کد خبر: ۲۳۹
۱۳:۰۱ -۱۵ اسفند ۱۳۹۵

دانشگاه ما مدرک‌آفرین است ولی کارآفرین نیست

محمدرضا مجیدی / استاد دانشگاه
در بحث جوانان، بسان سایر اقشار و همه حوزه های اجتماعی و مسائل فرهنگی شاید مقایسه در نگاه اول، کار علمی و دقیق نباشد چرا که زیرساخت های فکری فرهنگی و ارزش ها و باورهای اجتماعی جوامع متنوع، متکثر، متغیر و متفاوت هست و باید هر پدیده ای را در ظرف خاص فرهنگی و اجتماعی جامعه مورد مطالعه مورد نظر و بررسی قرار داد.

البته اینکه تجربیات سایر جوامع مورد توجه قرار می گیرد و از سوی سیاستگذاران و قانون گذاران و مدیران اجرایی ما تجربیات موفق مورد بهره برداری قرار بگیرد این امر منطقی و معقول است و به تعبیر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که در اصل دوم خود پایه های نظام و راه های وصول به اهداف نظام را بیان می کند و در کنار تأکید بر کتاب و سنت، به عنوان چارچوب فکری نظام، بر استفاده از علوم و فنون پیشرفته بشری و تجربه سایر جوامع  و تلاش در جهت پیشبرد آن ها تأکید دارد، در این موضوع هم به نظر می آید که عزیزانی که سال ها در خارج از کشور بودند، کار کرده اند، تحصیل کرده اند، می توانند تجربیات مفیدی را که در شرق و غرب عالم کسب کردند به کشور منتقل تا در سیاست گذاری ها و قانون گذاری ها مورد توجه قرار بگیرند.

در باب توفیق و یا عدم توفیق سیاستگذاری ها برای جوانان و یا میزان موفقیت هم مجدداً باید شرایط مطالعه تطبیقی را درست رعایت کرد تا نتایج حاصله، نتایج علمی و قابل استفاده باشد و به اصطلاح قیاس مع الفارق اتفاق نباشد.

بحث جوانان، بحث بسیار مهمی است، هم در جوامع و کشورهای مختلف مورد توجه است و هم نهادها و سازمان های بین المللی به این مقوله توجه ویژه دارند. امروز در سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی ملل متحد، "یونسکو"، مقوله جوانان، مطالبات جوانان، اشتغال جوانان و آینده جوانان مورد توجه است. ما هم باید ضمن توجه به چارچوب های منطقی و ارزشی خودمان و نگاه اسلامی - ایرانی به جوان و نیازهای جوان به شیوه‌های پاسخگویی به این نیازها و مطالبات جوانان از تجربیات موفق استفاده کنیم. جامعه جوان ما که فرصتی است برای کشور ما، فرهنگ ما و اقتصاد ما، اگر درست مدیریت شود فرصت ها را افزون و شرایط را برای رشد و توسعه ملی ما فراهم تر خواهد کرد و اگر درست مدیریت نشود، و به نسل جوان توجه لازم نشود و مطالبات آن ها مورد توجه قرار نگیرد طبیعتاً مشکلات فراوان خواهد بود. باید خود جوانان را در عرصه پاسخگویی به مطالبات شان فعال کرد، مسئولیت پذیری را در آنان افزایش داد و فقط از جوان یک فرد سائل و پرسشگر و مطالبه گر صِرف -که در جای خودش البته مطلوب هست- ساخت. بدون تقویت حس مسئولیت طلبی و پاسخگویی و سائل و مسئول بودن توأمان، پرسشگری و پاسخگوی توأمان. اگر این فرهنگ را ایجاد و تقویت نکنیم، طبیعتاً بحران های اجتماعی مختلفی را شاهد خواهیم بود و این نکته را باید مورد توجه قرار داد که بدخواهان ملت ما و انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران، تلاش می‌کنند که جوانان را از مسیر رشد و تعالی دور کنند و سرمایه اجتماعی بزرگ این جامعه را از دولت و ملت بگیرند.

جامعه بدون جوان و انرژی جوان و فکر جوان و سرمایه جوانی نخواهد توانست آینده روشنی را برای خود رقم بزند. بر این اساس به نظر بنده، بحث جوانان بحث بسیار مهمی است، چه در سطح ملی، چه در سطح محلی و استانی و شهرستانی و چه در سطح منطقه ای، قاره ای و جهانی باید در تعاملی سازنده، تجربیات را منتقل کنیم. مدیریت تغییرات اجتماعی، مدیریت نیازهای اجتماعی، تقویت مسئولیت اجتماعی، تقویت بنیان های فکری و فرهنگی، فرصت دادن به جوانان برای حضور در عرصه های مختلف، میدان دادن به آن ها که انرژی جامعه را چند برابر می کند، از نکات مهم و ابتدایی ست که باید برای سیاست گذاری و قانون گذاری و برنامه های اقدام و عمل به عنوان چارچوب ها و اصول و مبانی مورد توجه قرار گیرد.

مقوله اشتغال جوانان مسئله ای است که همه جوامع به انحاء مختلف با آن روبه رو هستند و دغدغه اجتماعی آنهاست، نکته‌ای که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که در سه دهه اخیر، رشد فزاینده و بی‌سابقه ای را در دانشگاه ها و تحصیلات دانشگاهی و فارغ التحصیلان دانشگاهی داشتیم، ولی متأسفانه به مقوله کارآفرینی در مراکز آموزش عالی و پژوهشی کمتر توجه شده است. به این معنا دانشگاه ما مدرک‌آفرین است اما کارآفرین نیست. تحصیلات عالی گاه بیکاری پنهان می شود. فرد شاید با یک کارشناسی خوب و تحصیلات مناسب دوره لیسانس بتواند کار مرتبط با رشته خود پیدا کند ولی از آنجایی که فقط کسب مدرک مورد توجه بوده و مهارت های لازم کسب نشده، و دوره های کارآموزی در کنار تحصیل وجود نداشته، چشم انداز رشته تحصیلی درست روشن نشده و یا چشم بسته به دلایل مختلف از جمله شرایط کنکور، یا عدم شناخت لازم از رشته تحصیلی بدون انگیزه و علاقه وارد دانشگاه می شود، نهایتاً مدرکی می‌گیرد که توانایی او را برای ورود به بازار کار افزایش نداده است. او را توانمند نکرده است، توان افزایی در تحصیلات برای ورود به بازار کار وجود نداشته است، توانمندسازی جوانان در ایام تحصیل چه در پیش از دانشگاه و چه پس از ورود به دانشگاه بسیار مهم است. مدرسه، دانشگاه و آموزش های دوران زندگی، همه اینها باید در خدمت کارآفرینی باشد.

شناخت درست از نیازهای جامعه و متناسب با آن گرایش های تحصیلی و رشته های دانشگاهی را طراحی کردن اصل مهمی است. امروز از نسل جدید دانشگاه ها با عنوان دانشگاه های کارآفرین سخن به میان می آید. امروز اگر از مقوله استارت تاپ ها صحبت می شود، باید در دوران دانش آموزی و دانشجویی، ذهن خلاق و نقاد جوان را آماده کارآفرینی کرد تا در آینده بتواند خلاقانه و مبتکرانه در حوزه های گوناگون کارآفرینی کند که متأسفانه الان اینگونه نیست. البته چند صباحی است که متولیان امر به این موضوع توجه کرده اند و باید قبل از هر کس و هر جایگاه و مقامی، خود دانشجو به این نقطه واقف بشود و با وقوفی که پیدا می کند این مطالبه را داشته باشد. از اولین ساعات حضور در دانشگاه باید این چشم انداز را پیش روی خود داشته باشد. البته شاید این پرسش مطرح بشود که از کجا و به چه شیوه ای ورود به این عرصه اتفاق بیفتد که داستان دور باطل نشود. این از وظایف حاکمیتی است، نهادهای مختلف اجتماعی، از خانواده تا مدرسه، از مدرسه تا مسجد، از مسجد تا رسانه و از رسانه تا دانشگاه و حوزه باید این فرصت را در اختیار جوانان قرار دهند که ذهن آن ها جهت پیدا کند و آماده شود برای ورود به عرصه کارآفرینی. تحصیل او هدفمند باشد و این یکی از مصادیق علم نافعی است که ما همیشه از خداوند متعال درخواست می کنیم، مفید برای فرد، خانواده، جامعه و کشور باشد. لازمه این امر، مسئله شناسی، نیازشناسی و مخاطب شناسی است تا بر پایه این نیازسنجی ها و توان شناسی ها و استعدادیابی ها، افراد جهت داده شوند به سمت کارهای مفید و طبیعتاً کارآفرینی.

اداره امور جوانان نیازمند عزم ملی و اراده همگانی متولیان و سیاستگذاران و برنامه ریزان و مجریان توأم با اجماع است. در بحث ساختاری، اینکه چه نهاد حاکمیتی باید تولیت امر جوانان را داشته باشد طبیعتاً دیدگاه ها و نظرات مختلف، متنوع، متفاوت و گاه مخالف هم وجود دارد، اینکه آیا امر جوانان باید سازمان و وزارت خانه مستقلی داشته باشد، که قبلاً اینگونه بود و یا باید با مقوله ورزش که از ویژگی های دوران جوانی است همراه و ادغام شود، این ها بحث های کارشناسی است، که باید در جای خود مطرح شود اما هیچکدام از دو مقوله نباید تحت الشعاع هم قرار گیرد و سایه سنگین یکی، دیگری را به محاق ببرد.

ورزش جایگاه خاص خود را دارد. یکی از خصائص دوران جوانی توجه به ورزش است اعم از ورزش همگانی و ورزش قهرمانی، جوان و جوانی جایگاه مهمی را در این بحث به خود اختصاص می دهند ولی مقوله جوانی، مقوله‌ای است اعم از بحث ورزش و خواست ها و نیازهای مادی و معنوی جوان مقوله ای بسیار گسترده تر، که نباید تحت الشعاع مقوله‌ای مانند ورزش قرار بگیرد، البته این دو در کنار هم می توانند به هم افزایی ظرفیت ها، به استفاده مطلوب از توان ها و امکانات کمک کند. ولی گاهی اوقات سایه سنگین مباحث جاری ورزشی در آستانه مسابقات جهانی یا المپیک، ممکن است توجهات را از مسائل اصلی و اساسی جوانان به مسائل جاری ورزشی معطوف کند و غفلت صورت گیرد.

باید عزم و اراده ملی در اداره امور جوانان وجود داشته باشد. از دستگاه های سیاستگذاری و تقنینی و نظارتی تا دستگاه‌های اجرایی تا نهادهای عمومی تا مراکز علمی و دانشگاهی و آموزشی و حوزوی تا رسانه ها همه با هم باید در یک اجماع ملی توجه به مسائل جوانان در ابعاد مختلف را سرلوحه فعالیت های خود قرار دهند و اگر این اراده و عزم ملی وجود داشت و توجه به جوان و جوانی و مسائل جوانی در اولویت قرار گرفت و سیاستگذاری ها و برنامه ریزی ها و قانون گذاری ها به این مسائل به عنوان اولویت توجه کردند در آن صورت می توان گفت که بسیاری از بحران‌های اجتماعی شکل نگرفته و یا حل خواهد شد. مشکل ازدواج جوانان، مشکل اشتغال جوانان، مشکل مسکن جوانان، مسائل فرهنگی جوانان، امید به آینده در جوانان، اوقات فراغت جوانان، شادی های سالم جوانان و ده ها موضوع دیگر در این حوزه وجود دارند که نیازمند آن عزم و اراده و اجماع ملی است. توجه شایسته به این سرمایه مهم فرهنگی اجتماعی مستلزم این نوع نگاه فراگیر و جامع است.
ارسال نظرات
آخرین اخبار
گوناگون