یکی از پرچالشترین مباحث در آموزش عدالت آموزشیست. بهوجودآوردن محیط یادگیری بدون استرس، رساندن دانشجویان به رشد و بالندگی، اجرای یکسان قوانین و مقررات آموزشی برای همه افراد و فراهمکردن زمینههای رسیدن به مهارت و آمادگی برای بازار کار از مقولههای عدالت آموزشیست چیزهایی که در ایران کمتر وجود دارد و افراد در کشور چنین فضایی را یا تجربه نکرده و یا کمتر تجربه کردهاند.
عدالت به معنی دسترسی برابر و مساوی به تمامی مکانات آموزشی بدون در نظر گرفتن رشته تحصیلی، قومیت، جنسیت، مذهب، فرهنگ، معدل، اخلاق و رفتار دانشجو، طرز لباس پوشیدن و نحوه آرایش، عوامل دموگرافیکی و شخصیتیست بهگونهای که دانشجویان در یک محیط از امکانات موجود برخوردار شوند تا زمینه برای رشد و شکوفایی استعدادها فراهم شود و افراد انگیزه کافی برای تلاش و تکاپو در راستای رسیدن به هدف داشته باشند و بتوانند پس از فارغ التحصیلی، کارایی و مهارت کافی در زمینه شغل آینده خود داشته باشند.
در ایران برای رفتن به دانشگاه راهی جز گذشتن از سد کنکور وجود ندارد و افراد پس از گذراندن دوره دبیرستان استرس کنکور و پذیرفتهشدن در دانشگاه رهایشان نمیکند بهویژه اگر بخواهند در رشتههایی دشوار و پرمتقاضی مانند پزشکی درس بخوانند.
بسیاری از آنها از سالها پیش از گرفتن دیپلم و پایان دوره دبیرستان بهشدت زحمت میکشند و درس میخوانند با این امید که بتوانند در رشته پزشکی در یک دانشگاه خوب پذیرفته شوند.
یکی از موانع برای کنکوریها و نقض عدالت آموزشی وجود سهمیهها در دانشگاهها و در میان افراد متقاضی برای پذیرفتهشدن در دانشگاه است. بسیاری از ما درباره سهمیهبندی در دانشگاهها شنیده و شاید حتا برخی هم آن را خود تجربه کرده و مزه تلخش را چشیده باشیم. همه در ایران میدانیم که سهمیهها در کنکورهای سراسری ایران نقش برجستهای دارد و در ۵ سال گذشته این نقش برجسته پررنگتر هم شده است.
وزیر بهداشت وقت در سال ۹۶ درباره اعمال سهمیهها اعلام کرد: «در شورای عالی انقلاب هم گفته ام که ما باید دانشگاههای تهران را از سهمیه رها کنیم. با شهامت میگویم سهمیههای خاص زیادی در کلاسها ایجاد کرده اند، اما به نظرم روشهای دیگری هم برای تکریم مشمولان این سهمیهها وجود دارد. البته جانبازان و ایثارگران بالای سر ما جا دارند و مردم باید بدانند که آنها بدون سهمیه هم رتبههای بالایی در دانشگاهها به خود اختصاص میدهند. البته منظور من سهمیه خانوادههای شهدا، جانبازان و... نیست، اما گاهی در مجلس کارهایی انجام میدهند که فکر میکنند عوام پسندانه است، اما بعد هم جسارت ندارند که بگویند اشتباه کردیم. وزارت بهداشت با سهمیه جدیدی که برای دانشگاهها گذاشته اند، موافق نیست و مطمئنم مسئولان عالی نظام از جمله سران قوا نیز با آن موافق نیستند. نمیشود رتبه سه هزار و ۸۰ هزار در کلاس داروسازی دانشگاه تهران در کنار هم بنشینند؛ بنابراین باید چند دانشگاه را در وزارت علوم و وزارت بهداشت مشخص کنیم و سهمیه آنها را به سایر دانشگاهها بدهیم و اجازه دهیم در چند دانشگاه نخبهها با هم رقابت کنند».
در ایران سهمیهبندی دیگری هم برای ورود به دانشگاه آن هم بدون کنکور وجود دارد و آن هم برای دارندگان مدال المپیک و المپیادهای علمی. بر اساس مصوبه جلسه ۱۰۶ مورخ ۱۲ اسفند ۱۳۶۵ شورای عالی انقلاب فرهنگی، تمامی قهرمانان ورزشی دارای مدال طلا، نقره و برنز مسابقات المپیک، جهانی و آسیایی میتوانند بدون شرکت در آزمون در رشته علوم ورزشی ادامه تحصیل دهند.
براساس آخرین آییننامه اجرایی ورود قهرمانان ورزشی به دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی، قهرمانان ورزشی تنها در رشته تربیت بدنی در دانشگاه مورد نظر خود میتوانند تحصیل کنند.
در المپیک پاریس امسال هنگامیکه کاروان ورزشی ایران روزهایی سراسر ناامیدانه را میگذراند و پس از گذشت روزها نتایج خوبی نگرفته بود تیم تکواندوی ایران به داد همه رسید و امید را به ایران برگرداند.
بار دیگر دختر تکواندوکار ایران را پس از کیمیا علیزاده برروی سکوی قهرمانی المپیک دادیم تا بسیاری از این شادی اشک بریزند و به خود و ایران ببالند شادیای که، اما با حواشی پس از آن کمرنگ شد.
مبینا نعمتزاده که توانست در این دوره از رقابتها به مدال برنز دست پیدا کند در نخستین مصاحبه پس از مدالآوری از مسعود پزشکیان درخواست ورود به دانشگاه بدون کنکور را کرد.
تا اینجای کار همه چیز عادی و خوب بود و همه این حق را به مبینای ایران دادند تا بدون کنکور وارد دانشگاه تهران شود، اما ماجرا به همینجا ختم نشد چراکه بعدها کاشف به عمل آمد که خانم مبینا نعمتزاده درخواست ورود به دانشگاه در رشته تربیتبدنی را ندارد بلکه خواهان ورود به رشته پزشکی بدون کنکور است درخواستی که بهسرعت در فضای مجازی پیچید و واکنشهای گسترده و انتقادآمیزی ازجمله ازسوی شهربانو منصوریان را به همراه داشت.
منصوریان در صفحه شخصیاش در اینستاگرامگفت: «ما ۴۰ سال است کارمان تمرین کردن بوده و ۵ طلای جهانی و ۵ طلای آسیایی و یک گونی مدال دارم. همه اینها را میدهم، من را هم دانشگاه قبول کنید فقط المپیک ندارم و به جای آن مدال المپیک آسیایی دارم. اگر المپیک هم داشتم مدال میگرفتم. من را هم دانشگاه دندانپزشکی قبول کنید و غلط کنم دیگر به ورزش بیایم. چند دندان درست کنم و باکلاس به خانه برود. چه میشود؟ دنیا که غلط نمیشود. به خدا دور ورزش را خط قرمز میکشم!»
بسیاری از مردم و پزشکان و کادر درمان نسبت به این خواسته مبینا نعمتزاده واکنش نشان دادند و بسیاری پرسشی منطقی از او و مسئولینی که قول رفتن او به رشته پزشکی را دادند داشتند و آن این بود که آیا به پذیرفتهشدگان رشته پزشکی هم مدال برنز المپیک تعلق میگیرد؟
در این میان خانواده مبینا نعمتزاده و بهویژه پدرش ماجرای این مدال را به اندازهای بزرگ کردند و در مورد آن آنقدر مصاحبه کردند که قضیه لوث شد.
هیچ تردیدی وجود ندارد که رخداد ارزشمندی رخ داده و خیلی سخت است که شما در المپیک مدال بگیرید، اما به هر حال بقیه ورزشکاران از کشورهای دیگر دنیا هم به چنین موفقیتهایی دست پیدا میکنند و بعد برمی گردند سر زندگی عادی شان؛ مانند تصاویر پربازتابی که از حضور ژو یاکین، ژیمناست نقرهای چین به عنوان پیش خدمت در رستوران خانوادگی شان، بلافاصله بعد از پایان مسابقات المپیک منتشر شد.