نشان تجارت - درهای کلاسهای درس بسته و زنگ مدارس خاموش شده است. با آرام گرفتن همهمه دانشآموزان در حیاط، فصل دیگری آغاز میشود؛ نه فصلی در تقویم رسمی، بلکه فصلی خاموش که تنها در کوچهپسکوچههای اقتصاد روزمره خانوادههای کمدرآمد دیده میشود. بازار فروش روپوشهای دستدوم مدارس، بازارِ ناگفتهای است که هر سال پس از پایان امتحانات، دوباره جان میگیرد آن هم نه با دغدغههای محیطزیستی بلکه با صدای گرفته فقر.
این روزها، در بستر پلتفرمهایی خرید و فروش آنلاین، موجی از آگهیهای ساده، اما تلخ به چشم میخورد. عنوانهای کوتاه، بیپیرایه و گاهی پر از اضطرار: «روپوش دخترانه، تمیز و سالم»، «لباس فرم مدرسه فقط یکبار پوشیدهشده». در نگاه نخست، شاید این آگهیها چیزی جز یک عادت اقتصادی نباشند. شاید به نظر برسد که بالاخره، فرهنگ استفاده مجدد دارد جای مصرفگرایی را میگیرد. اما حقیقت پشت این بازار، رنگ دیگری دارد؛ رنگ سیاه فقر، اضطرار و ناتوانی.
اگر آگهیها را روی نقشه تهران پخش کنیم، نقاطی متراکم در جنوب و حاشیه شهر همچون خزانه، پاکدشت، اسلامشهر، نسیم شهر و قرچک به چشم میخورد؛ آنجا که زخم فقر قدیمی است و عمیق، بازار فروش لباس مدرسه هم پررونقتر است.
بررسی آگهیها نشان میدهد حداقل بهای لباس فرم دست دوم ۱۵۰ هزار تومان است، آن هم در شرایطی که هزینه دوخت همان روپوش در ابتدای سال، به بالای ۵۰۰ هزار تومان میرسد. اغلب آگهیها در محدوده قیمت ۱۵۰ تا ۵۰۰ هزار تومان در نوسان است و بیشترین قیمت ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان برای دو دوست روپوش مدرسه است.
در هیچکدام از این آگهیها حرفی از طبیعت یا زمین یا سبک زندگی پایدار به میان نمیآید. هیچ شعاری برای کاهش مصرف یا بازیافت لباس دیده نمیشود. هیچ اشارهای به مصرف مسئولانه نیست؛ آنچه در میان است، زبان خاموش تنگدستی است. خانوادههایی که میدانند سال آینده نمیتوانند روپوش جدید بخرند، اما شاید با فروش فرم استفاده شده فرزند خود، بخشی از آن را تهیه کنند. بازار به جای آنکه با نیت کاهش زبالههای نساجی گرم شده باشد، با واقعیت افزایش بیامان هزینهها و بیثباتی درآمدها جان گرفته است.
لباس فرم مدرسه، آنگونه که باید، دیگر فقط نشانهای از انضباط یا نظم نیست. در بسیاری از خانوادهها، روپوش مدرسه نشانهای از «بار مالی» ست؛ نشانهای از چیزی که باید حتما تهیه شود، حتی اگر خانواده برای تهیه آن ناچار به خرید دست دوم آن شود. حال با پایان سال تحصیلی، این روپوشها به بخشی از چرخهای ناپایدار تبدیل شدهاند: چرخهای که از فقر آغاز میشود، به صرفهجویی اجباری میرسد و در نهایت، باز هم به فقر ختم میشود.
بازار فروش روپوشهای دستدوم مدارس، بازار لباس نیست؛ بازار نشانههاست. نشانههایی از شکاف اجتماعی، از تورم مهارنشده، از فقدان سیاستگذاری منصفانه. بازاری که هر سال، با صدای بسته شدن درهای مدرسه، بیصدا شروع میشود؛ و هر آگهیاش، یک جمله از روایت نابرابری است.