نشان تجارت - هدی کاشانیان: شکست کسب و کارها در ایران، همانند سایر کشورها، به دلایل متعددی برمیگردد. این دلایل میتوانند شامل عوامل داخلی (مرتبط با مدیریت و عملکرد شرکت) و عوامل خارجی (مرتبط با محیط اقتصادی و سیاسی) باشند. برای کاهش احتمال شکست، کسب و کارها باید با برنامهریزی مناسب، مدیریت کارآمد، و تطبیق با تغییرات محیطی و فناوریها، خود را آماده مقابله با چالشها کنند. همچنین، بهبود محیط کسب و کار از طریق اصلاحات قانونی و کاهش بوروکراسی و فساد میتواند نقش مهمی در حمایت از رشد و توسعه کسب و کارها داشته باشد. در زیر به برخی از مهمترین دلایل شکست کسب و کار در ایران اشاره میشود.
۱. مشکلات اقتصادی و تحریمها
تحریمهای بینالمللی: تحریمهای اقتصادی و مالی که بر ایران اعمال شدهاند، تاثیرات منفی زیادی بر فعالیتهای اقتصادی و تجاری داشتهاند. این تحریمها باعث محدودیت دسترسی به بازارهای بینالمللی، مشکلات در واردات مواد اولیه و تجهیزات، و همچنین محدودیتهای مالی شدهاند. آثار تحریمهای بینالمللی در سال ۱۴۰۱، بیشتر از هر زمان دیگر در اقتصاد و سیاست جمهوری اسلامی نمایان شد و نرخ دلار را به ۶۰ هزار تومان هم رساند، که به منزله سقوط آزاد ارزش پول ملی، و فقیرتر شدن جامعه ایران است. از اینرو مقامهای جمهوری اسلامی برای کاهش این تاثیرات، سیاست بهبود روابط با همسایگان، گسترش همکاری با چین و روسیه، افزایش مالیات، فروش اموال دولتی و کاهش بسیاری از هزینهها را پیش گرفتهاند.
نوسانات ارزی: نوسانات شدید در نرخ ارز باعث عدماطمینان در بازار و مشکلات در برنامهریزی مالی و بودجهریزی شرکتها میشود. متغیرهای اقتصادی نظیر نرخ بهره، نرخ تورم، اشتغال، تولید، صادرات، واردات، بدهی دولت و نرخ مالیات و متغیرهای غیراقتصادی مانند رقابتپذیری، سفتهبازی، مداخلات دولت، انتظارات، فساد و تحریم جزو عمده متغیرهای مرتبط با نرخ ارز هستند. براساس اکثر مدلهای نظری استاندارد تعیین نرخ ارز، این نرخ توسط متغیرهای بنیادی اقتصاد تعیین میشود که مدلسازی هرچه دقیقتر نوسانات نرخ ارز و به دنبال آن، پیشبینی نرخ ارز برای دورههای آتی، مستلزم رصد دقیق این متغیرهاست.
۲. مدیریت ناکارآمد
نبود استراتژی مناسب: بسیاری از کسب و کارها بدون داشتن برنامه و استراتژی بلندمدت شروع به کار میکنند. نبود هدفگذاری و برنامهریزی مناسب میتواند منجر به شکست شود.
مدیریت ضعیف منابع انسانی: ناکارآمدی در جذب، آموزش و نگهداشت نیروی انسانی ماهر میتواند به کاهش بهرهوری و افزایش نرخ خروج کارکنان منجر شود. استخدام نادرست، اغلب پرهزینهترین اشتباهی است که مدیران سازمانها مرتکب آن میشوند. استخدام نادرست، به ویژه زمانی که سازمان به طور ناگهانی رشد میکند و فرصتهای شغلی جدید را به وجود میآورد و همچنین زمانی که یکی از جایگاههای شغلی خالی میماند و بدنه سازمان با فشار کاری ناشی از آن مواجه میشود، رخ میدهد.
۳. مشکلات مالی و سرمایهگذاری
دسترسی محدود به منابع مالی: مشکلات در تأمین مالی از طریق بانکها و موسسات مالی و همچنین نبود بازارهای سرمایه قوی، میتواند رشد و توسعه کسب و کار را محدود کند.
مدیریت ضعیف جریان نقدینگی: بسیاری از کسب و کارها در مدیریت جریان نقدینگی خود با مشکل مواجه هستند که این امر میتواند به بحرانهای مالی منجر شود.
۴. قوانین و مقررات پیچیده
بوروکراسی و مقررات دست و پاگیر: پیچیدگی و طولانی بودن فرآیندهای اداری و مجوزها میتواند به تأخیر در شروع و توسعه کسب و کار منجر شود.
نوسانات قانونی: تغییرات مداوم در قوانین و مقررات میتواند به عدماطمینان و برنامهریزی ناپذیری برای کسب و کار منجر شود.
۵. محیط کسب و کار نامساعد
رقابت ناسالم: وجود رقابتهای ناسالم و نبود قوانین شفاف و عادلانه در بازار میتواند به شکست کسب و کاری نوپا منجر شود.
فساد: فساد در بخشهای مختلف اقتصادی و اداری میتواند به کاهش اعتماد و افزایش هزینههای کسب و کار منجر شود.
۶. نبود نوآوری و تطبیقپذیری
عدمتطبیق با تغییرات بازار: کسب و کاریی که نمیتوانند به سرعت با تغییرات بازار و فناوریهای جدید سازگار شوند، احتمالاً شکست خواهند خورد.
نبود نوآوری: نبود تحقیق و توسعه (R&D) و عدم سرمایهگذاری در نوآوری میتواند به کاهش رقابتپذیری و شکست کسب و کار منجر شود.
۷. مشکلات بازاریابی و فروش
عدمشناخت بازار: ناتوانی در شناخت نیازها و خواستههای مشتریان میتواند به تولید محصولات و خدماتی منجر شود که بازار پذیرای آنها نیست.
استراتژیهای ضعیف بازاریابی: نبود استراتژیهای مناسب بازاریابی و تبلیغات میتواند به کاهش فروش و عدم رشد کسب و کار منجر شود.