نشان تجارت - غلامحسین اقمشهئی: در فرآیند احیای شرکتها، عواملی مانند بازنگری در ساختارهای مالی، بازاریابی و استراتژیهای عملیاتی معمولاً در اولویت قرار میگیرند، اما عوامل فرهنگی و روانشناختی نیز به همان اندازه در موفقیت یا شکست احیا حیاتی هستند. در این زمینه، فرهنگ سازمانی و سبک رهبری، نقش محوری دارند و میتوانند تعیین کنند که آیا یک شرکت با موفقیت از بحران عبور میکند یا خیر؟
۱. نقش فرهنگ سازمانی
فرهنگ سازمانی به مجموعهای از ارزشها، باورها و هنجارهایی اشاره دارد که رفتارهای کارکنان را شکل میدهند. در طول فرآیند احیا، فرهنگ سازمانی میتواند بهعنوان یکی از مهمترین چالشها یا نیروهای محرک عمل کند.
مقاومت در برابر تغییر: اگر فرهنگ سازمانی به شدت بروکراتیک یا مقاوم به تغییر باشد، حتی بهترین استراتژیهای احیا ممکن است با شکست مواجه شوند. سازمانهایی که کارکنان آنها انعطافپذیر نیستند، ممکن است به جای پذیرش تغییرات لازم، در برابر آنها مقاومت کنند.
مشارکت کارکنان: سازمانهایی که فرهنگ باز و مشارکتی دارند، بیشتر قادرند کارکنان خود را در فرآیند احیا دخیل کنند. این مشارکت میتواند منجر به افزایش تعهد و انگیزه کارکنان برای موفقیت شرکت شود.
ارتباطات مؤثر: فرهنگی که بر ارتباطات شفاف و باز تاکید دارد، میتواند به انتقال بهتر اهداف و استراتژیهای احیا به کارکنان کمک کند. در این نوع فرهنگ، کارکنان بهتر میتوانند با تغییرات هماهنگ شوند و نقشی فعال در فرآیند احیا ایفا کنند.
۲. روانشناسی تغییر
یکی از کلیدهای موفقیت در احیای شرکتها، درک و مدیریت روانشناسی تغییر است. تغییرات ناگهانی و بزرگ میتواند به اضطراب و استرس در کارکنان منجر شود که این احساسات ممکن است به کاهش بهرهوری و حتی ترک کار کارکنان بیانجامد.
مدیریت اضطراب: رهبری که به نیازهای روانی کارکنان توجه کند، میتواند به کاهش اضطراب و ایجاد اعتماد کمک کند. این مسئله از طریق ارتباطات شفاف و ارائه دلایل منطقی برای تغییرات امکانپذیر است.
تسهیل در انطباق: رهبران باید فرآیند انطباق کارکنان با شرایط جدید را تسهیل کنند. این کار با آموزشهای مستمر، فراهم کردن منابع مورد نیاز و ایجاد محیطی که خطاهای یادگیری را تحمل میکند، ممکن میشود.
۳. رهبری تحولآفرین
رهبری در فرآیند احیای شرکتها باید به جای فرماندهی و کنترل، به سبک تحولآفرین متمایل باشد.
رهبران تحولآفرین: الهامبخش تغییرات مثبت هستند. این رهبران کارکنان را تشویق میکنند که چشمانداز جدید شرکت را بپذیرند و برای رسیدن به آن تلاش کنند.
تمرکز بر انگیزه داخلی دارند: به جای کنترل و نظارت دائمی، این رهبران سعی میکنند انگیزه داخلی کارکنان را بیدار کنند تا آنها به طور خودجوش برای موفقیت شرکت تلاش کنند.
رهبران تحولآفرین با رفتارهای خود به کارکنان نشان میدهند که چگونه باید با چالشهای جدید مواجه شوند و چگونه با فرهنگ جدید سازگار شوند.
۴. رویکردهای روانشناختی در رهبری احیا
هوش هیجانی: رهبران موفق در احیای شرکتها معمولاً دارای سطح بالایی از هوش هیجانی هستند. آنها میتوانند احساسات خود و دیگران را به خوبی درک و مدیریت کنند و از این طریق به تقویت انگیزه و تعهد در کارکنان کمک کنند.
مراقبت از بهزیستی کارکنان: توجه به سلامت روان و بهزیستی کارکنان، به ویژه در زمانهای پراسترس مانند احیا، میتواند به کاهش ترک کار و افزایش بهرهوری کمک کند.
نتیجهگیری
فرهنگ سازمانی و روانشناسی رهبری، تاثیر بسیار زیادی بر موفقیت یا شکست فرآیند احیای شرکتها دارند. رهبری تحولآفرین، همراه با فرهنگی که ارتباطات باز، انعطافپذیری و مشارکت فعال را تشویق میکند، میتواند به عنوان نیروهای محرکی برای ایجاد تغییرات پایدار عمل کنند. مدیریت درست جنبههای روانشناختی تغییر نیز به رهبران کمک میکند تا اضطراب و مقاومت کارکنان را به مشارکت و انگیزه برای احیا تبدیل کنند.