
نشان تجارت - ناترازی انرژی به وضعیتی گفته میشود که در آن عرضه انرژی شامل تولید داخلی و واردات با تقاضای آن هماهنگ نیست. این عدم تعادل میتواند به شکل کمبود یا مازاد انرژی ظاهر شود، اما در ایران عمدتاً به کمبود فزاینده و مزمن برق و گاز طبیعی اشاره دارد. ناترازی انرژی تنها یک مشکل فنی نیست، بلکه ریشه در ساختار اقتصادی، سیاستگذاریها، الگوی مصرف و فرسودگی زیرساختها دارد و تهدیدی جدی برای ثبات اقتصادی و رفاه اجتماعی کشور محسوب میشود. فهم دقیق ابعاد این پدیده، اولین گام برای درک بحران انرژی در ایران است.
دلایل ناترازی انرژی در ایران ترکیبی از عوامل سمت تقاضا، سمت عرضه و سیاستگذاریهای کلان است که مانند یک زنجیره به هم پیوسته، چرخهای معیوب و خودتقویتکننده ایجاد کردهاند. در بخش تقاضا، شدت بالای مصرف انرژی و الگوی مصرف خانگی نادرست نقش اصلی را دارند. برای مثال، مصرف انرژی در تولید یک واحد کالا یا خدمات در ایران حدود ۲ تا ۳ برابر میانگین جهانی است و بخش خانگی با استفاده از تجهیزات پرمصرف، تقاضا را افزایش میدهد.
در سمت عرضه، فرسودگی نیروگاهها و شبکههای انتقال و توزیع، بازدهی تولید انرژی را کاهش داده و تلفات انرژی را افزایش داده است. عدم سرمایهگذاری کافی در نوسازی زیرساختها و احداث نیروگاههای جدید، ظرفیت تولید را متناسب با رشد تقاضا افزایش نداده و تحریمهای بینالمللی دسترسی به فناوریهای نوین و سرمایه خارجی را محدود کرده است.
بیشتر بخوانید: در مقابل ناترازی انرژی از حالت شعار خارج شویم و پاسخگو باشیم
عوامل ساختاری و سیاستی نیز نقش تعیینکنندهای دارند. سیاستهای قیمتگذاری دستوری و یارانههای سنگین انرژی، هم مصرفکننده را به اسراف تشویق کرده و هم تولیدکنندگان را با زیان مواجه میکند، در نتیجه چرخه معیوبی شکل گرفته است که بحران را تقویت میکند. همچنین ضعف در حکمرانی یکپارچه انرژی و ناهماهنگی میان نهادهای مسئول، مدیریت بحران را دشوار کرده است.
بحران ناترازی انرژی تنها به خاموشیهای موقت محدود نمیشود، بلکه پیامدهای عمیق اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی دارد. صنایع انرژیبر مانند فولاد، سیمان، پتروشیمی و آلومینیوم به دلیل محدودیت برق و گاز، با کاهش تولید و افزایش هزینههای سربار مواجه میشوند که به کاهش رشد اقتصادی و کاهش سرمایهگذاری منجر میشود.
از سوی دیگر، خاموشیهای مکرر آسایش شهروندان را تحت تاثیر قرار داده و کسبوکارهای کوچک و خدمات عمومی را با اختلال مواجه میکند و نارضایتی اجتماعی را افزایش میدهد. در حوزه محیط زیست، کمبود گاز باعث استفاده از سوختهای آلاینده مانند مازوت و گازوئیل در نیروگاهها میشود که آلودگی هوا را تشدید کرده و سلامت عمومی را تهدید میکند.
راهکارهای مدیریت تقاضا بر کاهش مصرف غیرضروری و افزایش بهرهوری انرژی تمرکز دارند. اصلاح تدریجی و هدفمند قیمتها میتواند مصرف بیرویه را کنترل کرده و انگیزه سرمایهگذاری در فناوریهای کممصرف را ایجاد کند، به شرطی که همراه با حمایت از اقشار آسیبپذیر باشد. اجرای استانداردهای بهرهوری انرژی در ساختمانها و صنایع نیز به کاهش پایدار تقاضا کمک میکند.
در سمت عرضه، افزایش ظرفیت تولید و کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی اولویت دارد. تنوعبخشی به سبد انرژی از طریق سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر مانند خورشیدی و بادی، نوسازی نیروگاههای فرسوده و تبدیل آنها به سیکل ترکیبی و جذب سرمایهگذاری بخش خصوصی از جمله راهکارهای اصلی هستند. این اقدامات میتوانند بازدهی تولید را افزایش داده و فشار بر شبکه انرژی را کاهش دهند.
بهبود زیرساختها و حکمرانی انرژی نیز اهمیت بالایی دارد. ایجاد نهاد رگولاتوری مستقل برای تنظیم قیمتها بر اساس منطق اقتصادی، بدون فشارهای سیاسی، و ایجاد هماهنگی میان نهادهای تصمیمگیر و تشکیل مرجع واحد سیاستگذاری انرژی، میتواند مدیریت بحران را کارآمدتر کند. برگزاری منظم جلسات ناترازی انرژی با حضور همه مسئولان مرتبط، زمینه اتخاذ تصمیمات هماهنگ و استراتژیک را فراهم میکند.
بحران ناترازی انرژی در ایران ریشه در سیاستها و ساختارهای اقتصادی دارد و عبور موفق از آن نیازمند اراده سیاسی و اجرای اصلاحات دشوار، اما ضروری است. ادامه روند کنونی باعث تشدید بحران، کاهش توان اقتصادی و کاهش کیفیت زندگی شهروندان خواهد شد. اصلاح قیمتها، سرمایهگذاری در زیرساختها، تنوعبخشی انرژی و مدیریت هوشمند مصرف، کلید دستیابی به توسعه پایدار و امنیت انرژی در کشور است.