نشان تجارت - در سالهای اخیر همواره نخبگان سیاسی و اقتصادی بر لزوم چابکسازی دولت و کاهش دخالتهای دولت در مدیریت کلان اقتصاد و فرهنگ تاکید کردهاند؛ هشدارهایی که از قضا در این سالها در مقاطعی حتی ازسوی برخی روسایجمهور و اعضای ارشد دولتها نیز تکرار شده اما این مواضع هرگز از سطح شعار و حرکات نمایشی و تبلیغاتی فراتر نرفت و همزمان آنچه کارشناسان و نخبگان بیرون دولت مطالبه میکردند هم با بیتوجهی روبهرو شد و راه بهجایی نبرد. آن هم در شرایطی که کشور همواره با ناترازی گسترده انرژی روبهرو بوده و بسیاری از ناظران در این سالها تاکید داشتند که بزرگی بیش از اندازه دولت نهتنها موجب ایجاد اختلال در مسیر انجام امور میشود بلکه در عین حال منجر به هدررفت بیشتر انرژی میشود.
به همین دلیل نیز با گذر زمان و افزایش سن کارکنان پرشمار دولت و کاهش روزافزون منابع انرژی، هر روز شاهد تشدید این بحران بودیم. با روی کار آمدن مسعود پزشکیان در حالی شاهد تمرکز جدیتر دولت بر بحران ناترازی انرژی و حرکت بهسوی منابع انرژی تجدیدپذیر و پایدارتر بودیم که حالا از چند روز پیش به نظر میرسد دولت سعی دارد پروژه «چابکسازی دولت» را نیز با هدف حداقلی مدیریت منابع انرژی کلید بزند.
پزشکیان که در روزهای پایانی هفته گذشته به استان اردبیل سفر کرده بود در بخشی از سخنانش در یکی از جلساتی که در جریان این سفر برگزار شد، گفت: «از رهبری درخواست کردم کارمندان ساعت ۹ بیایند و ۱۳ بروند. کاری انجام نمیدهیم، کار نداریم که انجام دهیم.»
سخنانی که اگرچه از سویی بهمنظور تاکید رییسجمهور بر لزوم چابکسازی دولت و جلوگیری از هدررفت منابع انرژی مطرح شد اما در عین حال به این نکته مهم نیز اشاره داشت که دولت بخشی به دلیل انبوه کارکنانی که در استخدام دارد و بخشی احتمالا به دلیل مدیریت ناصحیح، بیش از حد نیاز نیرو استخدام کرده است؛ نقیصهای که البته آشکار است که ارتباطی به مدیریت مسعود پزشکیان و عملکرد دولت چهاردهم در این یکسال گذشته ندارد اما آنقدر حائزاهمیت است که حالا صدای رییسجمهور را هم درآورده است. به دلیل اهمیت این موضوع نیز به سراغ مهدی آیتی رفتیم و درباره ابعاد این مساله با این نماینده مجلس ششم و فعال سیاسی به گفتوگو نشستیم.
رییسجمهور در سخنان اخیر خود در اردبیل به لزوم کوچکسازی دولت و اهمیت کاهش ساعت کاری کارکنان برای صرفهجویی در انرژی و جلوگیری از هدررفت منابع تاکید کرد. نظر شما در این مورد چیست؟ آیا فکر میکنید رییسجمهور از توانایی لازم برای اجرای چنین اقداماتی برخوردار است؟
ببینید، همه میدانیم که اگر حمایت جریان اصلاحات نبود، آقای پزشکیان رییسجمهور نمیشد اما نکته مهمتری که شاید کمتر آشکار باشد، این است که جبهه اصلاحات به دو گروه اقلیت و اکثریت تقسیم شد و گروه اکثریت به پشتیبانی از صحبتهای آقای خاتمی به حمایت از پزشکیان پرداختند اما بنده و برخی دیگر از اصلاحطلبان مخالف رییسجمهور شدن او بودیم چراکه بنده شخصا با آقای پزشکیان همکاری کردهام و بهواسطه همکاری با او هم در وزارت بهداشت و هم در مجلس، از نزدیک او را میشناسم و معتقدم که شایستگی ریاستجمهوری را ندارد.
در این فقره هم به باور من سخنان آقای پزشکیان برخلاف تاکید کلامی بر کار کارشناسی، سخنی عامیانه و غیرکارشناسی است. به عنوان مثال ما در گذشته نیز شاهد بودیم که آقای پزشکیان مسائلی ازجمله بحث انتقال پایتخت، واگذاری مسائل کشور به دیگران، یا دادن اختیارات دولت به استانداران و این را که کارمندان میتوانند در خانه بمانند تا هزینه دولت کمتر شود، مطرح کرده که هیچکدام موضعی کارشناسی نبود. اینها در شأن رییسجمهور نیست. رییسجمهور نفر دوم قانون اساسی و بالاترین مقام اجرایی کشور است و نمیتواند اینگونه سطحی صحبت کند.
ایشان در دیپلماسی هم پروتکلها و روابط بینالملل را نمیشناسند. تصورشان این بوده که ریاستجمهوری شبیه نمایندگی مجلس است؛ جایی که میتوان آزادانه حرف زد، بیآنکه مسوولیتی بر دوش داشته باشی! آقای پزشکیان چهار دوره تجربه نمایندگی داشته اما سابقهای از نظر موافقت یا مخالفت کارشناسی در لوایح و طرحها ندارد و اغلب جزو شنوندگان صحن بود.
او با وجود اینکه پزشک بود، حتی در کمیسیون بهداشت هم عضو فعالی نبود و اغلب در حاشیه بود. وقتی امروز از تریبون ریاستجمهوری میگویند «بیایید دعوا نکنیم، دست به دست هم بدهیم»، این حرفها بیشتر شبیه نصیحتهای کودکانه است تا برنامه اجرایی. یا وقتی میگویند «کشورهای اسلامی متحد شوند و تکلیف رژیم صهیونیستی را روشن کنند»، موضعی سادهانگارانه اتخاذ میکند که در عمل هیچ مشکلی را حل نمیکند.
ادعای ایشان مبنی بر اینکه «هرکس میتواند مسائل را حل کند، بیاید ما به او مسوولیت میدهیم» هم ادعای درستی نیست و اگر سختگیری کنیم، میتوان اینگونه برداشت کرد که او در حال عوامفریبی است. به فرض اگر من بهعنوان کارشناس بخواهم مشکلی را حل کنم، به کجا باید مراجعه کنم؟! مگر شما تاکنون به کسی اختیار دادهاید که به من بدهید؟! این ادعا که به استانداران اختیار میدهیم، به چه معنی است؟! بهویژه آنکه در ادامه آقای قالیباف بهعنوان رییس مجلس به ایشان تذکر داد و تاکید کرد که این کار خلاف قانون است!
این بحث چابکسازی و کوچکسازی دولت هم مشابه همان مواضع پیشین ایشان است. ما در تمام سالهای گذشته رییسجمهورهایی داشتیم که همچون احمدینژاد و روحانی و دیگران شعار کوچکسازی دولت دادند اما در عمل چه شد؟! کدامیک موفق شدند؟! مشکل بزرگی بیش از اندازه دولت نهتنها مرتفع نشد بلکه وضع وخیمتر شد بنابراین سخنرانیهای ایشان حتی یک درصد هم تاثیری در بهبود معیشت، اقتصاد و امنیت مردم ندارد. این سبک حرف زدن، نه کارشناسی است و نه برازنده ریاستجمهوری!
نظرتان درباره اصل مشکل چیست؟! آیا بهواقع شمار نیروهای انسانی ما بیش از نیاز دولت است؟! و اگر چنین است، آیا میشود از این ظرفیتها در شرایط بحرانی کنونی در حوزههای دیگری که نیاز کشور است، استفاده کرد؟
همانطور که عرض کردم، ترکیب کابینه آقای پزشکیان نشاندهنده رویکرد منفعلانه است. وقتی در بالاترین سطح مدیریتی یعنی وزارت نتوانستهاند انسجام ایجاد کنند و ترکیب ناهمگونی از نیروهای تاریخ مصرف گذشته از دولتهای قبلی را که اقبالی هم میان مردم ندارند، به کار گرفتهاند، چطور میتوان انتظار داشت درمورد نیروهای بیکار در ادارات، رویکردی کارآمد داشته باشند! طی این سالها بسیاری از نخبگان و نیروهای لایق یا خانهنشین شدند یا مهاجرت کردند. اکنون کابینه آقای پزشکیان به بیان دقیق کلمه یک «ملغمه» است؛ نه چپ و راستش مشخص است و نه مواضع سیاسی و اقتصادی آن. ایشان حتی نتوانستند بر آرمانهای اصلاحطلبی پافشاری کنند. نمونه روشن این انفعال نیز حذف آقای همتی و آقای ظریف از دولت بود که با فشار تندروهای مجلس عملی شد و ایشان هم هیچ واکنشی نشان ندادند.
مشکل فقط این نیست. در حال حاضر آنان که ماندهاند هم کار خودشان را میکنند. اکنون آقای عراقچی بهعنوان نماینده دولت فعالیت نمیکند بلکه یک جریان مستقل استراتژیک در خارج از دولت برای وزارت خارجه تصمیمگیری و تصمیمسازی میکند و او نیز بر همان اساس جلو میرود. البته امیدوارم به نتیجه برسند اما با توجه شرایط خاص دیپلماتیک و انزوای سیاسی که درگیر آن هستیم، نمیتوان چندان امیدوار بود. این دولت مواضع مشخص اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ندارد و اینگونه نمیتوان دولت اداره کرد. دولت در تمام کشورهای جهان براساس اساسنامه احزاب و وعدههای خود اصولی را مشخص میکند و براساس آن پیش میرود، نه به شکل کنونی!
به موضوع کارکنان دولت و لزوم چابکسازی برگردیم؛ مساله این است که این نقیصه تنها مختص ارکان قوه مجریه نیست و ما در مجلس، قوه قضاییه و حتی برخی دستگاهها و نهادهای نظامی هم با همین مشکل مواجه هستیم که افراد بسیاری حقوق میگیرند اما کار مفیدی انجام نمیدهند. با توجه به نبود سرمایه اجتماعی که طبیعتا برای تعدیل نیرو ضرورت دارد، چه راهکاری برای چابکسازی دولت وجود دارد؟
باید توجه کرد انجام کارهای بزرگ در تمام کشورهای جهان مثل همین کوچکسازی دولت همچون یک عمل جراحی بوده و لازمه انجام جراحی درد و خونریزی است. نمیتوان بدون اینها کار را پیش برد. نمونهها در کشورهای شرق و غرب هم دیدهایم که وقتی اصلاحات ساختاری انجام شده، با هزینه و رنج اجتماعی همراه بوده است اما این درد و رنج تحمیل شده در انتها منجر به تغییراتی مفید برای اقتصاد و جامعه شده است. نباید تعارف داشت، باید جلوی استخدام بیرویه افراد را گرفت، همچنین باید ازطریق بازنشستگی و ممنوعیت استخدام و بازخرید، دست به تعدیل نیرو زد و نیروی کار را به سوی بخش خصوصی سوق داد اما اکنون نمیتوان چنین کاری را انجام داد چراکه در طول ۴۷سال گذشته بخش خصوصی واقعی به علت دخالتهای دولتها رشد نکرده و تضعیف شده است. در واقع بیشتر پروژههای بزرگ اقتصادی در اختیار نهادهای خصولتی قرار گرفته بنابراین اگر دولت بخواهد کارمندان را تعدیل کند، بخش خصوصی توان جذب آنها را ندارد.