نشان تجارت - هدی کاشانیان: تورم به افزایش مستمر و عمومی قیمت کالاها و خدمات در یک بازه زمانی مشخص گفته میشود که منجر به کاهش قدرت خرید پول میشود. به عبارت سادهتر، وقتی تورم وجود دارد، با مقدار مشخصی از پول نمیتوان همان مقدار کالا یا خدماتی را که قبلاً میشد خرید، تهیه کرد.
تورم به معنای افزایش مداوم و عمومی سطح قیمت کالاها و خدمات در یک بازه زمانی مشخص است. در واقع، وقتی تورم رخ میدهد، قدرت خرید پول کاهش پیدا میکند. یعنی با مقدار مشخصی از پول، نمیتوان همان مقدار کالا یا خدماتی را خرید که قبلاً ممکن بود. به عنوان مثال، اگر امروز یک نان، هزار تومان باشد و سال آینده با همان هزار تومان فقط بتوانید نصف نان بخرید، یعنی تورم اتفاق افتاده است. تورم معمولاً با استفاده از شاخصهایی مانند شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) اندازهگیری میشود. این پدیده میتواند در حد کم، طبیعی و حتی مفید باشد، اما اگر شدت بگیرد (تورم بالا) یا کاهش یابد (تورم منفی یا رکود)، میتواند باعث مشکلات اقتصادی گسترده مانند کاهش قدرت خرید مردم، بیثباتی بازارها و کاهش سرمایهگذاری شود. کنترل تورم یکی از وظایف اصلی بانک مرکزی و سیاستگذاران اقتصادی در هر کشور است.
تورم انواع مختلفی دارد که هر کدام بر اساس شدت، علت یا رفتار قیمتها دستهبندی میشوند. یکی از رایجترین تقسیمبندیها، تورم خزنده (ملایم)، تورم شدید (پیشرونده)، تورم افسارگسیخته و ابر تورم است.
در تورم خزنده، افزایش قیمتها آهسته و قابل پیشبینی است و معمولاً مشکلی برای اقتصاد ایجاد نمیکند. در تورم شدید، قیمتها با سرعت بیشتری افزایش مییابند و میتواند باعث نگرانی در میان مصرفکنندگان و تولیدکنندگان شود.
تورم افسارگسیخته حالتی است که در آن کنترل قیمتها از دست سیاستگذاران خارج شده و اقتصاد وارد دورهای از بیثباتی میشود. در نهایت ابرتورم، شدیدترین نوع تورم است که قیمتها روزانه یا حتی ساعتی افزایش مییابند و پول ملی عملاً بیارزش میشود. همچنین از نظر علل، میتوان تورم را به تورم تقاضامحور (در اثر افزایش تقاضا) و تورم هزینهمحور (در اثر افزایش هزینههای تولید) تقسیم کرد.
با این حال، شناخت انواع تورم به سیاستگذاران کمک میکند تا راهکارهای مناسب برای کنترل آن اتخاذ کنند.
نرخ تورم درصد افزایش (یا کاهش) سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات در یک دوره زمانی مشخص (معمولاً یکساله) نسبت به دوره مشابه قبلی است. این نرخ نشان میدهد که قیمتها بهطور میانگین چهقدر تغییر کردهاند و قدرت خرید پول در اقتصاد تا چه اندازه افزایش یا کاهش یافته است. در واقع نرخ تورم بیانگر سرعت افزایش سطح عمومی قیمتها در یک دوره زمانی است و بهصورت درصدی اعلام میشود.
اگر نرخ تورم مثلاً ۲۰ درصد باشد، نشان میدهد که قیمتها بهطور متوسط ۲۰ درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافتهاند. برای سنجش این نرخ، از شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) استفاده میشود؛ این شاخص میانگین تغییر قیمت کالاها و خدمات اساسی مانند خوراک، پوشاک، حملونقل و مسکن را بررسی میکند. وقتی هزینه این سبد کالا در مقایسه با دورههای گذشته افزایش یابد، مفهوم آن تورم است. نرخ تورم نهتنها روی قدرت خرید مردم اثر میگذارد، بلکه معیاری حیاتی برای سیاستگذاریهای اقتصادی دولتها و بانکهای مرکزی نیز بهشمار میآید.
تورم پدیدهای پیچیده است که تحت تأثیر عوامل گوناگونی در اقتصاد به وجود میآید. این عوامل میتوانند در دو دسته کلی، یعنی سمت تقاضا و سمت عرضه طبقهبندی شوند. در ادامه، مهمترین عوامل مؤثر بر تورم آورده شدهاند:
۱. افزایش تقاضا (تورم تقاضامحور)
زمانی رخ میدهد که تقاضای کل برای کالاها و خدمات از ظرفیت تولید اقتصاد بیشتر باشد. این موضوع باعث فشار صعودی بر قیمتها میشود. مثالها:
• رشد شدید مصرف خانوار
• افزایش سرمایهگذاری یا هزینههای دولت
• رشد وامدهی و نقدینگی توسط بانکها
۲. افزایش هزینههای تولید (تورم هزینهمحور)
اگر هزینههای تولید مانند دستمزد، قیمت انرژی، مواد اولیه یا نرخ ارز افزایش یابد، تولیدکنندگان برای جبران آن، قیمت محصولات را بالا میبرند. این افزایش قیمت به مصرفکننده منتقل شده و باعث تورم میشود.
۳. افزایش نقدینگی و پایه پولی
وقتی بانک مرکزی حجم زیادی از پول را وارد اقتصاد میکند (مثلاً از طریق چاپ پول بدون پشتوانه یا خرید داراییها) و رشد تولید متناسب با آن نباشد، تعادل بین عرضه و تقاضا بههم میخورد و تورم ایجاد میشود.
۴. کاهش ارزش پول ملی (افزایش نرخ ارز)
افزایش نرخ ارز (مانند دلار) باعث گرانتر شدن کالاهای وارداتی میشود. این افزایش قیمت کالاهای وارداتی، بهخصوص در کشورهایی با وابستگی بالا به واردات، منجر به تورم میشود.
۵. کسری بودجه دولت
وقتی دولت با کسری بودجه مواجه است و برای جبران آن از بانک مرکزی استقراض یا پول چاپ میکند، پایه پولی و نقدینگی افزایش مییابد و تورم شکل میگیرد.
۶. شوکهای اقتصادی خارجی
عواملی مانند تحریمهای اقتصادی، افزایش جهانی قیمت نفت، جنگها یا بحرانهای مالی بینالمللی میتوانند از طریق افزایش هزینه واردات یا کاهش صادرات، تورم را در داخل کشور تشدید کنند.
۷. ناکارآمدی نظام توزیع و انحصار
وجود واسطههای زیاد، ضعف نظارت بر بازار و انحصار برخی کالاها میتواند موجب افزایش غیرواقعی قیمتها و تشدید تورم شود.
تورم بالا و کنترلنشده میتواند آثار منفی گسترده و تأثیر مستقیمی بر اقتصاد کشور داشته باشد. یکی از مهمترین پیامدهای آن کاهش قدرت خرید مردم است، یعنی خانوارها با درآمد ثابت نمیتوانند نیازهای اولیه خود را تأمین کنند، که این موضوع باعث افزایش نارضایتی اجتماعی میشود. با افزایش مداوم سطح عمومی قیمتها، هزینه تأمین کالاهای اساسی مانند غذا، مسکن، پوشاک، آموزش و بهداشت بهطور چشمگیری بالا میرود و قدرت خرید خانوارها کاهش مییابد. این موضوع بهویژه برای اقشار کمدرآمد و حقوقبگیران ثابت، چالشبرانگیز است، چراکه درآمد آنها با نرخ تورم هماهنگ رشد نمیکند. در نتیجه، بسیاری از خانوادهها ناچار به کاهش مصرف یا حذف برخی نیازهای ضروری میشوند که این امر سطح رفاه اجتماعی را پایین آورده و نابرابری اقتصادی را افزایش میدهد. همچنین، افزایش اجارهبها و قیمت مسکن، فشار مضاعفی بر سبد هزینهای خانوارها وارد میکند.
در چنین شرایطی، سرمایهگذاران نیز تمایلی به سرمایهگذاری بلندمدت نخواهند داشت، که رشد اقتصادی را کُند میکند. تورمهای بالا اغلب به افزایش فاصله طبقاتی منجر میشوند، زیرا اقشار کمدرآمد بیشترین آسیب را میبینند، در حالی که ثروتمندان با تبدیل داراییهای خود به ارز یا طلا، کمتر متضرر میشوند. در نهایت، افزایش هزینه تولید و کاهش رقابتپذیری صنایع داخلی در بازارهای جهانی نیز از دیگر پیامدهای منفی تورم برای اقتصاد کشور است.
تورم نقش پیچیدهای در بازار سرمایهگذاری دارد و میتواند هم فرصت و هم تهدید محسوب شود. از یک سو، تورم بالا و ناپایدار باعث کاهش اطمینان سرمایهگذاران میشود و برنامهریزی مالی را دشوار میکند، زیرا افزایش سریع قیمتها بازده واقعی سرمایهگذاریها را کاهش میدهد و ریسک فعالیتهای اقتصادی را بالا میبرد. این وضعیت معمولاً منجر به کاهش سرمایهگذاریهای بلندمدت و کاهش رشد اقتصادی میشود. از سوی دیگر، در برخی شرایط، سرمایهگذاران برای حفظ ارزش داراییهای خود در برابر کاهش قدرت خرید پول، به بازارهای دارایی مانند بورس، املاک یا کالاهای سرمایهای روی میآورند که میتواند تقاضا در این بازارها را افزایش دهد. به همین دلیل، کنترل تورم و ایجاد ثبات اقتصادی از عوامل کلیدی برای جذب سرمایهگذاری پایدار و توسعه بازارهای مالی به شمار میرود.