نشان تجارت - هدی کاشانیان: بلایای طبیعی همواره بخشی جداییناپذیر از چرخه زندگی بشر بودهاند. از سیلها و خشکسالیها تا زلزلهها و طوفانها، این پدیدهها نه تنها جانها را به خطر میاندازند، بلکه ضربههای عمیقی به ساختارهای اقتصادی کشورها وارد میکنند. در عصر حاضر، با تشدید تغییرات اقلیمی و افزایش فراوانی حوادث غیرمترقبه، درک رابطه میان بلایای طبیعی و رشد اقتصادی نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت استراتژیک برای سیاستگذاران، برنامهریزان و جوامع جهانی محسوب میشود.
بلایای طبیعی با وارد کردن خسارات مستقیم و غیرمستقیم، تأثیرات عمیقی بر اقتصاد کشورها میگذارند. خسارات مستقیم شامل تخریب زیرساختهای حیاتی مانند جادهها، پلها، نیروگاهها، ساختمانهای مسکونی و تجاری و همچنین از بین رفتن داراییهای ثابت و سرمایههای فیزیکی است که بهسرعت ظرفیت تولیدی یک اقتصاد را کاهش میدهد. در کنار این خسارات ملموس، آسیبهای غیرمستقیم نیز رخ میدهد، از جمله اختلال در زنجیرههای تأمین، کاهش بهرهوری نیروی کار به دلیل جابهجایی یا آسیبهای جانی، افت سرمایهگذاری داخلی و خارجی در پی افزایش ریسک درکشده و افزایش هزینههای عمومی دولت برای امدادرسانی و بازسازی. این ترکیب از خسارات کوتاهمدت و بلندمدت، نه تنها روند رشد اقتصادی را مختل میکند، بلکه میتواند چرخههای منفی فقر و ناپایداری را در جوامع آسیبپذیر تشدید کند.
بیشتر بخوانید: زندگی شهری با ردپای کربنی کم / راهی پایدار برای آیندهای سالمتر
همه کشورها در معرض بلایای طبیعی قرار دارند، اما مقاومت اقتصادی آنها در برابر این حوادث بسیار متفاوت است. عواملی چون سطح درآمد، کیفیت نهادهای حکمرانی، دسترسی به فناوری و وجود سیستمهای بیمهی بلایا، نقش تعیینکنندهای در میزان آسیبپذیری ایفا میکنند.
کشورهای کمدرآمد اغلب فاقد زیرساختهای مقاوم، سیستمهای هشدار زودهنگام و ظرفیتهای مالی برای پاسخ سریع هستند. در مقابل، اقتصادهای پیشرفته با وجود خسارات مالی گسترده، به دلیل دسترسی به منابع مالی، فناوریهای پیشرفته و نهادهای مؤثر، توانایی بازگشت سریعتری دارند. این تفاوت، نشاندهنده این واقعیت است که بلایای طبیعی تنها یک بحران محیطی نیستند، بلکه آزمونی برای سلامت ساختارهای اقتصادی و اجتماعی هر جامعه محسوب میشوند.
هرچند بلایای طبیعی فاجعهبار هستند، اما تجربه تاریخی نشان میدهد که بحرانها میتوانند زمینهساز تحولات سازنده نیز باشند. بازسازی پس از بلایا، اگر با دیدگاهی بلندمدت و استراتژیک صورت گیرد، فرصتی برای بهروزرسانی زیرساختها، ارتقای استانداردهای ایمنی و تقویت انعطافپذیری اقتصادی فراهم میکند.
برای مثال، پس از زلزلهی ۲۰۱۱ ژاپن، این کشور نه تنها سیستمهای هشدار زودهنگام خود را تقویت کرد، بلکه سرمایهگذاریهای گستردهای در انرژیهای تجدیدپذیر و فناوریهای مقاوم در برابر بلایا انجام داد. این رویکرد، نه تنها از تکرار خسارات جلوگیری کرد، بلکه به عنوان موتوری برای نوآوری و رشد اقتصادی پایدار عمل کرد.
• سرمایهگذاری در زیرساختهای مقاوم
یکی از مؤثرترین راهکارها، طراحی و ساخت زیرساختهایی است که بتوانند در برابر شرایط اقلیمی و زمینلرزههای شدید مقاومت کنند. این امر مستلزم همکاری میان مهندسان، برنامهریزان شهری و سیاستگذاران است. سرمایهگذاری اولیه در این حوزه، هزینههای بلندمدت بازسازی را بهطور چشمگیری کاهش میدهد.
• تقویت سیستمهای هشدار زودهنگام
فناوریهای نوین، امکان پیشبینی بلایای طبیعی را با دقت بیشتری فراهم کردهاند. کشورهایی که از سیستمهای هشدار زودهنگام بهره میبرند، نه تنها تلفات جانی کمتری دارند، بلکه میتوانند از خسارات اقتصادی جلوگیری کنند. این سیستمها باید بهصورت ملی و منطقهای گسترش یابند و به جوامع محلی متصل شوند.
• توسعه بیمههای بلایای طبیعی
بیمه بلایای طبیعی یکی از ابزارهای مالی کلیدی برای کاهش بار مالی حوادث غیرمترقبه است. دولتها میتوانند با ایجاد چارچوبهای قانونی مناسب و تشویق بخش خصوصی به مشارکت، دسترسی گستردهتری به این نوع بیمه فراهم کنند. در کشورهایی مانند مکزیک و ترکیه، این رویکرد بهخوبی در کاهش فشار مالی پس از بلایا مؤثر بوده است.
• ادغام مدیریت ریسک بلایا در برنامهریزی اقتصادی
مدیریت ریسک بلایای طبیعی باید بخشی جداییناپذیر از برنامهریزیهای ملی و منطقهای باشد. این امر مستلزم ایجاد دفاتر تخصصی در سطح دولت، تدوین سناریوهای بحران و تخصیص بودجه اختصاصی برای پیشگیری و آمادگی است. برنامهریزیهایی که تنها بر رشد کوتاهمدت متمرکز باشند، در بلندمدت جوامع را در معرض خطرهای بزرگتری قرار میدهند.
• همکاری بینالمللی و انتقال دانش
بلایای طبیعی مرز نمیشناسند. همکاریهای بینالمللی در زمینه تحقیق، انتقال فناوری و تأمین منابع مالی، نقشی حیاتی در تقویت ظرفیت کشورهای آسیبپذیر دارد. سازمانهایی مانند سازمان ملل متحد، بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول میتوانند بهعنوان تسهیلگر این همکاریها عمل کنند.
مدلسازی رابطه میان بلایای طبیعی و رشد اقتصادی، فرآیندی پیچیده و چندبعدی است که مستلزم در نظر گرفتن متغیرهای گوناگونی از جمله شدت و نوع بلایا، سطح توسعه اقتصادی کشور، کیفیت نهادهای حکمرانی، ظرفیت مالی برای پاسخگویی و بازسازی و همچنین ساختار بخشهای اقتصادی آسیبپذیر است.
در این مدلها، بلایای طبیعی معمولاً بهعنوان یک شوک خارجی در نظر گرفته میشوند که میتوانند از طریق کاهش سرمایه فیزیکی، اختلال در نیروی کار و تضعیف اعتماد سرمایهگذاران، مسیر رشد بلندمدت را منحرف کنند. برخی مدلهای اقتصادسنجی نشان میدهند که در کشورهای با درآمد پایین، این شوکها اغلب اثرات منفی پایداری بر تولید ناخالص داخلی دارند، در حالی که در اقتصادهای پیشرفته، به دلیل وجود مکانیزمهای تعدیل سریع و دسترسی به منابع مالی، اثرات کوتاهمدتتر و گاهی حتی محرک رشد مجدد محسوب میشوند. همچنین، مدلهای نوین با تأکید بر مفهوم انعطافپذیری اقتصادی، سعی دارند راهکارهایی را شناسایی کنند که بتوانند از طریق سرمایهگذاری پیشگیرانه، تنظیم سیاستهای بیمهای و بهبود حکمرانی، این رابطه را از حالت منفی به سمت خنثی یا حتی مثبت سوق دهند. چنین مدلهایی نه تنها به درک عمیقتری از پیامدهای اقتصادی بلایا کمک میکنند، بلکه ابزاری تحلیلی برای طراحی سیاستهای هوشمند و پایدار در سطح ملی و بینالمللی فراهم میآورند.
نتیجهگیری
در گذشته، جوامع عمدتاً به بلایای طبیعی بهصورت واکنشی پاسخ میدادند. امروز، با پیشرفت دانش و فناوری، فرصتی بیبدیل برای حرکت از سوی واکنش به سوی پیشدستانهگری فراهم شده است. سرمایهگذاری در مقاومسازی اقتصادی، نه یک هزینه، بلکه یک استراتژی هوشمندانه برای تضمین ثبات و رشد پایدار است.
کشورهایی که بتوانند ریسکهای طبیعی را به بخشی از برنامهریزیهای بلندمدت خود تبدیل کنند، نه تنها در برابر بحرانها مقاومتر خواهند بود، بلکه مسیری امنتر و پایدارتر به سوی رفاه اقتصادی طی خواهند کرد. در دنیایی که تغییرات اقلیمی هر روز تهدیدات جدیدی را به ارمغان میآورد، هوشمندی در مدیریت بلایا، معادل هوشمندی در مدیریت آینده است.