نشان تجارت - هدی کاشانیان: چند روز پیش، دونالد ترامپ با میانجیگری میان ارمنستان و آذربایجان در کاخ سفید، «اعلامیه صلح» و توافق ایجاد مسیر ترانزیتی ۹۹ ساله تحت مدیریت آمریکا بین باکو و نخجوان را پیش برد؛ اقدامی که نفوذ روسیه را تضعیف میکند و میتواند به عادیسازی روابط ارمنستان و ترکیه بینجامد.
با این حال، موانعی، چون تغییر قانون اساسی ارمنستان، بیاعتمادی متقابل، تهدیدات الهام علیاف، محبوبیت پایین پاشینیان و احتمال کاهش تعهد آمریکا، صلح در قفقاز جنوبی را همچنان شکننده کرده است.
کریدور زنگزور که این روزها توجه زیادی از رسانهها را به خود جلب کرده است، بیشتر از یک پروژه حملونقلی ساده، نمادی از منازعات راهبردی منطقهای است. برای ایران، این خطه مهمترین پنجره خاکی برای دسترسی به شمال بهویژه قفقاز و اروپا محسوب میشود و هر تغییر در آن میتواند تبعات اقتصادی و امنیتی عمیقی داشته باشد. بنابراین، تهران باید با نیرو و توجه ویژهای این موضوع را پیگیری کرده تا مصالح امنیتی و منافع ملی خود را حفظ کند.
کریدور زنگزور، مسیری راهبردی در قفقاز جنوبی است که در صورت تکمیل، استان سیونیک ارمنستان را به نخجوان و سپس جمهوری آذربایجان متصل کرده و یک راه زمینی مستقیم میان آذربایجان، ترکیه و اروپا ایجاد میکند. این مسیر که پس از جنگ دوم قرهباغ و در توافق آتشبس ۲۰۲۰ مطرح شد، نهتنها اهمیت اقتصادی و ترانزیتی دارد، بلکه از نظر ژئوپلیتیکی نیز میتواند توازن قدرت در منطقه را تغییر دهد. ایجاد این کریدور، نفوذ ایران در مسیرهای ترانزیتی شمال - جنوب را کاهش میدهد و نقش سنتی کشور در اتصال شرق و غرب را به چالش میکشد، به همین دلیل ایران تحولات آن را با نگرانی دنبال میکند.
منطقه زنگزور که امروز در کانون توجه تحولات ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی قرار دارد، در گذشته بخشی از قلمرو ایران قاجاریه بود، اما در پی عهدنامه گلستان در سال ۱۸۱۳ به امپراتوری روسیه واگذار شد. با تشکیل اتحاد جماهیر شوروی، بخشهایی از زنگزور از جمله مناطق گوریس، کاپان، مغری و سیسیان در چارچوب جمهوری شوروی ارمنستان تعریف شد و در سال ۱۹۹۵ رسماً به استان سیونیک پیوستند.
در ۲۹ نوامبر ۱۹۲۰، با استقرار حکومت شوروی در ارمنستان، روز بعد مقامات آذربایجان شوروی به منظور رفع مناقشات ارضی، با واگذاری زنگزور به جمهوری تازه تأسیس شوروی ارمنستان موافقت کردند؛ تصمیمی که بخشی از توافقات داخلی اتحاد جماهیر شوروی در بازتوزیع سرزمینی بود.
با نزدیک شدن به پایان دهه ۱۹۸۰ و شعلهور شدن دوباره مناقشه قرهباغ، تنشهای قومیتی در این منطقه نیز بالا گرفت. در این دوران، ارامنه ساکن جمهوری آذربایجان به ارمنستان مهاجرت کردند و در مقابل، تمامی آذربایجانیهای ساکن زنگزور و دیگر مناطق ارمنستان نیز به جمهوری آذربایجان گریختند.
در دوران شوروی، مسیر راهآهنی که از اردوباد، آگاراک، مغری، منجیوان و زنگلان عبور میکرد، زنگزور را به دیگر نقاط منطقه متصل میکرد. اما با آغاز جنگ اول قرهباغ، این مسیرها بهویژه مسیر زمینی بین نخجوان و جمهوری آذربایجان، که از خاک ارمنستان میگذشت، قطع شد و ارتباط مستقیم زمینی میان آنها از بین رفت.
کریدور زنگزور را میتوان هم دالانی سیاسی و هم اقتصادی دانست، زیرا اهداف و پیامدهای آن فراتر از یک مسیر حملونقل ساده است. از منظر اقتصادی، این کریدور میتواند جریان تجارت بین آذربایجان، ترکیه و اروپا را تسهیل کرده و مسیرهای جدیدی برای انتقال کالا، انرژی و ارتباطات ایجاد کند. اما در بُعد سیاسی، ماجرا حساستر است، زیرا اجرای آن میتواند نفوذ ایران و ارمنستان در معادلات ترانزیتی منطقه را کاهش دهد و به تقویت محور آذربایجان–ترکیه بینجامد. همین ترکیب اهداف اقتصادی و اثرات ژئوپلیتیکی، باعث شده کریدور زنگزور به یکی از داغترین موضوعات مناقشه در قفقاز تبدیل شود.
اجرای کریدور زنگزور میتواند به شکل جدی خطر انحصار مسیرهای ترانزیتی در قفقاز جنوبی را ایجاد کند و ایران را از بخشی از مسیرهای مهم حمل و نقل بینالمللی کنار بگذارد. این کریدور با اتصال مستقیم آذربایجان به نخجوان و سپس ترکیه، مسیرهای سنتی عبور کالا و انرژی که از ایران و ارمنستان میگذشت را دور میزند. چنین وضعیتی نهتنها میتواند درآمدهای ترانزیتی ایران را کاهش دهد، بلکه نقش راهبردی کشور در شبکههای حملونقل منطقهای را تضعیف کرده و دست ترکیه و آذربایجان را برای کنترل جریان تجارت و انرژی در این حوزه بازتر میکند.
کریدور زنگزور برای تهران یک هشدار جدی به شمار میآید، زیرا میتواند توازن ژئوپلیتیکی و اقتصادی منطقه را به زیان ایران تغییر دهد. این دالان با حذف مسیرهای عبوری از خاک ایران، نقش ترانزیتی کشور را کمرنگ کرده و وابستگی شبکههای حملونقل و انرژی منطقه به ایران را کاهش میدهد. از سوی دیگر، اجرای آن میتواند نفوذ ترکیه و آذربایجان در قفقاز جنوبی را افزایش دهد و حتی به ایجاد فشارهای سیاسی و امنیتی بر مرزهای شمالی ایران منجر شود. در نتیجه، این پروژه نهتنها یک طرح زیرساختی، بلکه یک حرکت راهبردی با پیامدهای بلندمدت برای منافع ملی ایران است.
کریدور زنگزور تهدیدی راهبردی برای سیاست همهجانبهگرایی ایران است، زیرا با اجرای آن، مسیر ارتباطی مستقیم جمهوری آذربایجان به نخجوان و در ادامه به ترکیه و اروپا، بدون نیاز به عبور از خاک ایران، فراهم میشود. این تغییر ژئوپلیتیکی، نقش ایران بهعنوان یکی از محورهای اصلی ترانزیت در قفقاز جنوبی را تضعیف کرده و فرصتهای اقتصادی، سیاسی و حتی امنیتی کشور را محدود میکند. سیاست همهجانبهگرایی ایران بر پایه تنوع مسیرهای تجاری و دیپلماتیک برای کاهش وابستگی و افزایش نفوذ منطقهای شکل گرفته است، اما با ایجاد این کریدور تحت نفوذ ترکیه و با حمایت برخی قدرتهای غربی، ایران با خطر انزوای نسبی در معادلات ترانزیتی روبهرو میشود. در نتیجه، علاوه بر کاهش درآمدهای ناشی از ترانزیت کالا، تهران ممکن است با کاهش اهرمهای فشار ژئوپلیتیکی خود در برابر بازیگران منطقهای مواجه شود، که این امر میتواند بر امنیت ملی و جایگاه بینالمللی کشور اثر منفی بگذارد.
آینده گذرگاه زنگزور، میان دو سناریوی متفاوت در نوسان است: صلح یا تشدید تنش. از یک سو، این کریدور میتواند با ایجاد مسیرهای تجاری جدید، همکاری اقتصادی بین کشورهای منطقه را تقویت کرده و به کاهش اختلافات کمک کند. از سوی دیگر، به دلیل ماهیت ژئوپلیتیکی آن و رقابت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای، احتمال دارد به کانون جدیدی از تنش و درگیری بدل شود. برای ایران، این گذرگاه میتواند یا فرصتی برای حضور فعال در پروژههای ترانزیتی و گسترش دیپلماسی اقتصادی باشد، یا در صورت کنار گذاشتهشدن از معادلات، تهدیدی برای نقش راهبردی و امنیت ملی به شمار آید. آینده این مسیر، بیش از هر چیز، به نحوه مدیریت روابط بین بازیگران اصلی و رویکرد آنان به همکاری یا رقابت بستگی دارد.