نشان تجارت - بر اساس اعلام مسئولان توانیر، احتمالا روند خاموشیها حداقل تا یک ماه آینده ادامه خواهد داشت و در این مدت با اعلام جدول خاموشی در شهرهای بزرگ در زمان بندیهای مختلف، قطع برق ادامه خواهد داشت.
کاهش بارندگیها، کاهش ظرفیت تولید نیروگاهها، استخراج رمزارزها و افزایش مصرف برق، بخشی از عواملی است که از سوی مقامات و کارشناسان در روزهای گذشته به عنوان علت قطعی برق اعلام شده اما سوال اصلی اینجاست که صنعت برق ایران چگونه به چنین بحرانی رسید؟
رییس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران میگوید آنچه که امروز در صنعت برق کشور مشاهده میشود نتیجه عملکرد اشتباه در سیاستگذاریهای کلان سالهای گذشته است و برخی عوامل کوتاه مدت نیز در تشدید شرایط فعلی نقش داشتهاند.
ایسنا در رابطه با خاموشیها و دلایل آن که این روزها به مساله روز مردم تبدیل شده، گفت و گویی با حمیدرضا صالحی انجام داده که ماحصل آن در ادامه آمده است:
برای تحلیل آنچه که صنعت برق ایران در روزهای گذشته با آن مواجه شده باید چند عامل را در کنار یکدیگر ببینیم. عوامل بلند مدت که بخشی از آن به نگاه کلان اقتصادی کشور در سالها و دولتهای گذشته برمیگردد و عوامل کوتاه مدتی که در سال جاری با آن رو به رو هستیم. برای آنکه بدانیم چرا امروز با کمبود جدی برق مواجهیم باید این این عوامل را در کنار هم تحلیل کنیم.
همانطور که کارشناسان و فعالان اقتصادی در سالهای گذشته بارها هشدار داده بودند، روند سرمایه گذاریهای جدید در اقتصاد ایران با افت فاحشی مواجه شده و این روند هرگز اصلاح نشده است. ما در سالهای گذشته تحت تاثیر دورههای مختلف تحریم، از سویی نتوانستهایم سرمایه خارجی قابل توجهی جذب کنیم و از سوی دیگر با توجه به مشکلات جدی در سیاستگذاریهای اجرایی، سرمایه گذاری داخلی نیز به شدت محدود شده و با فشارهایی که بر فعالان بخش خصوصی وارد شده، حتی آنهایی که سرمایه گذاری کردهاند نیز با محدودیت و چالش مواجه هستند. این موضوع در صنعت برق نیز دیده میشود و همانطور که از سالها پیش این هشدار را میدادیم که جذب نشدن سرمایههای جدید در این حوزه به کاهش ظرفیت تولید و تامین نیازهای کشور منجر میشود، امروز نتیجه بی توجهی به این هشدارها را میبینیم.
ما متاسفانه هیچ تعادلی در سیاستهای اجرایی خود در این حوزه نداریم. برای مثال در دولتهای نهم و دهم و در دوره آقای احمدینژاد دولت اعلام کرد که در حوزه نیروگاههای جدید ورود نمیکند و بخش خصوصی باید نقش محوری داشته باشد. با این وجود مقدمات حضور این بخش، اجازه تصمیم گیری و قیمت گذاری بر اساس واقعیتها و انجام حمایت لازم برای حضور سرمایه گذاران در این بخش به شکل جدی دنبال نشد. در دولت فعلی نیز این موضوع برای دورهای طولانی مسکوت ماند و امروز سرمایه گذاران از یک طرف برای دریافت مطالبتاشان تحت فشار هستند؛ از سویی با توجه به تصدی گری دولت، امکان تصمیم گیری مستقل ندارند و از سوی دیگر با بدهی به صندوق توسعه ملی دست و پنجه نرم میکنند. با در کنار هم قرار دادن تمام این مسائل میبینیم که صنعت برق با ظرفیتی کمتر از آنچه که میتوانست برق تولید میکند و همین موضوع مقدمهای بر خاموشیهاست.
مسئولیت بهره برداری از نیروگاههای بخش خصوصی با سرمایه گذاران است اما باید پرسید که آیا مقدمات این تجدید قوا فراهم شده؟ نیروگاهها برای افزایش بهره وری و به حداکثر رساندن میزان تولید نیاز به زمان دارند. به طور معمول اورهال (تعمیر و نگهداری) یک نیروگاه به حدود یک ماه زمان نیاز دارد. این موضوع باید در یک برنامه ریزی کلان انجام شود که هر یک از نیروگاهها زمان لازم را برای اورهال پیدا کنند. در زمانی که بار شبکه پایین است، سایر نیروگاهها ظرفیت را جبران کنند تا هر نیروگاه بتواند ظرفیت خود را اورهال اساسی کرده و بار دیگر به شبکه بازگردد. ما این فرصت را از دست دادهایم و از این رو در اوج بار شبکه، عملا نیروگاه ها زمان کافی برای به حداکثر رساندن ظرفیت تولید خود را ندارند.
در روزهای گذشته نیروگاهها تمام تلاش خود را به کار بستهاند تا بتوانند تولید را به حداکثر برسانند و اگر نیاز به اورهالی وجود دارد با نیمی از زمان معمول این اتفاق اجرایی شود اما با توجه به عوامل کوتاه مدت موجود در هفتههای گذشته، شرایط دشواری در پیش خواهیم
با توجه به اینکه بسیاری از نیروگاههای ما برای تولید با حداکثر ظرفیت به ذخایر آبی احتیاج دارند، کاهش جدی میزان بارندگی یکی از عوامل فعلی است. هرچند ما اساسا با مشکل کم آبی مواجهیم اما مقایسه میزان بارندگی در سال جاری در قیاس با مدت مشابه سال قبل نشان میدهد که امسال از نظر میزان بارش باران شرایط بسیار دشوار بوده و همین موضوع خود را در فعالیت نیروگاهها نشان میدهد. از سوی دیگر گرمای هوا نیز امسال زودتر از سالهای گذشته خود را نشان داده و همین موضوع میزان مصرف برق را بالا برده است؛ تا جایی که میزان مصرف فعلی برق در مقایسه با سالهای گذشته به شدت افزایش یافته است. وزارت نیرو میگوید که امروز میزان مصرف و تقاضا برای برق حدودا ۹۰۰۰ مگاوات بیش از ظرفیت تولید است و از این رو شرایط دشوار شده است.
در میان عوامل کوتاه مدت قطعا میتوان سهمی را به استخراج رمزارزها اختصاص داد اما میزان این سهم بسیار محدود است. بر اساس اعلام توانیر میزان بار مصرفی استخراج کنندگان رمزارز عددی بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ مگاوات است که بخشی از آن را مجازها و بخشی را غیرمجازها تشکیل میدهند. حتی اگر اینطور محاسبه کنیم که برخی ماینرها کشف نشده و مثلا مصرف آنها به ۱۰۰۰ مگاوات نیز میرسد، باز هم در مقایسه با کمبود ۹۰۰۰ مگاواتی در شبکه نمیتوان سهم اصلی را به آنها داد. وزارت نیرو اعلام کرده که فعالیت ماینرهای مجاز را متوقف کرده است اما با این وجود کمبودها جبران نمیشود و از این رو باید به آنها سهمی داد اما نباید در این سهم اغراق کرد.
ما بر اساس برنامه ششم توسعه باید سالانه ۵۰۰۰ مگاوات ظرفیت جدید به شبکه برق اضافه میکردیم و عدد نهایی ظرفیت به ۱۰۰ هزار مگاوات میرسید اما در عمل این اتفاق نیفتاد و امروز ظرفیت کلی چیزی بیش از ۸۰ هزار مگاوات تخمین زده میشود که با توجه به توضیحات بالا امکان فعال کردن تمام آن نیز وجود ندارد. از سوی دیگر باید بخشی از این افزایش ظرفیت به انرژیهای تجدیدپذیر اختصاص مییافت که تنها بخش محدودی از آن اجرایی شده و سهم انرژیهای تجدیدپذیر در صنعت برق ما شاید کمتر از یک درصد باشد. این عدد یک نگرانی جدی در سیاستهای کلان و به روز در این حوزه به شمار میرود.
هر کشور در اقتصاد باید بر اساس ظرفیتهای خود و مزیت نسبی که دارد فعالیت کند. موضوع انرژی هستهای یک موضوع کلان و بالادستی است که مقامات کشور در رابطه با آن تصمیم گیری میکنند. یک نظر کارشناسی در حوزه انرژی استفاده از ظرفیتهایی است که اقتصاد ایران از آن بهره مند است. ما یکی از بالاترین ذخایر گاز در جهان را داریم و این انرژی در کشور ما بسیار ارزان است. از این رو هزینهای که برای ساخت و بهره برداری از یک نیروگاه هستهای میشود، میتواند به ساخت چند نیروگاه تولید برق در کشور منجر شود و با هزینه کمتر بهره وری بالاتری را برای ما به وجود آورد.
قطعا این طور نیست. ما از چند دهه قبل برنامه ریزی برای استفاده از نیروگاههای انرژی هستهای برای تامین برق را آغاز کردیم و اقداماتی که در نیروگاههایی مانند بوشهر انجام شده نیز همین امر را نشان میدهد. البته هنوز ظرفیت بالفعل تولید برق در این نیروگاهها چندان بالا نیست اما گامهای جدید توسعه در این بخش همچنان پیگیری میشود و میتوان انتظار داشت که ظرفیت آنها در شبکه فعال شود اما این ظرفیت در قیاس با نیازی که کشور امروز با آن روبه روست هنوز چندان بالا نیست.
براوردهایی که از مصرف برق در ایران وجود دارد، نشان میدهد که حدود یک سوم از میزان برق مصرفی کشور به خانهها اختصاص دارد و دو سوم دیگر در بخشهای صنعتی و تجاری مورد استفاده قرار میگیرد. میتوان در مدیریت مصرف و خاموشیها طوری برنامه ریزی کرد که بخش خانگی با محدودیت کمتری مواجه و کمبودها از سایر بخشها جبران شود.
این موضوع نیز به مسائل کلان اقتصادی کشور باز میگردد. متاسفانه ما هیچ تفکیکی میان واحدهای مصرف کننده صنعتی برق ایجاد نکردهایم و دولت به همه مصرف کنندگان یارانهای گسترده میدهد که همین موضوع نیز در فشار به نیروگاهها و سرمایه گذاران نقشی بسیار کلیدی دارد. ما باید این تفکیک را قائل شویم که وقتی یک واحد صنعتی برق دولتی میگیرد اما محصول خود را بدون قیمت گذاری به شکل آزاد به فروش میرساند یا با نرخ آزاد ارز صادر میکند باید با دیگر واحدها یا مصرف برق خانگی تفاوت داشته باشد. اگر این تفکیک را قائل میشدیم و قیمت را برای این واحدها واقعی میکردیم، از سویی مصرف کاهش مییافت و از سویی امکان مدیریت در شرایط اینچنینی راحتتر میشد.