نشان تجارت - طی سالها رابطه جنسی با همسر سابقم باعث شده کارهای احمقانهای بکنم. مثل وارد شدن به روابطی که هیچ برنامهای برایشان نداشتهام، فقط به این دلیل که بهخاطر رابطه جنسی به او وابسته شده بودم.
البته دلیلش این نبود که آن رابطه جنسی آنقدر هوش از سرم پرانده بود که نمیتوانستن دست از آن فرد بکشم ولی بهاین خاطر که آن رابطهجنسی مغزم را فریب داده بود که از آن آدم بهتر روی زمین پیدا نمیشود.
من اسم این پدیده را «دیوانگیِ ناشی از رابطه جنسی» میگذارم. این پدیده زمانی اتفاق میافتد که بعد از ایجاد رابطهی جنسی با یک فرد جدید، ذهن منطقیتان مغلوب ذهن احساسیتان میشود. ولی چرا رابطهی جنسی وابستگیای اینچنینی ایجاد میکند؟
دو سال تمام طول کشید تا اینکه ذهن منطقیام بتواند در جنگ پیروز شود و آن فرد را کنار بگذارم. بااینحال بااینکه میدانستم آن رابطه هیچوقت به هیچکجا نمیرسد، قلبم شکسته بود.
با خودم میگفتم چطور میتوانم این احساسات را به فرد دیگری هم پیدا کنم؟ همه چیز افتضاح بود. ولی بعد از بیرون کردن کامل او از ذهنم خیلی طول نکشید که بتوانم درک کنم چقدر آن رابطه برایم مضر بوده است.
بعد از اینکه از شرِ طلسم آن رابطهی جنسی خلاص شدم نمیفهمیدم که چرا زودتر خودم را از آن رابطه بیرون نکشیدهام. اوایل بهخاطر حماقتم خودم را سرزنش میکردم ولی بعد برایم مشخص شد که منطق هیچ قدرتی در چنین شرایطی ندارد. همه چیز به شیمی مغز برمیگردد.
آیا هر زمان که با فردی جدید وارد رابطه ی جنسی میشوید، حتی اگر از قبل تصور نمیکردید به درد رابطهی جدی با هم بخورید، وابسته میشوید؟ خودتان را سرزنش نکنید.
مقصر هورمون اوکسیتوسین است که طی رابطهجنسی تولید شده و در بدنتان پخش میشود و باعث میشود بخواهید کنار آن فرد بمانید.
اوکسیتوسین همچنین به ایجاد پیوندهای متعهدانه بین زوجها هم کمک میکند و بین افراد حس اعتماد به وجود میآورد. به عبارت دیگر، مغزتان شما را به بازی گرفته است.
البته از آنجا که زندگی هیچ وقت عادلانه نیست، اوکسیتوسین در مغز زنان بسیار بیشتر از مغز مردان ترشح میشود و به همین دلیل است که زنان بیشتر از مردان بعد از رابطهی جنسی دچار وابستگی میشوند.
اگر تابهحال به این فکر کردهاید که اوج لذتجنسی دیوانهتان میکند، چندان هم اشتباه فکر نکردهاید. اینطور که پیداست قشر اوربیتوفرناتال مغز طی اوج لذتجنسی خاموش میشود. ولی چرا این مسئله مهم است؟ به این قسمت از مغز صدای منطق گفته میشود و کنترلکنندهی رفتار است.
شده تابهحال دوستی داشته باشید که فکر می کند به عشق اعتیاد دارد (شاید هم آن دوست خودتان باشید)؟ این افراد معمولاً از رابطهای به رابطهی دیگر میروند، رابطههایی که هیچکدام به دردشان نمیخورند. این افراد ممکن است از نوعی اعتیاد رنج ببرند. به آن اعتیاد به اوکسیتوسین میگویند و مشکلشان کاملاً جدی است.
اوکسیتوسین بخش پاداش در مغز را فعال کرده و نوعی حس شادی ایجاد میکند. درواقع، درست همان قسمت از مغز را فعال میکند که هروئین فعال میکند. این چرخهی پاداش میتواند اعتیادی واقعی به واکنش نورولوژیکی به عشق ایجاد کند.
خُب الان دیگر همه چیز را میدانید. میدانم وقتی به موضوع خیلی علمی نگاه میکنید از بارِ عاشقانه بودن رابطه کم میکند ولی از طرفی هم وقتی بدانید این چیزی نیست که در کنترلتان باشد یک نفس راحت میکشید. این مغز و آن هورمونهای مزاحماند که شما را وارد این داستان میکنند. بنابراین بااینکه نمیتوانید جلوی وابسته شدن خودتان را بگیرید، دستکم میتوانید بفهمید که چه اتفاقی دارد میافتد. و دانایی (درمورد اینکه چطور به دام نیفتید) توانایی است.