کد خبر: ۶۱۹۹۹
۱۶:۲۳ -۱۸ فروردين ۱۴۰۴

نه به جنگ

مهدی آیتی*

نه به جنگ

نشان تجارت - از نخستین روز‌های استقرار جمهوری اسلامی ایران، تقابل دو نگاه متفاوت در عرصه سیاست خارجی همواره وجود داشته است؛ نگاهی که جنگ را امری مقدس، ضروری و ادامه‌دار می‌داند و نگاهی دیگر که صلح را اساس تعامل انسانی، پیشرفت جامعه و بقای ملی می‌انگارد. این دو دیدگاه، در طول ۴۶ سال گذشته، بار‌ها در بزنگاه‌های حساس داخلی و بین‌المللی، فضای تصمیم‌سازی کشور را تحت‌تأثیر خود قرار داده‌اند.

نگاه نخست، مبتنی بر نوعی تحلیل ایدئولوژیک از تقابل حق و باطل در طول تاریخ بشر است. این جریان، ریشه‌های مشروعیت خود را در آموزه‌های دینی، روایات تاریخی و الگو‌های مقاومت اسلامی جست‌و‌جو می‌کند و معتقد است که از صدر اسلام تا امروز، این نزاع میان جبهه حق و جبهه باطل، همواره جاری بوده و هرگز پایان نخواهد یافت. بر اساس این دیدگاه، نه‌تنها جنگ گریزناپذیر است، بلکه حتی گاه امری مقدس، پرثمر و سازنده تلقی می‌شود؛ چرا که از دل آن، جوهره حق‌طلبی، ایثار، شهادت و پایداری نمایان می‌شود. بنابراین، طرفداران این رویکرد معتقدند که جامعه اسلامی باید همواره در وضعیت آماده‌باش و مقاومت بماند، تنور جنگ را گرم نگه دارد و هرگونه سازش با دشمنان اسلام و انقلاب را خیانت به آرمان‌ها تلقی کند. در مقابل، نگاه دوم بر مبنای عقلانیت سیاسی، اخلاق انسانی و آموزه‌های تاریخی بشر استوار است. از منظر این جریان، آنچه اصل و اساس تمدن و بقای نوع انسان بوده، نه جنگ، بلکه صلح، گفت‌و‌گو، تعامل و همزیستی مسالمت‌آمیز است. این نگاه معتقد است که جنگ، حتی اگر با پیروزی نظامی همراه باشد، در نهایت ویرانی، عقب‌ماندگی، نابودی زیرساخت‌ها، آسیب روانی و اجتماعی و خسارت‌های سنگین اقتصادی را به دنبال دارد. اینان با استناد به تجربه‌های تاریخی، تأکید می‌کنند که هیچ جنگی در تاریخ بدون هزینه نبوده و در بسیاری از موارد، برندگان نظامی، بازندگان سیاسی یا اخلاقی بوده‌اند. از این رو، صلح نه به‌معنای تسلیم، بلکه به‌معنای حفظ منافع ملی، کاهش هزینه‌ها، تأمین امنیت پایدار و حرکت به‌سوی توسعه و رفاه عمومی تفسیر می‌شود. این دو رویکرد، همواره در گفتمان سیاسی کشور بازتاب یافته‌اند؛ گاه یکی بر دیگری غلبه یافته و گاه هر دو به‌طور موازی حضور داشته‌اند. در شرایط فعلی نیز، این جدال فکری و سیاسی ادامه دارد. از سوی دیگر، بخشی از مسئولان دولتی و فعالان سیاسی، با تأکید بر ضرورت تعامل سازنده با جهان، به‌دنبال یافتن راهی برای کاهش تنش‌ها، افزایش سرمایه‌گذاری خارجی، گشایش اقتصادی و جلوگیری از درگیری‌های گسترده در منطقه هستند.

آنچه در این میان اهمیت دارد، تفکیک میان ظاهر و باطن سیاست‌ورزی کشور است. گرچه در ظاهر ممکن است برخی شعار‌ها بر محور تقابل، مقاومت و دشمن‌ستیزی شکل بگیرد، اما در باطن، دستگاه دیپلماسی کشور در مسیر تعامل و مذاکره حرکت می‌کند. واقعیت این است که امروز، دست‌کم شش کشور به‌عنوان واسطه‌گر، نقش فعالی در پیشبرد مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و ایالات متحده ایفا می‌کنند؛ مذاکراتی که با وجود فراز و نشیب‌ها، همواره از ابتدای شکل‌گیری جمهوری اسلامی تاکنون در جریان بوده‌اند.

رهبر انقلاب اسلامی نیز در پاسخ به نامه دونالد ترامپ، صراحتاً اصل مذاکره غیرمستقیم را مورد تأیید قرار داده‌اند. رؤسای جمهور، از هر دو جناح سیاسی، در مقاطع گوناگون، از این شیوه بهره گرفته‌اند تا ضمن حفظ اصول نظام، از بروز بحران‌های جدی جلوگیری کنند. در شرایط کنونی نیز، یکی از اولویت‌های اصلی دستگاه سیاست خارجی، کاهش تنش‌ها، جلوگیری از وقوع جنگی بزرگ در خاورمیانه و تضمین امنیت ملی ایران است. این سیاست، برخاسته از واقع‌نگری و تدبیر است. حفظ جان و مال مردم، صیانت از مرز‌های جغرافیایی کشور، تضمین ثبات اقتصادی، جلوگیری از مهاجرت‌های ناخواسته، فروپاشی اجتماعی یا ایجاد بحران‌های امنیتی، همگی نیازمند آن است که کشور در مسیر صلح و آرامش حرکت کند. بر همین مبنا، هم در سطح عالی حاکمیت و هم در بدنه اجرایی، اجماع نانوشته‌ای بر پرهیز از درگیری نظامی مستقیم با دشمنان وجود دارد. چرا که در نگاه مسئولان بلندپایه نظام، حفظ جمهوری اسلامی، از هر امری واجب‌تر است؛ چنان‌که بار‌ها تأکید شده که «حفظ نظام از اوجب واجبات است.»

در نتیجه، هرچند فضای رسانه‌ای گاه تحت‌تأثیر گفتمان‌های رادیکال قرار می‌گیرد، اما واقعیت‌های پشت‌پرده سیاست خارجی، بیانگر تلاشی سازمان‌یافته و مداوم برای حفظ ثبات، آرام‌سازی فضای بین‌المللی، جلوگیری از بروز درگیری و حفظ منافع ملی است. عقلانیت سیاسی ایجاب می‌کند که در عین پایبندی به اصول، کشور از در‌های گفت‌و‌گو، دیپلماسی و مذاکره غافل نماند؛ چرا که صلح، اگر هوشمندانه، عزتمندانه و با درایت باشد، خود عین مقاومت است.

*فعال سیاسی

منبع: آرمان امروز

ارسال نظرات
آخرین اخبار
گوناگون