کد خبر: ۶۹۴۷۵
۲۰:۰۰ -۲۸ آبان ۱۴۰۴

سدسازی در دنا و قمار با آینده یک ملت

روایت سدسازی، روایت نابودی و کوچ اجباری است. اول چند هزار نفر جابه‌جا می‌شوند، اما اگر دنا ضربه بخورد، در ادامه میلیون‌ها نفر با بحران آوارگی و بی‌ثباتی روبه‌رو می‌شوند. مردمی

سدسازی در دنا و قمار با آینده یک ملت

نشان تجارت - تجمع برای جلوگیری از سدسازی‌های زاگرس و دنا مقابل استانداری در یاسوج سه‌شنبه، ۲۷ آبان، برگزار شد. این تجمع اعتراضی یکی از چندین تجمع اخیر است که با حضور گسترده مردم شکل گرفت. این‌بار ماجرا فرق می‌کند. وقتی مقام عالی کشور دستور ساخت چهار سد را می‌دهد، یعنی تصمیمی گرفته شده است که سرنوشت یک منطقه را قمار می‌کند. واکنش مردم هم روشن بود: «دنا پاره تن ایران است.»

ماه‌ها تلاش شد مسئله به‌عنوان دعوای دو استان جا زده شود، اما مردم فهمیدند ماجرا یک نقطه و یک پروژه نیست، یک الگوی خطرناک است؛ حمله‌ای آشکار به دنا و یک اکوسیستم منحصر‌به‌فرد در جنوب و جنوب‌غرب ایران. این یک مسئله ملی است. تبعاتش جغرافیا نمی‌شناسد و وقتی برسد، همه را با هم می‌برد.

روایت سدسازی، روایت نابودی و کوچ اجباری است. اول چند هزار نفر جابه‌جا می‌شوند، اما اگر دنا ضربه بخورد، در ادامه میلیون‌ها نفر با بحران آوارگی و بی‌ثباتی روبه‌رو می‌شوند. مردمی که ریشه در خاک وطن داشتند، در جنگ پای کشور ایستادند و جان دادند، اما حالا در صلح فراموش شده‌اند. این رسمش نیست.

نمی‌شود اصفهان را زیر بار توسعه نامتوازن، صنایع پرمصرف و برداشت بی‌رویه به مرحله فرونشست رساند و بعد کمبود را بهانه انتقال آب از حوضه‌های دیگر کرد؛ همان‌طورکه نمی‌شود دنا، مردم سادات محمودی و دو میلیون درخت بلوط را قربانی زیاده‌خواهی نهادی کرد که کارنامه‌اش پر از تخریب است. هزینه‌های اجتماعی، فرهنگی و محیط‌زیستی بار‌ها نادیده گرفته شده و همین چرخه امروز کشور را به بن‌بست رسانده است.

پروژه‌های انتقال آب با عنوان توسعه معرفی می‌شوند، اما شاخص‌های توسعه پایدار چیز دیگری می‌گویند. تصمیمی که بدون مجوز محیط‌زیستی، بدون ارزیابی راهبردی و بیرون از فرآیند قانونی پیش برود، هیچ نسبتی با توسعه ندارد. طرح‌های آبرسانی باید براساس تراز آب، ظرفیت حوضه و پیامد‌های بین‌حوضه‌ای باشند، اما در این پروژه‌ها آسیب از یک منطقه به منطقه دیگر منتقل می‌شود و مسئله حل نمی‌شود.


بیشتر بخوانید: ۸۵ درصد مخزن سد کرج خالی است


می‌گویند این مسیر توسعه است، اما چیزی که امروز پیش می‌برند حتی ظاهر توسعه هم ندارد. می‌گویند صلاح مملکت است، اما تصمیمی که پایداری سرزمین را تهدید کند به صلاح هیچ کشوری نیست. سه دهه تجربه نشان می‌دهد قربانی کردن محیط‌زیست نه آب را نجات می‌دهد نه مردم را. می‌گویند برای شرب است، اما پروژه‌ای که در سکوت، بی‌ارزیابی و بدون مجوز پیش می‌رود نه برای شرب است و نه برای مردم؛ فقط به‌نام مردم.

چطور می‌توان سرزمینی را ویران کرد تا جای دیگری آباد شود؟ چطور می‌توان بخشی از تن ایران را زد و اسمش را منافع ملی گذاشت؟

آقای رئیس‌جمهور، مگر نگفتید همه‌چیز باید کارشناسی باشد؟ این تصمیم‌ها کجایش کارشناسی است؟ صلاح مملکت با دستور‌های بی‌پشتوانه علمی اداره نمی‌شود. این قمار با آینده یک ملت است. شاید در کوتاه‌مدت ظاهری از حل مسئله بدهد، اما در بلندمدت زخمی می‌سازد که درمان ندارد. بحران آب با مسکن حل نمی‌شود. با سد بیشتر مسئله آب درمان نمی‌شود.

در این میان دنا نقطه حساس ماجراست. زاگرس و به‌ویژه دنا نقش دیوار حفاظتی ایران را دارند. رشته کوهی ۹۰ کیلومتری با ده‌ها قله بالای چهار هزار متر که تنظیم‌کننده آب و اقلیم جنوب و جنوب‌غرب است. هرگونه دستکاری گسترده در این پهنه پیامد‌های اقلیمی و محیط‌زیستی بلندمدت دارد و دقیقاً همین بخش در تصمیم‌گیری‌ها نادیده گرفته می‌شود. این هزینه در مقیاس ملی است، نه محلی.

چطور ممکن است سه سد از چهار سد مورد نظر شما هم‌زمان اطراف دنا ساخته شوند؛ ماندگان، خرسان۳، شهید، تنگ‌سرخ، کوهرنگ؟ چطور بعد از این‌همه تجربه و هشدار باز هم به همان مسیر اشتباه برگشته‌ایم؟

سدسازی‌های متوالی در حوضه‌های مختلف باعث کاهش جریان‌های زیستی، تشدید فرونشست و افزایش نابرابری در دسترسی به آب شده است. این چرخه بار‌ها هشدار داده شده، اما همچنان تکرار می‌شود. مسئله فقط فقدان مطالعات نیست، مسئله انحراف رویکرد است. بحران آب با سد بیشتر حل نمی‌شود. مسیر خروج از بحران تنوع‌بخشی منابع، مدیریت تقاضا، بازچرخانی و اصلاح حکمرانی آب است، اما تا وقتی سیاستگذاری اسیر پروژه‌محوری باشد، نتیجه همین است؛ هزینه‌های بزرگ، دستاورد‌های کوچک و آسیب‌های غیرقابل‌بازگشت.

آنچه زیر آب می‌رود، بخشی از سرمایه طبیعی، تاریخی و اجتماعی ایران است. دنا یک ذخیره‌گاه زیست‌کره و کریدور حیاتی زاگرس است. دو سد هیچ ارزیابی محیط‌زیستی ندارند و داخل محدوده حفاظت‌شده قرار گرفته‌اند. نقشه‌های رسمی نشان می‌دهد سد ماندگان با ضوابط یونسکو تعارض کامل دارد و حتی خطر سقوط ذخیره‌گاه را ایجاد می‌کند. چرا باید یکی از مهم‌ترین سرمایه‌های طبیعی ایران قربانی تصمیم‌هایی شود که نه فنی‌اند و نه قانونی؟

توجیه‌ها هم همان است؛ آب شرب، احیای زاینده‌رود، نیاز صنعت. اما هیچ‌کدام ارزش اکولوژیک دنا را توجیه نمی‌کند. حتی اگر هدف احیای زاینده‌رود باشد، آیا منطقی است دیوار حفاظتی جنوب‌غرب ایران را تخریب کنیم تا مسئله‌ای که نتیجه بارگذاری بیش از حد است، موقت آرام شود؟

انتقال بین‌حوضه‌ای همیشه یک پیامد پنهان دارد، تخریب بیشتر، پروژه‌های بیشتر و چرخه بی‌پایان جبران خسارت با خسارت. تالاب‌ها، رودخانه‌ها و ذخیره‌گاه‌های طبیعی قربانی این الگو شده‌اند. درحالی‌که هنوز معلوم نیست سهم واقعی شرب، صنعت و کشاورزی دقیقاً چقدر است، چطور در یک اکوسیستم کوهستانی و سردسیر سه سد کنار هم ساخته می‌شود؟


بیشتر بخوانید: ایران در آستانه زمستانی بی‌سابقه و بی‌برف


این سیاست نه تدبیر است و نه عدالت. توسعه بی‌اعتنا به ظرفیت منطقه کشور را سال‌هاست گرفتار کرده و حالا هر روانابی بهانه‌ای برای سدسازی شده است. در استان‌های مبدأ با وجود سد‌های عظیم مردم همچنان مشکل آب شرب دارند و در مقصد توسعه نامتوازن تنش اجتماعی ایجاد کرده است. یک ظرفیت طبیعی قربانی می‌شود تا هزینه سوءمدیریت گذشته پرداخت شود. این نه راه‌حل است و نه توسعه. تکرار همان چرخه‌ای است که ایران را به این نقطه رسانده.

کلام آخر

آقای رئیس‌جمهور.

امروز وقت توقف این پروژه‌ها و بازگرداندن عقلانیت به مدیریت آب است. آینده زاگرس و دنا آزمون جدی دولت شماست. یا این مسیر اشتباه همین‌جا متوقف می‌شود، یا کشور وارد دوره‌ای از خسارت‌های اکولوژیک می‌شود که دیگر قابل‌جبران نیست.

این مدل حکمرانی آب ما را به بن‌بست رسانده است. انتقال بین‌حوضه‌ای همیشه پیامد پنهانی دارد؛ آسیب به یک حوضه پروژه‌های جدید را به‌دنبال می‌آورد و این چرخه پایان‌ناپذیر است. نتیجه آن ناترازی، بی‌ثباتی و فشار بر تالاب‌ها، رودخانه‌ها و ذخیره‌گاه‌های طبیعی است. امروز معلوم نیست سهم واقعی شرب، صنعت و کشاورزی چیست و بر چه مبنای علمی قرار است در یک اکوسیستم سردسیر و کوهستانی سه سد کنار هم ساخته شود، آن‌هم در ذخیره‌گاه زیست‌کره.

این نه تدبیر است و نه عدالت زیستی. توسعه کشاورزی و صنعت بدون توجه به ظرفیت مناطق کشور سال‌هاست که گرفتار شده است. مردم در مبدأ سد‌ها هنوز مشکل آب شرب دارند و در مقصد، آب انتقالی باعث توسعه نامتوازن و تنش اجتماعی شده است. یک ظرفیت طبیعی به مرز تهدید رسیده تا هزینه سوءمدیریت گذشته پرداخت شود.

آقای رئیس‌جمهور، آنچه زیر آب می‌رود فقط روستا نیست، بخشی از سرمایه طبیعی، اجتماعی و تاریخی ایران است. دنا امروز آزمون شماست، آزمون صداقت، عقلانیت و پایبندی به قانون. کشور دیگر تاب تکرار چرخه‌ای را ندارد که دهه‌هاست آن را فرسوده کرده است.

منبع: روزنامه پیام ما
ارسال نظرات
آخرین اخبار
نبض بازار
گوناگون