نشان تجارت - حوادث معدن زغالسنگ میتواند برای عملیات و زندگی معدنچیان ویرانگر باشد؛ اداره آمار کار ایالاتمتحده، استخراج معادن زیرزمینی را در میان ۱۰ شغل برتر در آمریکا قرار داده است. متان و سایر گازهای قابل اشتعال یا سمی، واقعیات زندگی و مرگ در معادن زغالسنگاند و انفجارهای ناشی از گاز، شایعترین علت این بلایاست. انفجارهای متان میتواند انفجارهای گردوغبار زغالسنگ قویتری را مشتعل کند. بهعنوان مثال، بدترین حادثه معدن زغالسنگ کنتاکی، انفجار گاز متان بود که باعث کشته شدن ۶۲ معدنچی در سال ۱۹۱۷ شد.
در هر یک از این رویدادها، معدنچیان به دام افتاده میتوانند در اثر انفجار، آتشسوزی یا دودی که اتاق را پر میکند، کشته شوند. در معادن با تهویه ضعیف، معدنچیان بر اثر استنشاق گاز بدون هیچگونه انفجاری جان خود را از دست دادهاند. سقف یا دندههای معدن زغالسنگ (دیوارهای معدن) ممکن است فرو بریزد و معدنچیان را به دام بیاندازد، تجهیزات ممکن است با عواقب مرگبار از کار بیفتند و یکی از بدترین شرایط پیش آمده در معادن ناشی از ریزش معادن، غرق شدن کارگران و شکست سدهای نگهداری فاضلاب بوده است.
تلفات جانی در معادن طی سالیان متمادی در جهان، خیرهکننده بوده است، همینطور خطراتی که معدنکاران روزانه با آن روبهرو هستند؛ اگرچه صنعت معدن تنها یک درصد از نیروی کار جهان را به کار میگیرد، اما ۸ درصد از کل حوادث مرگبار را ایجاد میکند. گرچه در طول سالها استخراج معدن بسیار ایمنتر و اقدامات متعددی برای بهبود ایمنی معدنچیان و بهبود محیطی که در آن کار میکنند انجام شده و در حال انجام است با این حال، واقعیت این است که معادن هنوز میتوانند غیرقابل پیشبینی باشند و حوادث مرگبار ممکن است رخ دهد همانطور که در ایران شاهد آنیم.
کار در معادن در طول سالهای گذشته تا امروز در بسیاری از کشورها خطرناک و مرگآفرین بوده؛ از چین، هند و فرانسه گرفته تا آمریکا، شیلی و ایران. در سال ۱۹۰۶ فاجعه معدن کوریر در فرانسه رخ داد؛ این فاجعه بر اثر انفجار گاز، دومین فاجعه مرگبار معدن زغالسنگ در جهان و بدترین فاجعه در تاریخ اروپا بود. تعداد کشتههای تاییدشده در این حادثه، ۱۰۹۹ معدنچی است.
در زمان خود، معدن کوریر یک سازه فوقالعاده پیچیده با سطوح زیرزمینی متعددی بود که به چندین گودال در بالا متصل بودند. تصور یا ادعا میشد که فضاهای متصل، شرایط نجات بهتری را ایجاد و حملونقل زغالسنگ را آسانتر میکند. اما مواد منفجره گاز متان را مشتعل کرد؛ حدود ۵۰۰ معدنچی بلافاصله فرار کردند و ۱۴ نفر دیگر نیز در عرض سه هفته نجات یافتند. هیچ دلیل نهایی رسمیای برای این فاجعه گزارش نشد و در زمان تشییع جنازه کارگران، خشم عمومی به یکسری اعتصابات منجر شد که درنهایت به ۴۶ هزار اعتصابکننده رسید.
اما چند سال بعد، این فاجعه در چین تکرار شد؛ فاجعه بنشیهو کولیری چین در سال ۱۹۴۲، مرگبارترین حادثه معدن زغالسنگ در تاریخ است که جان ۱۵۴۹ معدنچی را گرفت. در ۲۶ آوریل ۱۹۴۲، انفجار گاز و گردوغبار زغالسنگ باعث شد شعلههای آتش و دود از ورودی معدن خارج شود. مقامات تصمیم گرفتند سر گودال معدن را ببندند تا اکسیژن آتش را قطع کنند و بیش از ۱۵۰۰ معدنچی را در زیر زمین گرفتار کردند که چیزی جز دود برای تنفس نداشتند.
بستگانی که به محل شتافته بودند متوجه شدند که مقامات نظامی مسئول آن را محاصره کردهاند و بیرون کشیدن بقایای کارگران ۱۰ روز طول کشید تا بیرون بیایند. بعد از این فاجعه، اصلاحات عمده توسط صنعت معدن در چین انجام شد که شامل بهبود سیستمهای تهویه، نصب سیستمهای مهار گردوغبار و استفاده اجباری از لامپهای ایمنی بود.
سومین فاجعه مرگبار در معدن لویزنتال در آلمان و در سال ۱۹۶۲ رخ داد؛ صبح روز یکشنبه، ۷ اکتبر ۱۹۶۲، حدود ساعت ۷:۴۵، هنگامی که گاز در معدن میپیچید، صدای انفجار در سراسر منطقه شنیده شد. یک غار حاوی متان باز شده بود و انفجار متان حاصل از آن انفجار، غبار زغالسنگ بسیار شدیدتری را به همراه داشت. از ۴۳۳ معدنچی گزارششده حاضر در معدن، ۲۹۹ نفر کشته و ۷۳ نفر زخمی شدند. هرگز بهطور قطعی مشخص نشد که چه چیزی باعث انفجار اولیه شد. حدس و گمان در آن زمان لامپ معیوب یا سیگار کشیدن غیرقانونی بود؛ چون چند ته سیگار در معدن پیدا شد. در سال ۲۰۰۵ این معدن برای همیشه تعطیل شد.
فاجعه معدن بوفالو کریک در ویرجینیای غربی، یکی دیگر از حوادث مرگبار معدن در دنیاست. این حادثه در ۲۶ فوریه ۱۹۷۲ رخ داد؛ زمانی که سه تونل حفاریشده در بوفالو کریک که فاضلاب معدن زغالسنگ شرکت معدن بوفالو را در خود نگه میداشت، مانند دومینو فرو ریخت. بوفالو کریک، یکی از بدترین حوادث معدن زغالسنگ ویرجینیای غربی از نظر تلفات جانی، تخریب اموال و آسیب به محیطزیست بود.
گزارش کمیسیون موقت تحقیق ویرجینیای غربی در مورد این فاجعه، به این نتیجه رسید که شرکت پیتستون، مادر معدن بوفالو، بیتوجهی آشکاری به ایمنی ساکنان کریک بوفالو و سایر افرادی که در نزدیکی زبالههای زغالسنگ زندگی میکنند، نشان داده است. تعداد کشتهشدگان ۱۲۵ نفر و بیش از ۱۱۱۰ مجروح بود. بیش از ۵۰۰ سازه، عمدتاً خانهها، اما خانههای متحرک و مشاغل نیز ویران شدند. بیش از ۳۰ سال طول کشید تا جمعیت ماهیهایی که در آبهای سمی نهر بوفالو جان خود را از دست دادهاند دوباره ذخیره شوند.
پنجمین فاجعه در معدن چاسنالا در دانباد هند بود؛ انفجار و سیل ناشی از آن، در معدن چاسنالا در ۲۷ دسامبر ۱۹۷۵، یکی از بدترین فجایع معدن زغالسنگ در تاریخ هند است. در معدن چاسنالا یک معدن متروکه وجود داشت که حدود ۱۱۰ میلیون گالن (۵۰۰هزار مترمکعب) آب داشت. درست در زیر گودال متروکه، یک گودال فعال وجود داشت که صدها معدنچی و مدیر در آن مشغول بهکار بودند. فقط یک دیوار نازک زغالسنگ این دو را از هم جدا میکرد.
دلایل گزارششده برای انفجار متفاوت است؛ از جرقههای مشتعل گاز متان تا انفجار عملیاتی عمدی. در هر صورت، پس از یک دوره باران شدید و پس از انفجار، دیوار زغالسنگ جای خود را رها کرد و آب خود را با سرعت حدود ۷ میلیون گالن (۳۲هزار متر مکعب) در دقیقه به سمت کارگران در گودال فعال رها کرد. ۲۶ روز طول کشید تا اولین جسد پیدا شود. آمار رسمی کشتهشدگان ۳۷۲ نفر اعلام شده، اما اتحادیه کارگران محلی تقریباً ۷۰۰ نفر را اعلام کرده است.
اما حادثه معدن در سال ۲۰۱۰ شیلی، یکی از پرسروصداترین حوادث پیشآمده در معادن در دنیا بود؛ در پنج اوت ۲۰۱۰، سقف معدن سنخوزه فروریخت و ۳۳ معدنچی را در زیرِ زمین به دام انداخت. معدنچیان تقریباً در عمق ۷۰۰ متری زمین و در پنج کیلومتری ورودی اصلی معدن گیر افتاده بودند. یک گزارش دولتی از ژوئیه ۲۰۱۰، هشدار داده بود که صاحبان معدن تابهحال در تقویت سقف معدن شکست خوردهاند. ضعف در بازسازی سقف معدن، پیش از این هم در سال ۲۰۰۶ منجر به فروریختن سقف این معدن شده بود. حتی مشاجرههایی در ارتباط با اینکه چرا این معدن پیش از این بسته نشده بود هم وجود دارد.
کابوس زندهبهگور شدن میتواند یک نگرانی بسیار واقعی برای معدنچیان باشد. ریزش معادن زمانی اتفاق میافتند که ستونهای نگهدارنده داخل معدن از کار میافتند، بار خود را رها میکنند و باعث زنجیرهای فاجعهبار از رویدادها میشوند. انفجارهای هوایی قدرتمند و خطرناک ممکن است باعث ایجاد زبالههای پرنده و سقوط سنگ شود که میتواند تونلها را مسدود و کارگران را گرفتار کند، گازهای سمی یا انفجاری منتشر کند یا باعث سیل شود.
به گزارش انجمن آسترا که در حوزه فناوری هستهای فعالیت میکند، فجایح در معادن همچنین میتوانند ناشی از فعالیتهای معدنی نامناسب باشند. استفاده از مواد منفجره برای پاکسازی مناطق معدن است و در صورت انجام نادرست میتواند نتایجی شبیه زلزله ایجاد کند که به ستونهای نگهدارنده آسیب رسانده و باعث ریزش شود. مقررات ایمنی بهتر در صنعت معدن برای جلوگیری از این نوع بلایا مورد نیاز است. معادن واقع در مناطق لرزهخیز بیشتر در معرض خطرند و نیاز به مقررات سختگیرانه دارند. پیشرفت در فناوری یکی از بهترین راهها برای کمک به شناسایی فعالیتهای احتمالی لرزهای است. هنگامی که پیشگیری یک گزینه نیست، باید رویههای ایمنی را به خوبی برنامهریزی و اجرا کنند.
خوشبختانه این روزها، انفجار مین نادر است؛ اما هنگامی که اتفاق میافتند، خسارت فاجعهبار و بیشترین تعداد تلفات را به همراه دارند. معادن اغلب محل انتشار بسیاری از گازهای خطرناک ازجمله مونوکسیدکربن، سولفید هیدروژن، متان و دیاکسیدکربناند. بهدلیل فضاهای محدود، این گازها همیشه قادر به فرار نیستند و در داخل معدن تجمع میکنند و بهدلیل ویژگیهای قابل احتراق، انفجاری یا سمی آنها، این یک مسئله بسیار جدی است.
گازها حین عملیات معدنی ازجمله حفاری و انفجار توسط ماشینآلات معدنی مانند موتورهای دیزلی و بنزینی و با وسایل دیگر مانند پوسیدگی الوارها، اثرات بعدی آتشسوزی معدن و فرآیندهای شیمیایی مانند اکسیداسیون تولید یا آزاد میشوند. رایجترین گازی که باعث انفجار معادن زیرزمینی میشود، متان است. متان یک گاز مضر بیرنگ، بیبو، بسیار قابل اشتعال و بسیار انفجاری است که بهطور طبیعی وجود دارد و در لایههای زغالسنگ به دام میافتد. متان در سطوح بین ۵ تا ۱۴ درصد در هوا قابل احتراق میشود.
تنها چیزی که لازم است یک شعله یا یک جرقه از یک ماشین است تا زمانی که این سطوح متان در هوا هستند، باعث انفجار شود. پس از انفجار متان، انفجارهای متوالی غبار زغالسنگ نیز ممکن است رخ دهد. این بهدلیل موج ضربهای ناشی از انفجار متان است که باعث پراکندگی ذرات ریز گردوغبار زغالسنگ میشود که سپس میتواند از گرما مشتعل شود.
بهترین پیشگیری برای جلوگیری از انفجار متان، راهحلهای تهویه معدن با کیفیت بالاست. تهویه معدنی باکیفیت، جریان هوا را از طریق مناطق مورد نیاز معدن فراهم میکند که باعث رقیق شدن و حذف هرگونه گازهای خطرناک میشود و هوای ایمن و قابل تنفس ایجاد میکند. نهتنها گازهای موجود در معادن خطر انفجارند، بلکه گازها به همراه سایر آلایندههای موجود در هوا - گردوغبار و دود - میتوانند بر کیفیت هوای تنفسی معدنچیان تأثیر جدی بگذارند. جو درون یک معدن زیرزمینی، محدود و محصور است و اگر گازها، گردوغبار و دودها کنترل، استخراج یا رقیق نشوند در حد قابلقبولی میتوانند بهطور جدی به معدنچیانی که آنها را تنفس میکنند آسیب بزنند یا حتی آنها را بکشند.
بسیاری از گازهای یافتشده سمیاند و توانایی جابهجایی اکسیژن از هوا را دارند که باعث خفگی در انسان میشود. بدون اکسیژن کافی به مغز، سردرد، حالت تهوع و سرگیجه رخ میدهد و درنهایت با کاهش غلظت اکسیژن به زیر شش درصد منجر به مرگ میشود. باز هم تهویه معدن با کیفیت بالا، یک فناوری پیشگیری نجاتدهنده است که جریان هوای تمیز را در معادن فراهم میکند و تنفس معدنچیان را ایمن میکند.
معدنچیان بهطور مرتب در معرض آلایندههای مضر موجود در هوا مانند گردوغبار سیلیس و سایر گردوغبار معدنیاند. این آنها را در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به بیماریهای تنفسی مانند پنوموکونیوز، با نام مستعار ریه سیاه و سیلیکوزیس در مدت زمان طولانی قرار میدهد. پنوموکونیوز، گروهی از بیماریهای ریوی است که میتواند باعث ناتوانی، اختلال و حتی مرگ شود. در حال حاضر هیچ درمانی وجود ندارد که بتواند این بیماریها را درمان کند، بنابراین پیشگیری بسیار مهم است.
بهترین شکل پیشگیری اولاً کاهش خطر مواجهه معدنچیان با هوای خطرناک از طریق ارزیابی قرار گرفتن در معرض و نظارت مداوم است. مقرراتی در بعضی از کشورها وجود دارد که مانع از کار معدنچیان زیر سطح قابل قبول گردوغبار زغالسنگ میشود و این باید رعایت شود.
برای جلوگیری از هرگونه وقفه در تولید، معدن باید بهطور کارآمد و مؤثر کار کند و اطمینان حاصل شود که کارگران زمانی که معادن فعال هستند، ایمناند. لباسهای محافظ باید به کارگران ارائه شود و تجهیزاتی مانند سیستمهای گرمایشی برای ایجاد یک محیط امن برای کارگران معدن، همچنین بهینه نگه داشتن تجهیزات و عملیاتی نگه داشتن تجهیزات در طول پروژه استفاده شود. برای مقابله با گرما، تهویه مطبوع در قالب سیستمهای خنککننده شامل چیلرهای آمونیاک و کولرهای هوای حجیم میتواند مفید باشد.
آموزش و تمرینهای ایمنی منظم به معدنچیان میآموزد که چگونه با شرایط اضطراری برخورد کرده و ایمنی را حفظ کنند. بازرسیها مقررات ایمنی را اجرا و اطمینان حاصل میکنند که عملیات معدن از قوانین پیروی میکند. تیمهای ویژه نجات مین همیشه باید آماده پاسخگویی در شرایط اضطراری باشند و در صورت نیاز، کمکهای سریع و مؤثر ارائه کنند. هدف این اقدامات ایمنی ترکیبی محافظت از جان و سلامت معدنچیان است.
اواخر قرن هجدهم و بعد از آن قرن نوزدهم، تحول عظیمی در بسیاری از صنایع بهوجود آمد. انقلاب صنعتی از استخراج معادن چشمپوشی نکرد. یکی از مهمترین پیشرفتهای تکنولوژیکی در این دوران، بهبود چشمگیر در سیستمهای تهویه بود. پیش از این، اغلب به جریان هوای طبیعی متکی بود. با این حال، با معرفی موتورهای بخار، فنهای غولپیکر شروع به گردش هوای تازه در سرتاسر و تونلها کردند که باعث کاهش قابلتوجهی از تجمع گازهای خطرناک شد. این امر به ایمنتر شدن استخراج معدن کمک کرد و به معدنکاران اجازه داد تا در زیر زمین عمیقتر کار کنند، جایی که ذخایر معدنی غنیتر اغلب یافت میشد.
اخیراً آلن جونز، رئیس انجمن معدنکاران شمال ولز، به بیبیسی گفته که در طول دو قرن گذشته تغییرات و پیشرفتهای بیشماری را در زمینه معدنکاری شاهد بودهایم: «آنچه تغییر کرده است، طرز تفکر در مورد محیط کار و شرایطی است که افراد باید با آن دستوپنجه نرم کنند. رونق استخراج معادن، شرایط سخت و اغلب مرگباری را که معدنچیان با آن مواجه بودند، در معرض دید عموم قرار داد.
این امر منجر به اعتراض عمومی و درخواست اصلاحات برای بهبود آن شد. اولین قانون مهم با هدف بهبود شرایط معدن، قانون معادن بریتانیا در سال ۱۸۴۲ بود. این قانون بهکارگیری زنان و کودکان (در سنین زیر ۱۰ سال) در زیرزمین را ممنوع میکرد و به نگرانیهای ایمنی و مسائل اخلاقی مربوط به استثمار نیروی کار میپردازد. قانون مقررات معادن زغالسنگ در سال ۱۸۶۰ قوانین ایمنی را بهبود بخشید و محدودیت سنی پسران را از ۱۰ به ۱۲سال افزایش داد.» او میگوید: «پیشرفتهای تکنولوژیک نقش خود را ایفا کردند. همانطور که قبلاً ذکر شد، موتورهای بخار به جایگزینی کار دستی با ماشینها کمک میکنند. پمپها و متههای بخار کارایی را افزایش میدهند، کار فیزیکی را روی معدنچیان کاهش میدهند و به کاهش خطرات مرتبط با این نوع اقدامات ریزش تونل و ریزش سنگ کمک میکنند.».
اما اتفاقات پیشآمده در سالهای اخیر و پژوهشهایی که در این باره نوشته شده، حکایت از وضع بد کارگران معدن با دستمزدهای بسیار پایین بهویژه در کشورهای در حال توسعه است. بیتوجهی صاحبان سرمایه به امنیت کارگران در محل کار و بهرهکشی نیروی کار در معادن، یکی از عوامل اصلی تکرار حوادث مرگبار در معادن است. سرمایهدارانی که فکر و برنامه مدون و کارآمدی برای افزایش ایمنی کارگران در معادن ندارند و عملکردشان رضایت شغلی بسیار پایینی در میان کارگران را رقم زده است. سیاست نئولیبرالی در بسیاری از کشورهای جنوب جهانی، فقدان اطمینان شغلی اغلب بهدلیل نوسانات قیمت جهانی کالاها، تغییر در سیاستهای دولت و مسائل زیستمحیطی و اجتماعی را در صنعت معدن و کارگران رقم زده است.
صنعت معدن نهتنها در بسیاری از کشورها جان کارگرانش را میگیرد که آسیبهای زیادی مثل آسیبهای زیستمحیطی بهبار آورده که در شرایط کنونی اقتصاد جهانی سرمایهداری راهحلی ندارد. با این حال امروز، بیش از هر زمان دیگری، این اقتصاد رشد اقتصادی معدنمحور را شکل داده است. استخراج معادن فاجعهبارترین تأثیرات را روی زمین، آب و حتی هوا دارد و بهمعنای واقعی کلمه، سرمایه را با تخریب محیطزیست افزایش داده است.