
نشان تجارت - بازار کفش بهعنوان یکی از شاخصهای مهم در صنعت پوشاک و نمایانگر قدرت خرید و سلیقه مصرفکنندگان، در سالهای اخیر با چالشها و رکود قابلتوجهی مواجه شده است. این رکود پدیدهای تکعاملی نبوده بلکه حاصل ترکیب پیچیدهای از عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تکنولوژیکی است که زنجیره تامین از تولید تا مصرف را تحتتاثیر قرار داده است. از کاهش قدرت خرید مردم تا تغییر الگوهای مصرف، همگی دست به دست هم دادهاند تا فضای کسبوکار در این حوزه را با نااطمینانی و کاهش فروش مواجه کنند. در ادامه به بررسی عوامل رکود صنعت کفش خواهیم پرداخت.
بدون شک مهمترین و مستقیمترین عامل رکود در بازار کفش، شرایط نامساعد اقتصادی است. تورم افسارگسیخته و کاهش قدرت خرید یکی از مهمترین این عوامل است. افزایش شاخص تورم بهویژه در بخش کالاهای اساسی، سبد هزینه خانوار را بهشدت تحت فشار قرار داده است. در چنین شرایطی کفش که کالایی با اولویت ثانویه محسوب میشود، از سبد خرید حذف یا خرید آن به تعویق میافتد. مردم ترجیح میدهند بودجه خود را به غذا، مسکن و درمان اختصاص دهند و خرید یک جفت کفش جدید، حتی در صورت فرسوده شدن کفش قبلی، به یک تصمیم سخت مالی تبدیل میشود.
رکود تورمی و افت تقاضا عامل دیگری بر رکود این بازار است. اقتصاد ایران در سالهای اخیر با پدیده رکود تورمی دستوپنجه نرم میکند یعنی هم تورم بالاست و هم تولید اما مصرف کاهش یافته است. در این وضعیت، از یک سو هزینههای تولید(مواد اولیه، دستمزد و انرژی) بهطور مداوم افزایش مییابد و از سوی دیگر مردم بهدلیل فقر روزافزون، قدرت خرید خود را از دست میدهند. این دو عامل بازار کفش را از دو سو تحت فشار قرار داده است.
بازار کفش ایران بهشدت به مواد اولیه و ماشینآلات وارداتی وابسته است. هرگونه نوسان در نرخ ارز، بهصورت مستقیم بر قیمت تمامشده کفش تاثیر میگذارد. این نوسانات برنامهریزی بلندمدت برای تولیدکنندگان و عمدهفروشان را غیرممکن کرده و منجربه بیثباتی در قیمتهای خردهفروشی میشود. مصرفکننده نیز بهدلیل این بیثباتی، اعتماد خود را به بازار از دست داده و خریدهای خود را تنها به نیازهای فوری و ضروری محدود میکند.
جامعه و سلیقه مصرفکنندگان در حال دگرگونی است و این تغییرات به نوبه خود بر رونق بازار کفش تاثیر گذاشته است.
در این میان نسل جوان امروزی بهویژه در طبقات متوسط شهری، بیش از آنکه به مالکیت کالاها علاقهمند باشد، بهدنبال کسب تجربیات جدید (مانند سفر، رستورانگردی و شرکت در رویدادهای فرهنگی) است. بنابراین بودجهای که قبلا ممکن بود برای خرید چند جفت کفش صرف شود، اکنون به سمت این تجربیات سوق داده میشود.
گرایش به سادگی و کفشهای چندمنظوره را نیز باید مورد توجه قرار داد. در شرایط اقتصادی دشوار، مصرفکنندگان بهدنبال کالاهایی بادوام و کاربردیتر هستند. خرید یک جفت کفش اسپرت ساده و باکیفیت که برای موقعیتهای مختلف قابل استفاده باشد، بر خرید چندین جفت کفش تخصصی (برای مثال برای مهمانی، ورزش، یا کوهنوردی) اولویت پیدا میکند. این امر باعث کاهش حجم کلی فروش در انواع مختلف کفش میشود.
از افزایش آگاهی به مسائل زیستمحیطی نیز نباید غافل ماند. اگرچه این عامل در ایران کمرنگتر از کشورهای توسعهیافته است اما در بین قشری از جامعه در حال رشد است. این گروه ترجیح میدهند به جای خرید مکرر کفشهای ارزانقیمت و کمدوام، کفشهای باکیفیتتر و بادوامتری بخرند که نیاز به جایگزینی مکرر ندارند یا بهسراغ برندهایی میروند که از مواد بازیافتی و فرآیندهای تولید پایدار استفاده میکنند.
بازار سیاه و قاچاق کفش، یکی از بزرگترین موانع برای تولیدکنندگان و فروشندگان قانونی است که در این میان قیمت پایینتر و تنوع بیشتر عامل تاثیرگذاری است. کفشهای قاچاق معمولا بهدلیل عدم پرداخت عوارض گمرکی و مالیات، قیمت بسیار پایینتری نسبتبه نمونههای مشابه داخلی یا وارداتی رسمی دارند. از طرفی، تنوع برندها و مدلهای خارجی در بازار قاچاق بسیار بالاست و سلیقه متنوع مصرفکننده را به سرعت پوشش میدهد.
این امر ضربه مهلکی به تولید داخلی وارد میکند که تولیدکننده داخلی که با هزینههای سرسامآور مواد اولیه و دستمزد مواجه است، هرگز نمیتواند در قیمت با کفش قاچاق رقابت کند. این امر نهتنها سود آنها را از بین میبرد بلکه انگیزه برای سرمایهگذاری و نوآوری در تولید داخلی را نیز نابود میکند و درنهایت منجر به ورشکستگی واحدهای تولیدی و بیکاری نیروی کار میشود.
برخی مشکلات رکود ریشه در درون صنف تولید و پخش کفش دارد. در این راستا میتوان به عدم تنوع و نوآوری در طراحی اشاره کرد. بسیاری از تولیدکنندگان داخلی، اغلب در طراحیهای خود تکرار مکررات دارند و از سلیقه بهروز و پویای بازار عقب میمانند. در مقابل، برندهای خارجی(حتی در بازار قاچاق) با سرمایهگذاری سنگین روی طراحی و بازاریابی، جذابیت بیشتری برای مصرفکننده بهویژه قشر جوان ایجاد میکنند.
فقدان برندسازی قدرتمند، عامل دیگری است که باید به آن توجه کرد. تعداد کمی از تولیدکنندگان داخلی توانستهاند یک هویت برند قوی و وفاداری مشتری ایجاد کنند. اغلب آنها صرفا به تولید محصول میپردازند بدون آنکه داستان، ارزشها و جایگاه مشخصی در ذهن مصرفکننده برای خود تعریف کرده باشند.
مشکلات در زنجیره تامین و توزیع نیز عامل تاثیرگذار دیگری است. ناکارآمدی در سیستم توزیع و لجستیک، باعث افزایش هزینههای جانبی و عدم دسترسی بهموقع کالا در بازارهای مختلف میشود. مدیریت نادرست موجودی انبار نیز منجربه انباشت کالاهای راکد و ضرر مالی برای تولیدکنندگان و فروشندگان میشود.
رشد سریع فروش آنلاین اگرچه یک فرصت است اما برای بسیاری از فروشگاههای فیزیکی سنتی به یک تهدید تبدیل شده است.
در این راستا حذف واسطه و قیمتهای رقابتی تاثیرگذار است. فروشگاههای اینترنتی با حذف هزینههای مربوط به مغازه و نیروی فروش بیشتر، میتوانند کفش را با قیمت پایینتری عرضه کنند. این امر مشتریان زیادی را به سمت خرید آنلاین سوق داده است.
از مقایسه آسان قیمت و تنوع بینهایت نیز نباید غافل بود. مصرفکننده بهراحتی میتواند در فضای آنلاین قیمتها و مدلهای مختلف را از دهها فروشنده مقایسه و بهترین گزینه را از نظر قیمت و کیفیت انتخاب کند این شفافیت رقابت را برای فروشندگان سنتی دشوارتر کرده است.
با رونق خرید آنلاین، میزان تردد و خرید حضوری در فروشگاههای فیزیکی بهشدت کاهش یافته است. این امر باعث شده تا بسیاری از مغازهداران با کاهش شدید فروش مواجه شوند و حتی مجبور به تعطیلی کسبوکار خود شوند.
تحریمهای بینالمللی علیه ایران بهطور غیرمستقیم بر بازار کفش نیز سایه افکنده است. مشکلات در واردات مواد اولیه و ماشینآلات یکی از این مشکلات است. محدودیت در نقلوانتقالات مالی و مبادلات بینالمللی، واردات چرم باکیفیت، انواع کفی، چسب و ماشینآلات روز تولید کفش را با مشکل مواجه کرده است. این امر کیفیت محصول نهایی تولید داخل را تحتتاثیر قرار داده و هزینههای تولید را افزایش داده است.
انزوای اقتصادی و عدم همکاری با برندهای مطرح مشکل دیگری است. تولیدکنندگان ایرانی بهدلیل تحریمها از همکاریهای فنی، سرمایهگذاری مشترک و انتقال تکنولوژی با برندهای بزرگ جهانی محروم ماندهاند که این خود باعث عقبماندگی صنعت کفش کشور شده است.
رکود در بازار کفش پدیدهای چندبعدی است که خروج از آن تنها با یک اقدام خاص ممکن نیست و نیازمند عزمی ملی و راهبردهای چندجانبه است. در بعد کلان، مهار تورم، ثباتبخشی به بازار ارز و ایجاد بستر برای رفع تحریمها میتواند فضای کسبوکار را بهبود بخشد. در بعد خرد، تولیدکنندگان باید با سرمایهگذاری بر نوآوری در طراحی، بهبود کیفیت، برندسازی و استفاده از ابزارهای دیجیتال مارکتینگ، خود را با شرایط جدید تطبیق دهند. همچنین مبارزه جدی با قاچاق و ساماندهی بازار غیررسمی، برای نجات تولید داخلی امری حیاتی است. در نهایت، فروشندگان نیز باید با پذیرش تحول دیجیتال و ارائه خدمات متمایز(مانند تضمین کیفیت، خدمات پس از فروش و تجربه خرید لذتبخش در فروشگاههای فیزیکی) برای بقا در این بازار پرچالش تلاش کنند. آینده بازار کفش در گرو توانایی همه بازیگران در درک این عوامل و تطبیق با دنیای در حال تغییر است.