: تغییرات ساختاری اعمال میشود و مدیران و کارکنان در سطوح مختلف به ساختار جدید آموزش داده میشوند.
ارزیابی و بهبود: عملکرد ساختار جدید ارزیابی میشود و در صورت نیاز اصلاحات صورت میگیرد.
این مدل به ویژه برای شرکتهایی که در بحرانهای ناشی از مشکلات مدیریتی یا عملیاتی قرار دارند، مناسب است.
۲. مدل بازسازی مدیریت (Management Restructuring)
این مدل به تغییرات عمده در سطوح مدیریتی و رهبری سازمان تمرکز دارد. زمانی که مدیریت سازمان نتواند به درستی به چالشها پاسخ دهد یا رهبری ناکارآمد باشد، این مدل برای احیای سازمان مورد استفاده قرار میگیرد.
تغییر مدیران ارشد: در بسیاری از موارد، مدیران ارشد شرکت تعویض میشوند و افراد با تجربه و تخصص در حوزههای مورد نیاز جایگزین آنها میشوند.
تفویض اختیار: مدل بازسازی مدیریتی ممکن است شامل تفویض اختیارات بیشتر به مدیران میانی و پایینتر باشد تا بتوانند تصمیمات سریعتر و مؤثرتری بگیرند.
تغییر سبک رهبری: در برخی موارد، سبک رهبری سازمان باید تغییر کند، مثلاً از یک سبک سنتی و دستوری به سبک مشارکتی و انگیزشی.
این مدل به شرکتهایی کمک میکند که نیاز به تغییر سریع در جهتگیری استراتژیک دارند یا مدیریت فعلی آنها قادر به حل بحرانهای جاری نیست.
۳. مدل کاهش هزینه (Cost-Cutting Model)
مدل کاهش هزینهها بر بهبود سودآوری از طریق کاهش هزینههای عملیاتی و افزایش بهرهوری تمرکز دارد. این مدل اغلب برای شرکتهایی استفاده میشود که با مشکلات نقدینگی مواجه هستند یا به دلیل هزینههای بالای عملیاتی دچار کاهش سودآوری شدهاند.
تجدید ساختار مالی: یکی از گامهای اصلی در این مدل، کاهش هزینههای غیرضروری و بهینهسازی هزینههای عملیاتی است. این میتواند شامل کاهش نیروی کار، کاهش هزینههای تولید و بازنگری در قراردادهای تأمین باشد.
ادغام واحدها: ادغام واحدهای ناکارآمد یا ادغام فعالیتهای مشابه در بخشهای مختلف میتواند منجر به کاهش هزینهها شود.
استفاده از فناوری: پیادهسازی فناوریهای جدید و بهکارگیری سیستمهای خودکار میتواند به افزایش بهرهوری و کاهش هزینهها کمک کند.
این مدل زمانی مؤثر است که شرکت به دلایلی همچون افزایش هزینههای تولید، ناکارآمدی عملیاتی یا افزایش رقابت در بازار دچار بحران شده باشد.
۴. مدل بازسازی مالی (Financial Restructuring)
در این مدل، تمرکز بر بهبود وضعیت مالی و بدهیهای شرکت است. شرکتهایی که با مشکلات نقدینگی، بدهیهای سنگین یا ساختار مالی ناکارآمد مواجه هستند، از این مدل استفاده میکنند.
تعدیل بدهی: مذاکره با طلبکاران برای کاهش یا تعدیل بدهیهای جاری میتواند به بهبود وضعیت نقدینگی شرکت کمک کند.
فروش داراییها: برخی از داراییهای غیرضروری یا کمبازده ممکن است فروخته شوند تا نقدینگی لازم برای بازسازی مالی تأمین شود.
افزایش سرمایه: افزایش سرمایه از طریق جذب سرمایهگذاران جدید یا انتشار سهام جدید میتواند به تأمین منابع مالی مورد نیاز برای ادامه فعالیتها کمک کند.
تجدید ساختار سرمایه: تغییر در ترکیب سهامداران، بدهیها و سرمایهگذاریهای شرکت به منظور کاهش هزینههای مالی و افزایش سودآوری.
این مدل به شرکتهایی که با مشکلات مالی و بدهیهای سنگین مواجه هستند کمک میکند تا وضعیت خود را تثبیت کنند و به رشد بازگردند.
۵. مدل تغییر فرهنگ سازمانی (Cultural Restructuring)
گاهی اوقات مشکلات شرکت ناشی از فرهنگ سازمانی ناکارآمد است. در این مدل، تغییرات اساسی در ارزشها، باورها و رفتارهای کارکنان و مدیران سازمان ایجاد میشود.
بازتعریف ارزشها و مأموریت: مأموریت و ارزشهای سازمانی ممکن است دوباره تعریف شوند تا فرهنگ سازمانی جدیدی ایجاد شود که با اهداف استراتژیک شرکت همسو باشد.
تغییر الگوهای رفتاری: تغییرات در ساختار تشویق و پاداش، بهروزرسانی سیاستهای منابع انسانی و تقویت رفتارهای مثبت سازمانی میتواند به تغییر فرهنگ سازمانی کمک کند.
آموزش و توسعه: آموزش کارکنان و مدیران در زمینه فرهنگ جدید و ارزشهای سازمانی، جزء کلیدی این مدل است.
این مدل معمولاً برای شرکتهایی که با مشکلاتی همچون تعارضهای داخلی، کاهش انگیزه کارکنان یا عدم تطابق با تغییرات بازار مواجه هستند مناسب است.
در پایان میتوان گفت، مدلهای بازسازی ساختاری به شرکتها کمک میکنند تا از طریق تغییرات بنیادی در ساختار، مدیریت، فرهنگ یا مالی، بحرانهای خود را پشت سر بگذارند و به رشد و سودآوری بازگردند. انتخاب مدل مناسب بستگی به شرایط خاص هر شرکت دارد و نیازمند بررسی دقیق وضعیت داخلی و بازار است.