نشان تجارت - محمد آیتی: هرچند دو، سه دهه اخیر، حال و روز اقتصاد کشور و معیشت مردم با چالشهای جدی روبهرو شده است، اما از اوایل سال ۹۷ تا امروز، مشکلات اقتصادی عمق باورنکردنی به خود گرفته و سفرههای مردم روز به روز بیرنگتر شده است.
یک خانواده برای کنترل هزینههای خود شاید بتواند از بعضی رفاهیات چشمپوشی کند و حتی در خوراک، قناعت پیشه کند، اما برخی هزینهها از جمله درمان، موضوعی نیست که بتوان از آن به راحتی عبور کرد.
در حالی که بنا بود آموزش و درمان در کشور تا حد امکان رایگان و کمهزینه باشد، دستکم در حوزه درمان، این شعار شکست خورده است، هرچند که گرانی در بخش آموزش هم بیداد میکند.
سالها پیش رهبر انقلاب گفتند، بیمار باید تنها درد بیماری را داشته باشد، ولی به لطف و مدد مدیران چند دهه اخیر، امروز هزینه درمان به نقطهای سرسامآور رسیده است، به طوری که اگر یک سرماخوردگی ساده بگیرید و برای درمان به یک کلینک متوسط مراجعه کنید، احتمالاً با هزینه دارو، حداقل باید خود را آماده پرداخت یک میلیون تومان کنید.
امروز نرخ یک ویزیت ساده از سوی پزشک عمومی با داشتن بیمه، به حدود ۲۰۰ هزار تومان رسیده است و مشخص نیست که این روند نامبارک تا کی و کجا ادامه دارد؟
در شرایطی که بیکاری و رکود به یکی از بالاترین و مایوسکنندهترین حد خود رسیده، بسیاری از افراد با حقوق ۲۰ میلیون تومان مشغول کار و فعالیت هستند. حال اگر یک خانواده چهار نفره، به صورت طبیعی در سال، یکی، دو بار گرفتار بیماری ساده و شایع سرماخوردگی شوند، میباید یا بخش عمدهای از درآمدشان را برای درمان کنار بگذارند یا با خوددرمانی و راههای مرسوم و البته طولانی روی به سلامتی خود بیاورند که قطعاً راه دوم، کاری شایسته و قابل قبول نیست.
سرماخوردگی فرد، قسمت خوشبینانه ماجرا است، ولی اگر خداینکرده فرد یا یکی از افراد خانواده دچار بیماری جدیتر و یا صعبالعلاج و یا لاعلاج شود، بیشتر غم گرانی دارو و درمان، توان و اعصاب و روان بیمار یا نزدیکان را درگیر خواهد کرد.
از طرفی، هر فرد به صورت طبیعی، هر چند سال یکبار، راهش به دندانپزشکی میافتد البته اگر توان پرداخت هزینههای کمرشکن این حوزه را داشته باشد. هزینه یک عصبکشی و پرُکردن ساده دندان، چندین میلیون تومان برای بیمار آب میخورد چه برسد به کارهای مهمی مثل ایمپلنت. کم نیستند افرادی که دندان کشیده دارند، اما حاضرند بیدندان بمانند، ولی برای ایمپلنت، هزینه نکنند، آن هم به خاطر اینکه معیشتشان بیشتر به خطر نیفتد.
در حالی که در همین شهر بزرگ تهران، نیمی از مردم مستاجر هستند، چگونه میتوان انتظار داشت که آنها بتوانند هزینههای درمانی خود را با کمترین دغدغه بپردازند؟ اساساً مشخص نیست که نقشه راه دولتها برای کاهش هزینههای بهداشت و مخصوصاً درمان چیست و متاسفانه هر چه جلوتر میرویم، اوضاع وخیمتر شده است، به طوری که افرادی که با بیماریهای سخت دست و پنجه نرم میکنند، نمیتوانند به راحتی و هزینه کمتر، داروهای باکیفیت خارجی را تامین کنند و روی به استفاده از داروهای مشابه ایرانی آوردند و همین باعث چالشهایی در مسیر درمان آنها شده است.
هرچند در سومین ماه از سال ۱۴۰۴ قرار داریم، اما نگرانیها مخصوصاً در بخش گرانی دارو ادامه دارد و باید به انتظار نشست و دید، دولت چهاردهم که رییس آن، زمانی وزیر بهداشت و درمان بوده است، برای برونرفت از این فضای سخت، برنامه عملیاتی دارد یا در همچنان بر همان پاشنه خواهد چرخید؟