کد خبر: ۴۸۸۵۴
۱۱:۲۹ -۱۴ مهر ۱۴۰۲

داستان بلدرچین و برزگر

برای نجات و رهایی ایران و ایرانی، دل به شرق و غرب نبندیم، بلکه می‌توانیم عاقلانه و هوشمندانه با احترام به عقاید یکدیگر، حرکتی عظیم را به تدریج ایجاد کنیم و تحولی شگرف را پدید آوریم.

داستان بلدرچین و برزگر

نشان تجارت - مهدی آیتی در یادداشتی وارده به پایگاه خبری نشان تجارت نوشت: در کتاب‌های درسی قدیم داستانی به نام «بلدرچین و برزگر» بود و حکایت از آن داشت که بلدرچین مادر هر روز برای تهیه غذا از لانه خارج می‌شد و چون باز‌می‌گشت از جوجه‌ها می‌پرسید امروز چه خبر بود؟ جوجه‌ها هر روز گزارش می‌دادند که برزگر با پسرش قرار می‌گذارد که فردا به کمک دوستان و آشنایان، گندم‌ها را درو می‌کنیم و جوجه‌ها نگران خراب شدن لانه خود می‌شدند، اما مادر به آن‌ها اطمینان می‌داد که دهقان به این زودی‌ها قادر به انجام این کار نخواهد بود و کسی به وی کمک نخواهد کرد تا اینکه یک روز جوجه‌ها به مادرشان گفتند که امروز برزگر به پسرش گفت حالا که هیچ‌کس برای دروی گندم به ما کمک نمی‌کند، فردا خودمان باید دست به کار بشویم. اینجا بود که بلدرچین مادر به جوجه‌هایش گفت این دفعه موضوع جدی است و ما باید فردا لانه خود را ترک کرده و به جای دیگر برویم.

این داستان حکمت‌آمیز به ما می‌آموزد که برای نجات و رهایی ایران و ایرانی، دل به شرق و غرب نبندیم، بلکه می‌توانیم عاقلانه و هوشمندانه با احترام به عقاید یکدیگر، حرکتی عظیم را به تدریج ایجاد کنیم و تحولی شگرف را پدید آوریم.

راه نجات هر ملت تنها به دست و اراده خود آن ملت است؛ و چقدر زیبا در قرآن آمده است: «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» «خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتى) را تغییر نمى‌دهد مگر آنکه آن‌ها خود را تغییر دهند»

ارسال نظرات
آخرین اخبار
گوناگون