کد خبر: ۵۷۰۷۴
۱۱:۰۴ -۱۴ آبان ۱۴۰۳
در نشان تجارت بخوانید

میرزا کوچک خان جنگلی که بود و چه کرد؟

میرزا یونس استادسرایی در سال ۱۲۵۷ خورشیدی در محله قدیمی استادسرای شهر رشت متولد شد. او فرزند میرزا بزرگ خان از ملاکین و بزرگان شهر رشت و معروف به میرزا کوچک بود. او که در خانواده‌ای مذهبی به‌دنیا آمده بود، تحصیلات اولیه را به آموختن علوم دینی و قواعد صرف و نحو در مدرسه علمیه حاجی حسن واقع در صالح آباد رشت و مدرسه جامع این شهر سپری کرد.

میرزا کوچک خان جنگلی که بود؟

نشان تجارت - علی استرابی آشتیانی: میرزا کوچک خان جنگلی یک مبارز آزادی‌خواه و رهبر جنبش جنگل بود که در دوران قاجار و پهلوی در شمال ایران و به ویژه گیلان علیه سلطه بیگانگان و ظلم حکومت مرکزی قیام کرد. او با نام واقعی «یونس استادسرایی» متولد شد و در جوانی تحصیلات دینی و حوزوی داشت، اما پس از مشاهده فساد و نابرابری‌های اجتماعی، تصمیم به مبارزه برای استقلال ایران گرفت.

بیوگرافی میرزا کوچک خان

میرزا یونس استادسرایی در سال ۱۲۵۷ خورشیدی در محله قدیمی استادسرای شهر رشت متولد شد. او فرزند میرزا بزرگ خان از ملاکین و بزرگان شهر رشت و معروف به میرزا کوچک بود. او که در خانواده‌ای مذهبی به‌دنیا آمده بود، تحصیلات اولیه را به آموختن علوم دینی و قواعد صرف و نحو در مدرسه علمیه حاجی حسن واقع در صالح آباد رشت و مدرسه جامع این شهر سپری کرد.

برای تکمیل آموخته‌های خود و تحصیل دروس حوزوی راهی مدرسه صالحیه قزوین و سپس مدرسه محمودیه تهران شد؛ با این حال، هیچ‌گاه به کسوت روحانیت درنیامد و مسیر افکارش با حوادث سیاسی - اجتماعی آن دوران تغییر کرد و به صف مجاهدان مشروطیت پیوست. 

میرزا کوچک خان دارای دو خواهر به نام‌های کربلایی خانم و سارا خانم و دو برادر به نام‌های میرزا محمدعلی خان و میرزا رحیم خان بود، که هر دو بعد از میرزا وفات یافتند. بنا به گفته اطرافیان، میرزا مردی قوی بنیه، زاغ چشم و دارای سیمایی متبسم بود. از منظر صفات اخلاقی، وی را مردی مودب، متواضع، خوش برخورد، باعاطفه، معتقد به اصول اخلاقی و دینی، طرفدار عدل و حامی مظلوم معرفی می‌کنند. میرزا کوچک خان اهل ورزش بود و از مصرف مشروبات الکلی و دخانیات خودداری می‌کرد.

میرزا در سنین آخر عمر، همسری انتخاب کرد به نام جواهر پورادبی پشتیری که بعد از کشته شدن میرزا کوچک خان از غصه فوت کرد و ثمره این ازدواج دو فرزند به نام‌های کوچک لشگرآرا و میرحسین حسینی بود، اما به دلیل شرایط نظامی و مشکلات موجود برای افراد خانواده نهضت جنگل، به‌جز دو نفر از معتمدین میرزا کوچک خان هیچ کس دیگری از وجود آن‌ها خبر نداشت و حتی بیشتر آن‌ها مجبور به کتمان روابط خود با افراد نهضت جنگل شدند. به همین دلیل نام فامیل فرزندان میرزا یونس با او متفاوت است.

میرزا کوچک خان چه کرد؟

آغاز فعالیت میرزا کوچک خان

میرزا کوچک خان در آستانه دستیابی به مرتبه اجتهاد قرار داشت، اما تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در آن زمان، مسیر زندگی و تحصیلات او را تغییر داد. شیخ یونس اکثر تحصیلات خود را زیر نظر استادی به نام «خلخالی» به پایان رساند و تحت‌تأثیر قوی استاد و سخنان دلنشین او قرار گرفت و کم‌کم فعالیت‌های میرزا کوچک خان آغاز شد و با اقامت در تهران، با شرایط اجتماعی و سیاسی آن زمان آشنا شد. پس از بررسی وضعیت و رویداد‌های موجود، او به این نتیجه رسید که زمان تلاش و فعالیت برای روشن کردن ذهنیت عمومی و مبارزه با زور و استبداد در سرنوشت ملت و مردم رسیده است. به همین دلیل، او به شهر رشت سفر کرد و بلافاصله با دوستان و آشنایان، به ویژه طلاب مدرسه حاجی حسن، شروع به تبلیغات و روشنگری کرد.

در همان زمان، «سید عبدالمجید» خطیب آزادی‌خواه در تهران به قتل رسید. این حادثه، موجب تشدید فعالیت‌های میرزا شد. وی احساسات مردم را به رنجه کشید و با یاری یکی از طلاب، مجمع روحانیان را تأسیس کرد. این مجمع آماده مبارزه با عوامل استعمار، استبداد و نابسامانی شد، اما پس از سقوط مشروطه، مجلس شورای ملی تعطیل شد و صد‌ها تن از رهبران مشروطه به دستور روس‌ها زندانی و تبعید شدند. یونس نیز جزو تبعیدشدگان بود وی به یزد تبعید شد، اما در بین راه، در قم به همراه شماری از تبعیدشدگان هفت ماه درنگ اجباری کرد و پس از آن به تهران تبعید شد. وی در سال ۱۳۳۳ق مخفیانه به رشت بازگشت حجة الاسلام سیدمحمود روحانی، داماد آیت الله ملا محمد خمامی با وساطت نزد کنسولگری روسیه در رشت نظر مساعد آنان را بر جواز اقامت یونس در رشت جلب کرد، البته به این شرط که وی در فعالیت‌های سیاسی دخالتی نداشته باشد.

تشکیل نهضت جنگل

میرزا پس از بازگشت از تبعید، در اندیشه قیامی فراگیر بود. احمدشاه هنوز به سن قانونی نرسیده بود و نایب السلطنه به جای او حکومت می‌کرد. نایب السلطنه، نخست وزیر و بسیاری از وزیران و امرای حکومت، فراماسون و نوکر انگلیس بودند. فرمانروایان گیلان نیز تنها در اندیشه خوشگذرانی بودند و سربازان روسی که در پی اولتیماتوم، شمال ایران را اشغال کرده بودند، هنوز در این منطقه جای داشتند. میرزا در صدد بود با گردآوری مجتهدان گیلانی در یک مبارزه با اشغالگران خارجی و دولت مستبد همه گیلانیان را به قیام فرا خواند، بدین‌منظور هیات اتحاد اسلام را تشکیل داد. همه اعضای این هیات روحانی بودند، آیت‌الله سیدعبدالوهاب صالح ضیاء‌بری ریاست اتحاد اسلام را بر عهده داشت. بدین‌سان هسته اولیه نهضت جنگل در سال ۱۳۳۳ ق، در نرگستان (روستایی واقع در شهرستان صومعه‌سر) شکل گرفت. هیات اتحاد اسلام مرامنامه‌ای در نه ماده تصویب کرد که بر اساس آن حکومت باید در دست نمایندگان مردم باشد مرامنامه دارای ۳۴ ماده حقوقی، مدنی، انتخابات، کشاورزی، مالیات‌ها، آموزش و پرورش، بهداشت و... بود.

یاران میرزا کوچک خان

یاران میرزا کوچک خان

نام برخی از اعضای نهضت جنگل به سبب نقش آن‌ها در این گروه یا عملی که انجام داده‌اند، بیش از سایر افراد در تاریخ ماندگار شده است.

احسان الله خان دوستدار

احسان‌الله خان ملقب به رفیق سرخ، از اعضای نهضت جنگل و مبارزان فعال مشروطه بود که در براندازی محمد علی شاه قاجار نیز نقش داشت. افکار متفاوت وی با میرزا و همکاری نزدیک او با قوای شوروی و حزب کمونیست، باعث شکاف در نهضت جنگل شد. 

از این جهت، برخی او را خائنی می‌دانند که در جنبش جنگل دو دستگی ایجاد کرد و عده‌ای نیز وی را کنار دکتر حشمت و حیدرخان عمو اوغلی از تئوریسین‌های اصلی این نهضت معرفی می‌کنند. او در سال ۱۳۰۰ خورشیدی به توصیه سفیر شوروی به آذربایجان شوروی گریخت و ۱۷ سال بعد در جریان تصفیه‌های استالینی کشته شد. 

خالو قربان هرسینی

از یاران نزدیک میرزا کوچک و از سران حزب جنگل بود که به‌طور تدریجی از میرزا فاصله گرفت و به گروه بلشویک‌ها پیوست. با متلاشی شدن انقلاب سرخ و اعلان جمهوری موقت در گیلان، خالو قربان نیز دوباره به میرزا نزدیک شد. با این حال، مجدد دچار اختلافاتی شدند و خالو با هدف سرکوبی میرزا به رضاخان پیوست. در جهت خوش‌خدمتی نیز پس از مرگ میرزا، سر وی را از بدن جدا کرد و نزد سردار سپه فرستاد و سرانجام، خود نیز در سال ۱۳۰۱ خورشیدی به قتل رسید.

حیدرخان عمو اوغلی

حیدرخان عمو اوغلی از فعالان موثر جنبش مشروطه و از جمله رهبران حزب کمونیست ایران بود که در بسیاری از رویداد‌های انقلابی مشروطه نقش مهم و موثری داشت. در جریان نهضت جنگل نیز حیدرخان به یاری میرزا آمد. گفته می‌شود که تلاش‌هایی نیز به جهت وحدت جنگلی‌ها انجام داد و روسای دسته‌های مختلف را وادار به سازش با میرزا کوچک و کنارگذاری اختلافات کرد. حیدرخان عمو اوغلی پیش از میرزا کوچک و در آبان ماه سال ۱۳۰۰ خورشیدی، در یکی از روستا‌های گیلان محاصره و سپس به قتل رسید.

حاج احمد کسمایی

احمد کسمایی از سران جنبش جنگل و در واقع، رهبر جناح راست بود و پیش از آن نیز از موسسان هیئت اتحاد اسلام به حساب می‌آمد. مردی ثروتمند که تمام مخارج نهضت جنگل اعم از خرید اسلحه و مهمات را پرداخت کرد و پس از رفتن به جنگل، تا ۱۷ ماه به تامین مالی نهضت ادامه داد. در نهایت و به جهت اختلاف با میرزا و حفظ ثروت خود در کسما، تسلیم نیرو‌های دولتی وثوق‌الدوله شد. سرانجام توسط نیرو‌های استاروسلسکی (فرمانده بریگاد قزاق) دستگیر و زندانی شد و اموالش به تاراج رفت.

دکتر حشمت جنگلی

میرزا ابراهیم خان حشمت الاطبا، مشهور به دکتر حشمت طالقانی و سردار حشمت، از سران شناخته شده نهضت جنگل و از یاران وفادار میرزا کوچک خان به شمار می‌رفت. فردی که از آغاز تشکیل این جنبش همراه جنگلی‌ها بود و پیش از آن نیز به‌عنوان پزشک ارتش خدمت می‌کرد. در همان دوره اول جنگل و پس از حمله قوای دولتی، دکتر حشمت فریب وعده نیرو‌های قزاق را خورد و تسلیم آن‌ها شد. سرانجام نیز در اردیبهشت سال ۱۲۹۶ خورشیدی وی را در رشت اعدام کردند.

شکست میرزا کوچک خان و نهضت جنگل

روس‌ها و دولت مرکزی ایران پس از شکست در برابر جنگلی‌ها با تجهیز قوای خویش با چهار هزار قزاق و توپخانه روس‌ها و هفتصد قزاق ایرانی به محاصره جنگلی‌ها پرداختند. جنگلی‌ها در این نبرد تن به شکست داده، عقب‌نشینی کردند. شهر کسما مرکز گردهمایی جنگلی‌ها شد و گوراب زرمخ پایگاه نظامی آن‌ها بود روز به روز برشمار داوطلبان عضویت به نهضت جنگل افزوده می‌شد. ارتش روسیه در سال ۱۹۱۷م در جنگ با آلمان شکست سنگینی را متحمل شد، انقلاب کمونیستی در روسیه پدید آمد، اما هنوز برخی از ژنرال‌های تزاری در برابر انقلاب سرخ مقاومت می‌کردند. انگلیس در جنگ جهانی با روسیه جزو گروه متفقین بود. انگلیسی‌ها از سوی عراق، به سمت جنوب ایران پیشروی کرد و تا همدان پیش آمده بودند، پس از مدتی توانستند قزوین را هم فتح نمایند آن‌ها در صدد بودند به حمایت از ژنرال‌های تزاری، با ارتش روسیه که در شمال ایران بود، به باکو بروند، دولت انگلستان به نهضت جنگل پیغام داد که در صورت اجازه عبور ارتش انگلیس از گیلان به روسیه، بریتانیا حکومت میرزاکوچک را در گیلان به رسمیت خواهد شناخت. پاسخ میرزا منفی بود، میرزا حاضر نبود برای رسیدن به هدف مقدس خود دست یاری به سوی استعمار پیر انگلیس دراز کند.

در سوم اسفند ۱۲۹۹ ش، قزاقان ایرانی، به فرماندهی رضاخان از قزوین به تهران حمله برده، پایتخت را تصرف می‌کنند، کودتای سوم اسفند را انگلیسی‌ها طرح و رهبری کرده بودند، سیدضیاء که تمایلات شدید انگلیسی داشت، به نخست وزیری و رضاخان به عنوان سردار سپه انتخاب می‌شود. احسان الله خان و خالوقربان به فومن می‌آیند و با میرزا کوچک آشتی می‌کنند. کمیته جدید انقلاب به ریاست میرزا کوچک در مرداد ۱۳۰۰ ش تشکیل می‌شود. در این کمیته روس‌ها هیچ پستی ندارند و قرار می‌شود کمیته جدید انقلاب، هفته‌ای یک‌بار در روستای «ملاسرا» برگزار شود.

میرزا کوچک در فومن به سر می‌برد و شماری اندک از جنگلی‌ها باقی مانده بودند، گروهی از آن‌ها شهید، زخمی یا دستگیر شده و بسیاری هم رفاه را برگزیده، دست از جنگ می‌کشند. خالوقربان و حیدرخان عمواوغلی در پی توطئه‌ای دیگر برای کشتن میرزاکوچک و به دست گرفتن قدرت بر می‌آیند، اما این‌بار میرزا پیشدستی کرده، توطئه را در نطفه خفه می‌کند، بدین‌سان میرزا کوچک با تعدادی انگشت شمار از یارانش به جنگل‌های انبوه گیلان پناه می‌برد.

رضاخان با تمام قوا در پی سرکوبی نهضت جنگل می‌آید و رشت را از تصرف و کرد‌ها را بیرون می‌کند. خالوقربان خود را به رضاخان تسلیم می‌کند و به درجه سرهنگی مفتخر می‌شود، سید جلال چمنی و سید محمد تولمی نیز تسلیم می‌شوند. اینک رضاخان با همراهی نیرو‌هایی که تاروپود جنگل را می‌شناسند و سالیانی در کنار میرزا کوچک بودند، به دنبال دستگیری میرزا کوچک برمی‌آیند.

پاییز ۱۳۰۰ ش بسیار زرد و فصل برگ ریزانی بود. یاران میرزا همه رفته و او تنها مانده بود. تنها تنی چند از یاران وفادارش با او بودند. میرزا در یکی از آخرین نامه‌هایش به یکی از دوستان می‌نویسد:

«اتکای من و همراهانم به خداوند دادگری است که در بسیاری از این ممالک حفظم نموده است. افسوس می‌خورم که مردم ایران مرده پرستند و هنوز قدر این جمعیت را نشناخته‌اند.»

سر بریده میرزا کوچک خان جنگلی

کشته شدن میرزا کوچک خان 

در پایان روز‌های آبان ماه سال ۱۳۰۰ خورشیدی، نیرو‌های قزاق داخلی به رهبری رضاخان سردار سپه به همراه نیرو‌های تسلیم شده جنگلی و خوانین محلی، یکپارچه شده و با حملات مکرر، نیرو‌های جنگل را به عقب محکوم کردند. در پی این درگیری‌ها، برخی از رهبران جنگل به تسلیم رفتند یا پنهان شدند، و همچنین میرزا کوچک خان نیز خود را به مدت ۱۰ روز پنهان کرد.

میرزا کوچک خان جنگلی و همراهش، گائوک، قصد داشتند از طریق کوه‌های تالش به خلخال بروند، اما طبیعت خشمگین آن‌ها را در برابر خود قرار داد. میرزا در شرایط سختی که برف و طوفان آن را تحت تأثیر قرار داد، گائوک را بر دوش خود برد و تا جایی که ممکن بود، پیش رفت. اما در نهایت، آن‌ها در آذرماه سال ۱۳۰۰ خورشیدی در میان برف و یخ جان خود را از دست دادند و به دستور «محمد خان سالار شجاع» سر میرزا کوچک خان در حالی که هنوز بطور کامل مرگ را درآغوش نکشیده بود از تنش جدا شد. اهالی، ممنوعیت دفن اجساد را تحمل کردند و سر بریده میرزا توسط خالو قربان هرسینی جدا شد. سر کوچک جنگلی به امیر مقتدر طالش ارسال و در رشت، به فرماندهان نظامی تحویل داده شد. در ادامه، جسد بدون سر در گورستان دهکده دفن شد.

مقبره میرزا کوچک خان جنگلی

سپس سر بریده میرزا را به تهران فرستادند و بر اساس دستور رضاخان در گورستان حسن‌آباد دفن شد. مشهدی کاس آقا حسام، یکی از یاران قدیمی میرزا، سر را به طور محرمانه از گورگن دریافت کرد و به رشت برد. سپس در مکانی به نام سلیمان داراب در رشت، آن را به خاک سپرد. در ماه شهریور سال ۱۳۲۰ خورشیدی، آزادی‌خواهان گیلان جسد را به رشت منتقل کردند و کنار سر، آن را به خاک سپردند. در سال ۱۳۶۰ خورشیدی، طرح ساخت یک مقبره بر روی مزار میرزاکوچک مطرح شد و پس از گذشت ۱۱ سال، ساختمانی برای یادبود او احداث شد. این مقبره، از نظر معماری سنتی، اصولی ساخته شده و از طراحی ساده، اما جذابی برخوردار است. در خردادماه سال ۱۳۸۲ خورشیدی، آرامگاه میرزا کوچک خان به ثبت میراث ملی ایران درآمد.

ارسال نظرات
آخرین اخبار
گوناگون