نشان تجارت - هدی کاشانیان: قیمت جهانی طلا تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله شرایط اقتصادی، سیاسی و جهانی قرار دارد. این عوامل شامل عرضه و تقاضا، تورم، نرخ بهره، نوسانات دلار، بحرانهای اقتصادی و سیاسی و سیاستهای بانکهای مرکزی هستند.
قیمت جهانی طلا بهطور مستقیم توسط یک نهاد یا گروه خاص تعیین نمیشود، بلکه نتیجه عرضه و تقاضا در بازارهای بینالمللی است. با این حال، نقش برخی بازیگران و سازوکارهای مشخص در شکلگیری قیمت بسیار مهم است. یکی از مرجعهای سنتی تعیین قیمت طلا، فرآیندی به نام «فیکسینگ لندن» است که توسط چند بانک بزرگ بینالمللی (مانند HSBC، JPMorgan و Barclays) در بورس فلزات لندن (LBMA) دو بار در روز انجام میشود و بهعنوان یکی از شاخصهای اصلی قیمت طلا در معاملات جهانی شناخته میشود.
علاوه بر این، بورس کالای نیویورک (COMEX) نیز از طریق معاملات آتی (Futures Contracts) نقش پررنگی در تعیین قیمت لحظهای طلا دارد. همچنین بانکهای مرکزی کشورها، سرمایهگذاران بزرگ، صندوقهای سرمایهگذاری و نهادهای مالی با خرید و فروشهای کلان خود میتوانند بر قیمت جهانی طلا تأثیرگذار باشند. در مجموع، قیمت طلا تحت تأثیر نیروهای بازار، سیاستهای پولی و اقتصادی و تصمیمات بازیگران بزرگ جهانی بهصورت دینامیک و لحظهای تعیین میشود.
۱. عرضه جهانی پول
در تحلیل بنیادی بازار طلا، یکی از عوامل کلیدی که باید مدنظر قرار گیرد، سطح عرضه پول در اقتصاد جهانی است. منظور از عرضه پول، مجموع منابع مالی و داراییهای نقدی در گردش یک کشور در یک بازه زمانی مشخص است. این شامل وجوه نقد، موجودی حسابهای جاری و پسانداز و سایر داراییهایی است که بهراحتی قابل تبدیل به پول هستند. چنین منابعی در اختیار افراد و کسبوکارها قرار دارد و برای انجام معاملات روزمره یا بهعنوان ابزار سرمایهگذاری کوتاهمدت در بانکها استفاده میشود. تغییرات در حجم عرضه پول میتواند بر تورم، نرخ بهره و در نهایت بر قیمت جهانی طلا تأثیر بگذارد.
۲. تورم
یکی دیگر از عوامل بنیادین تأثیرگذار بر قیمت طلا، «تورم» است. تورم معمولاً در دو شکل اصلی ظاهر میشود: «تورم ناشی از افزایش هزینهها» و «تورم ناشی از افزایش تقاضا».
در حالت اول، که به آن تورم فشار هزینه گفته میشود، شرکتها برای تأمین مواد اولیه، انرژی یا نیروی کار با هزینههای بالاتری مواجه میشوند. این افزایش هزینهها به تدریج به مصرفکننده منتقل میشود و در نتیجه قیمت نهایی کالاها افزایش پیدا میکند. همزمان، ارزش واقعی پول کاهش مییابد، زیرا حجم پول در گردش افزایش یافته است. در چنین شرایطی، طلا که یک دارایی با ارزش ذاتی است، بهعنوان ابزاری برای حفظ ارزش سرمایه، تقاضای بیشتری پیدا میکند و قیمت آن بالا میرود.
در حالت دوم، یعنی تورم ناشی از فشار تقاضا، تولیدکنندگان در حداکثر ظرفیت تولید میکنند، اما حجم تقاضا فراتر از توان پاسخگویی آنهاست. در این وضعیت نیز فشار بر قیمتها وارد میشود، اما واکنش بازار طلا بیشتر وابسته به انتظارات روانی و اخبار اقتصادی است. به عنوان نمونه، اگر گمانهزنیهایی مطرح شود مبنی بر اینکه بانکهای مرکزی در حال افزایش ذخایر طلای خود هستند تا با تورم مقابله کنند، این موضوع میتواند قیمت طلا را حتی فراتر از روند معمول افزایش دهد.
۳. بانکهای مرکزی
یکی دیگر از عوامل فاندامنتال تأثیرگذار بر طلا، فعالیت بانکهای مرکزی است. از یکطرف زمانی که بانکهای مرکزی در وضعیت نامناسبی هستند و ارزش پول کاغذی در کشورها کمتر میشود عموم مردم به طلا بهعنوان یک سرمایهگذاری مطمئن روی میآورند. از طرف دیگر، در سالهای اخیر بانکهای مرکزی تمایل بیشتری به خرید و نگهداری طلا از خود نشان دادهاند تا فروش آن. البته کشورهای فقیری همچون ونزوئلا طلای ذخیره خود را برای پرداخت بدهیهایشان میفروشند با اینهمه، عمده کشورهای جهان در طی سالهای اخیر بیشتر از فروش طلا، آن را خریده و نگهداری کردهاند.
۴. تسهیل کمی (QE)
تسهیل کمی (Quantitative Easing یا QE) یکی از ابزارهای سیاست پولی بانکهای مرکزی است که با هدف تحریک اقتصاد در دورههای رکود یا رشد ضعیف به کار گرفته میشود. در این روش، بانک مرکزی با خرید داراییهایی مانند اوراق قرضه دولتی یا اوراق بهادار از بازار، حجم پول در گردش را افزایش میدهد. این تزریق نقدینگی به سیستم مالی موجب میشود بانکها منابع بیشتری برای وامدهی در اختیار داشته باشند و جریان پول در اقتصاد روانتر شود.
افزایش عرضه پول معمولاً به کاهش نرخ بهره منجر میشود. در چنین شرایطی، از آنجا که سود سرمایهگذاریهای بانکی کاهش مییابد، بسیاری از سرمایهگذاران به سمت داراییهایی مانند طلا که بهعنوان پشتوانهای برای حفظ ارزش شناخته میشود، جذب میشوند. اما اگر این سیاست بیش از حد یا در بازه زمانی طولانی ادامه پیدا کند، ممکن است زمینهساز بروز «تورم» شود.
۵. نرخ بهره
نرخ بهره از عوامل کلیدی در تحلیل بنیادین قیمت طلا به شمار میرود. هرچند طلا برخلاف حسابهای سپرده یا اوراق قرضه سود یا بهرهای ایجاد نمیکند، اما نوسانات نرخ بهره تأثیر قابلتوجهی بر قیمت آن دارد. به طور معمول، رابطهای معکوس میان نرخ بهره و قیمت طلا وجود دارد. در دورههایی که نرخ بهره کاهش مییابد، سود حاصل از نگهداری پول نقد یا سرمایهگذاری در ابزارهای درآمد ثابت مانند اوراق قرضه کاهش پیدا میکند. در نتیجه، جذابیت این نوع سرمایهگذاریها کاهش یافته و سرمایهگذاران برای حفظ ارزش سرمایه یا کسب بازدهی بهتر، به سمت داراییهایی مانند طلا گرایش پیدا میکنند.
افزایش تقاضا برای طلا نیز معمولاً منجر به افزایش قیمت آن میشود. اما برعکس، زمانی که نرخ بهره رشد میکند، ابزارهای مالی با درآمد ثابت برای سرمایهگذاران جذابتر میشوند و افراد بیشتری طلاهای خود را میفروشند تا سرمایه خود را به بازارهای پربازدهتری منتقل کنند. این موضوع معمولاً باعث کاهش تقاضا و افت قیمت طلا میشود.
۶. فاکتورهای ژئوپلیتیک
تحولات ژئوپلیتیکی از جمله عوامل مهم در تحلیل بنیادین قیمت طلا به شمار میروند. در مواقعی که تنشهای سیاسی یا نظامی در جهان شدت میگیرد، مانند وقوع جنگ یا بحرانهای بینالمللی، سطح نااطمینانی در میان سرمایهگذاران و مردم افزایش پیدا میکند. این بیاعتمادی نسبت به ثبات سیاسی و اقتصادی کشورها، موجب میشود افراد بیشتری به سمت داراییهای امنی مانند طلا روی بیاورند. در نتیجه افزایش تقاضا برای این فلز گرانبها، قیمت آن نیز صعودی میشود. بهطور کلی، هرچه فضای بینالمللی بیثباتتر و پرتنشتر باشد، تمایل بازار برای خرید طلا افزایش یافته و همین امر موجب رشد قیمت آن میشود.ژ
۷. دلار آمریکا
رابطه میان طلا و دلار آمریکا یکی از عوامل کلیدی در تحلیل فاندامنتال طلا محسوب میشود. بهطور سنتی، این دو دارای یک ارتباط معکوس هستند. یعنی زمانی که ارزش دلار آمریکا افزایش مییابد، قیمت طلا معمولاً کاهش پیدا میکند. دلیل این امر آن است که تقویت دلار باعث گرانتر شدن طلا برای دارندگان سایر ارزها میشود و همین موضوع تقاضای جهانی برای طلا را کاهش میدهد. در مقابل، با تضعیف ارزش دلار، طلا برای خریداران خارجی ارزانتر میشود و سرمایهگذاران نیز بهدنبال حفظ ارزش دارایی خود، به سمت خرید طلا گرایش پیدا میکنند که موجب رشد قیمت آن میشود. با این حال باید توجه داشت که این رابطه همیشه بهصورت قطعی عمل نمیکند و ممکن است تحتتأثیر عوامل دیگری همچون سیاستهای پولی، تورم، یا تنشهای ژئوپلیتیکی، دچار نوسان شود.
۸. کاهش ارزش پول
یکی دیگر از عوامل کلیدی در تحلیل بنیادی طلا، کاهش ارزش پول ملی یا تضعیف قدرت خرید ارزهای رایج است. طلا همواره بهعنوان یک دارایی امن شناخته میشود که افراد در زمان کاهش ارزش پول، به آن پناه میبرند تا از دارایی خود محافظت کنند. وقتی ارزش پول کاغذی کاهش مییابد، قدرت خرید مردم نسبت به بسیاری از کالاها افت میکند، اما ارزش ذاتی طلا تا حد زیادی ثابت میماند. از همینرو، در شرایط تورمی یا بیثباتی اقتصادی، تقاضا برای خرید طلا افزایش پیدا میکند. زمانی که ارزش دلار آمریکا افزایش مییابد، طلا برای خریداران سایر کشورها که از ارزهای ضعیفتری استفاده میکنند، گرانتر شده و همین موضوع باعث افت تقاضا و در نهایت کاهش قیمت طلا میشود.
۹. تولید و استخراج طلا
بهطور کلی، افزایش استخراج طلا موجب بالا رفتن عرضه در بازار و در نتیجه کاهش قیمت آن میشود. برعکس، کاهش تولید و استخراج طلا عرضه را محدود کرده و باعث افزایش قیمت میشود. کشورهایی مانند چین، روسیه، استرالیا، آمریکا، آفریقای جنوبی و پرو جزو بزرگترین تولیدکنندگان طلا در جهان هستند و دادههای مربوط به میزان استخراج این کشورها نقش تعیینکنندهای در تحلیل بازار طلا دارند. در حال حاضر، بهطور متوسط سالانه حدود ۳۵۰۰ تن طلا استخراج میشود، اما کارشناسان هشدار میدهند که منابع قابل دسترس طلا رو به کاهش است. بهعبارت دیگر، بخش عمدهای از ذخایر سطحی و آسانالوصول طلا تاکنون استخراج شده و ادامه روند تولید در آینده مستلزم بهکارگیری فناوریهای پیشرفتهتر و پرهزینهتر خواهد بود. این روند میتواند به افزایش هزینه تولید و در نهایت رشد قیمت جهانی طلا در سالهای آینده منجر شود. بنابراین، محدود شدن منابع و سختتر شدن استخراج، از عواملی هستند که باید در تحلیل فاندامنتال بازار طلا به آنها توجه ویژهای داشت.
۱۰. جواهرسازی و تکنولوژی
یکی از عوامل مهم و اثرگذار در تحلیل بنیادی قیمت طلا، میزان تقاضای آن در بخشهای مختلف، بهویژه صنعت جواهرسازی و کاربردهای صنعتی است. کشورهایی مانند چین، هند و آمریکا از بزرگترین مصرفکنندگان طلا در جهان به شمار میروند. طبق آمار منتشرشده توسط وبسایت استاتیستا در سال ۲۰۲۱ میلادی، حدود ۵۵ درصد از طلای تولیدشده در جهان در صنعت جواهرسازی مصرف شده و حدود ۸ درصد نیز در حوزه تکنولوژی مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین سرمایهگذاری در طلا سهمی در حدود ۲۵ درصد داشته و بانکهای مرکزی نیز حدود ۱۱ درصد از این فلز گرانبها را در ذخایر خود نگهداری کردهاند. با افزایش تقاضا برای طلا در صنایع مختلف بهویژه جواهرسازی و فناوری، فشار تقاضا موجب بالا رفتن قیمت طلا میشود. بنابراین، بررسی میزان مصرف طلا در این بخشها نقش قابلتوجهی در پیشبینی روند قیمتی آن دارد.