نشان تجارت - هدی کاشانیان: در اوایل حکومت رضاشاه بود که یک زن و شوهر گرجستانی (عبداله و خیرالنسا) که کارشان اجرای تئاتر بود، وارد شهرستان رشت شدند. در آن زمان در کشورهای اسلامی زنها روی صحنه نمیرفتند و مردها لباس زنانه پوشیده و خود را آرایش میکردند و روی صحنه میرفتند و نقش زنان را اجرا میکردند.
عبداله قصد برگزاری تئاتر در شهرستان رشت را داشت و به همسرش پیشنهاد میدهد که نقش مقابل او را بازی کند تا آن شب این اتفاق نیفتاده بود و آنها تابوشکنی میکنند و به همین دلیل سالن پر از ازدحام و جمعیت شد.
خلاصه کارشان رونق فراوان گرفت و آنها هرگز به گرجستان بازنگشتند. این زوج جوان دارای پنج دختر بودند که آخرین آنها با تشویق پدر و مادرش به تئاتر علاقهمند شد. ولی عبداله یک تئاتر سیاسی بازی میکند و او را نظامیها کت بسته از رشت به همدان و سپس به تهران تبعید میکنند، از اینرو عبداله کارش را از دست میدهد و در شهرداری تهران استخدام میشود. اما یک روز عبداله دست دختر کوچکش ملکه را میگیرد و به تئاتر پاریس نزد خانم لرتا میبرد و به خانم لرتا میگوید: «میخواهم از دخترم در تئاتر یادگاری بماند».
ملکه رنجبر دختر کوچک عبداله رنجبر متولد ۷ شهریورماه ۱۳۱۷ در شهرستان رشت است. او تحصیلاتش را در رشت آغاز، اما به دلیل تبعید پدرش، سوم متوسطه را در همدان میخواند و در نهایت به تهران میآیند و این سفر آغاز فعالیتهای رسمی او میشود.
در سال ۱۳۴۵، ملکه ۲۸ ساله بود که برای ایفای تئاتر به شیراز رفت. روی صحنه متوجه مردی جوان و شیک پوش میشود که میخکوب او شده است و هر شب با یک دسته گل بزرگ به دیدن تئاتر او میرود. وقتی به تهران بازمیگردد متوجه میشود که زودتر به تهران آمده و او را از پدر و مادرش خواستگاری کرده است و پدرش اجازه ازدواج وی را با جوان شیرازی که ایروانی نام داشت و شغلش کارگردانی بود داد. آنها با هم ازدواج کردند و ثمره ازدواجشان پسری به نام فریبرز شد. اما متاسفانه چرخه گردون برای آنها خوش نچرخید و آقای ایروانی در جوانی سکته کرد و دارفانی را وداع گفت.
ملکه رنجبر در سن شش سالگی برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفت و در هشت سالگی در نمایش بینوایان نقش کوزت را بازی کرد و روزنامه همشهری در یکی از مصاحبهها از او با عنوان اولین کوزت ایران نام برد. او در سن ۱۰ سالگی به تهران رفت و در تئاتر سعدی بازیگریاش را ادامه داد. پس از چند سال فعالیت در تئاتر در سن ۱۶ سالگی به سینما دعوت شد. اولین فیلم سینمایی او با عنوان «محکوم بیگناه» به پرده سینما رفت و بعد از آن فیلمهای نصیب و قسمت، فردا روشن است، گناه من چیست، اعتراف، کابوس و تعداد بسیاری دیگر از جمله فیلمهای سینمایی وی در پیش از انقلاب است.
پس از انقلاب نیز در چندین فیلم سینمایی حضور داشت. چندین سال نیز در رادیو فعالیت کرد. در آن زمان که هنوز تلویزیون وارد خانهها نشده بود و مردم نمیدانستند چیست؟ به همراه تعدادی از بازیگران مطرح آن زمان برنامههای زنده را اجرا میکرد.
در سال ۱۳۳۵ ملکه رنجبر به عنوان گوینده و مجری در رادیو نیز فعالیت میکرد و در رادیو ملی عهدهدار برنامه رادیویی شد. لحن و صدای خاص وی باعث شد تا اجرای زنده خیلی از برنامههای صدا و سیما را به عهده بگیرد.
وی در سال ۱۳۳۵ به عنوان بهترین مجری و گوینده از سوی رادیو و تلویزیون ملی ایران برگزیده شده و به عنوان بهترین کارمند در آن زمان معرفی شد.
۱- سینما گناهکاران
۲- آژانس ازدواج
۳- ازدواج در وقت اضافه
۴- سلام بر عشق
۵- نیش زنبور
۶- پسر آدم، دختر حوا
۷- از ما بهتران
۸- منفی هجده
۹- سوغات فرنگ
۱۰- چپ دست
۱۱- کوچولوی خوششانس
۱۲- نان، عشق و موتور ۱۰۰۰
۱۳- مرد بارانی
۱۴- اعتراف
۱۵- بانی چاو
۱۶- شعلههای خشم
۱۷- شعلههای خشم
۱۸- کابوس
۱۹- گناه من چیست
۲۰- خشم و فریاد
۲۱- نصیب و قسمت
۲۲- فردا روشن است
۲۳- ماجرای عجیب
۲۴- تقدیر چنین بود
۲۵- شبهای معبد
۲۶- محکوم بیگناه
۲۷- عمر دوباره
۱- سایهروشن
۲- تلهفیلم «یه قندون نمک»
۳- دفتر مشق
۴- دفترخانه شماره ۱۳
۵- آشپزباشی
۶- پاتوق
۷- من و پوتی (سری سوم)
۸- من و پوتی (سری دوم)
۹- فوتبالیستها
۱۰- عباسقلیخان دوم
۱۱- زیر آسمان شهر - سری اول
۱۲- زیر آسمان شهر - سری سوم
۱۳- زیر آسمان شهر - سری دوم
۱۴- روزهای آرزو
۱۵- داستانهای نوروز
۱۶- بوی خاک
۱۷- ورثه آقای نیکبخت
۱۸- فردا آفتابی است
۱۹- داستان یک شهر – سری اول
۲۰- محاکمه
۲۱- ماجراهای خانواده تمدن
۲۲- گردنبند
۲۳- بازگشت پرستوها
۲۴- تهران ۱۱–۵۹۵ ج ۴۸
۲۵- زیر گنبد کبود
۲۶- خانه به خانه
۲۷- رنگ سبز نارون
۲۸- داستان یک شهر
۲۹- شیطان در خانه
۳۰- نمایش موزیکال «آرشین مال آلان»
۳۱- پهلوانان
۳۲- تلهتئاتر «آیدا و مرد صیاد»
ملکه رنجبر در اسفند ۱۳۹۵ به دلیل کهولت سن، به افسردگی و پارکینسون مبتلا شد. او پنجشنبه هشتم اسفند ۱۳۹۸ در بیمارستان کسری تهران پس از تحمل یک دوره بیماری در ۸۱ سالگی درگذشت.