تیمهای پرسپولیس و استقلال در هفتههای نخست لیگبرتر نتایج متفاتی کسب کردهاند. برای اینکه بخواهیم در مقایسه عملکرد سرخابیها به نتیجه خوبی برسیم باید مولفههای موفقیت برانکو را در مقابل مواردی قرار دهیم که منصوریان نتوانسته از آنها در تیمش استفاده کند. همان مواردی که فصل پیش هم در استقلال وجود داشت و مانع آن شد که این تیم شروع مناسبی در لیگبرتر داشته باشد.البته مقایسه منصوریان با برانکو مقایسهای معالفارق است چرا که وقتی رزومه، نوع کار، سن و کارنامه این دو نفر با هم سنخیت ندارد. ما برانکو را بهعنوان پروفسور فوتبال میشناسیم. کسی که سرمربی تیمملی ایران بوده و با این تیم به جامجهانی آلمان رفته است. قبل از آن دستیار بلازوویچ بود و در تیمهای دیگری هم سرمربی بوده است. او کار را از درون یاد گرفته و سواد خوبی هم دارد. از آن طرف منصوریان چگونه سرمربی شده و در کجاها شاگردی کرده است. او خیلی کم شاگردی کرده است. از سرمربیگری پاس همدان به تیمملی امید رسید و بعد هم آن را رها کرد. بعد هدایت تیم نفتتهران را پذیرفت. تیمی که منصور ابراهیمزاده، حسین فرکی و یحیی گلمحمدی سه مربیای که بنیادی کار میکنند و بازیکنساز هستند سرمربی آن بودند. منصوریان از نفت هم به سرمربیگری یکی از بزرگترین تیمهای فوتبال ایران رسیده است. بنابراین منصوریان کار را از بیرون یاد گرفته و آنچنان دستیار نبوده که بخواهد چیز زیادی را بیاموزد. فرق دومی که برانکو با منصوریان دارد این است که سرمربی پرسپولیس دوست دارد معماری کند و در پروسه معماری او عناصری که کارش را کج و ناخوانا میکند و مانع سودهی آن میشود را حذف میکند. مثلا رامین رضاییان، محمدنوری و یا پیام صادقیان را چون برنامهریزی تیمش را بههم میریزند و اجازه معماری موردنظرش را نمیدهند، اخراج میکند. نه اینکه آنها فوتبالیستهای بدی باشند و عمر فوتبالیشان تمام شده است. آنها به ساختار تیم برانکو لطمه میزنند. مثلا برانکو وقتی فرشاد احمدزاده در معماری تیمش ایجاد خلل میکند او را به دفاع چپ میفرستد و این اخطار را به او میدهد که دفعه بعد روی نیمکت و دفعه بعدی از لیست تیم بیرون خواهی رفت. منصوریان بر خلاف برانکو کلکسیونر است. او به هر بازیکن خوبی که میرسد قصد جذب آن را دارد و به این موضوع فکر نمیکند که چگونه میخواهد از بازیکن جدیدش استفاده کند. وقتی ستارههای تیم زیاد میشود آن وقت یک مشکل بزرگ پیش میآید و آن این است که نمیدانی چگونه میخواهی از آنها بازی بگیری. تنظیم 20 مهره خوب به مراتب سختتر از معماری کردن است. در تیمت مجتبی جباری را داری و قائدیفر 17ساله هم جذب کردهای. تفاوت سنی این دو بازیکن را باید در نظر داشت. فرق سومی که منصوریان با برانکو دارد و کاملا مرتبط با دو تفاوت دیگر این دو سرمربی است دلیل نتیجه گرفتن منصوریان است. بهطور حتم این سوال برای همه ایجاد میشود که چرا منصوریان نتیجه نمیگیرد؟ چون تیم منصوریان در جهت نتیجهگیری پیش نمیرود. او در هر بازی سیستم تیمش را تغییر میدهد. تعویضهایش را بیدلیل عوض میکند. چه وقت آثار معماری را در استقلال خواهیم دید. وقتی این تیم نفرات ثابتی در ترکیب اصلیاش داشته باشد و تعویضهای تیم هم در دقایق مشخص و در راستای اهداف مشخصی جلو برود.استقلال ممکن است یک بازی آنچنان عالی کار کند که همه لذت ببرند اما دو بازی خراب میشود. چون تیم استقلال در جهت آزمون و خطا جلو میرود. برای همین هم بهجای حفظ توپ بازی هجومی در دستور کار قرار میگیرد و در زمانی که تیم به بازی مستقیم نیاز دارد شاهد حفظ توپ هستیم. انتظاری هم وجود دارد که یک بازیکن 17ساله سرنوشت بازی را عوض کند. این کار رویاپردازانه است. منصوریان باید واقعنگر باشد. جابهجایی توپ درون زمین انواع و اقسام محتلفی دارد. منصوریان حفظ توپ زیاد،گردش توپ توسط بازیکنانش را تاکتیک میداند در حالی که این استراتژی است. فوتبال مالکانه که نباید منجر به شکستهای متوالی شود.فوتبال بازی است که با راههای متفاوتی انجام میپذیرد. باید بازی کنی و نباید بازیات بدهند. الان دو آیتم جدید در جداول لیگهای معتبر فوتبال جهان گنجانده شده است. اول ایجاد موقعیت تیمها و دوم میزان مالکیت بر توپ است. البته این دو مقوله کاملا به هم مرتبط هستند و بر اساس نتیجهای که تیمها میگیرند در جدول امتیازدهی میشود. اگر چنین مواردی برای سرمربیان ما ترجمه شود و آنها در تیمهایشان این موارد را اجرایی کنند ثمره خوبی نصیب فوتبال ایران خواهد شد.منصوریان کارهای خوبی انجام میدهد که در کمتر مربی آن را دیدهایم. تیمش 2 بر صفر باخته و قبل از زدن سوت پایان بازی بیش از حد به سرمربی تیم حریف توجه میکند و گزارشگر هم رفتار او را عاشقانه میداند. در حالی که تیمش 6 گل از العیم خورده است وی با دست علامتهایی به بازیکنانش نشان میدهد که اصلا سنخیتی با تیمی که 6 گل عقب است، ندارد. توپ را بارها به شیوههای عجیبی استپ میکند و به بازیکن حریف میدهد. این رفتارها در شان شخصیت منصوریان نیست و بهطور حتم برای همگان عجیب است.بزرگترین مربیان دنیا هم وقتی که نتیجه نگیرند از سوی مسئولان باشگاه برکنار میشوند. برای یک مدیر موفقیت تیم مهم است چرا که هزینههای متفاوتی را یک باشگاه در طول فصل متحمل میشود. افتخاری و دیگر اعضای هیاتمدیره استقلال هم به این نتیجه رسیدهاند که ایستادن تمام قد پشتسر منصوریان تا زمانی جواب میدهد که استقلال به نتیجه برسد. نمیتوان از باخت حمایت کرد. چون شکستهای متوالی در استقلال با نارضایتی شدید هوادارانی مواجه میشود که موج اعتراضات آنها میتواند کل هیاتمدیره را هم تغییر دهد. پس بهتر است تا دیر نشده فکر عاجلی کرد.
منبع: روزنامه آرمان