نشان تجارت - یکی از اصول اقتصاد نئولیبرالی که در میان نویسندگان و صاحب نظران ایرانی بسیار محبوب است، بحث «آزادسازی قیمت ها» است، چنانکه هر از چندگاه مدعی میشوند اکثر مشکلات اقتصادی ایران با آزادسازی قیمتها حل خواهد شد. به طور مثال اخیرا در وبسایت عصر ایران مطلبی درباره مشکل خاموشیهای برق در ایران انتشار یافته که حل آن را به آزادسازی یا به عبارتی واقعی کردن قیمت برق منوط دانسته است. نویسندهی این یادداشت ادعا کرده قیمت گذاری دستوری و بیش از اندازه پایین دولت برای برق، باعث مصرف بیش از اندازه برق در خانه ها، فروشگاه ها، کارخانهها و کارگاهها و مراکز مختلف شده و نتیجه گرفته با وضعیت کنونی قیمت برق، هر چقدر هم تولید بیشتر شود باز هم مصرف بیش از آن خواهد بود و کمبود برق حل نخواهد شد.
به نظر میرسد چنین دیدگاههایی به دلیل تشخیص نادرست موضوع به تجویزهای اشتباه نیز رهنمون میشوند؛ چراکه اساسا مشکل برق در ایران در سمت مصرف نیست، بلکه در سمت تولید است. در حالی که بر اساس آمارهای رسمی جهانی سرانه مصرف برق در ایران نسبت به خیلی از کشورها پایینتر است، برخی مسئولان صنعت برق ادعا میکنند که در بسیاری از کشورهای دنیا از برق هم برای وسایل روزمره و هم برای گرمایش و پخت و پز استفاده میکنند و ایرانیها برای این کار از گاز استفاده میکنند؛ لذا برای تشخیص مصرف واقعی برق در ایران باید مصرف گاز و برق را با یکدیگر تجمیعشده حساب کرد! با این حال از تقسیم انرژی معادل برق و گاز خانگی بر جمعیت کشور، سرانه مصرف انرژی خانگی در ایران کمی بیش از ۶۰۰۰ کیلووات ساعت میشود که باز هم از حدود ۳۰ کشور دنیا کمتر است.
همچنین طرفداران آزادسازی قیمت ها، به میزان درآمد سرانه ایرانیها نسبت به کشورهای دیگر اشاره نمیکنند؛ در حالی که درآمد سرانه ایران بر حسب برابری قدرت خرید (PPP) در سال ۲۰۲۳ تنها ۱۷ هزار و ۶۶۰ دلار بوده، در حالی که این رقم برای ترکیه که مسئولان صنعت برق مدعی هستند مردم آن کمتر از ایرانیها برق مصرف میکنند، ۴۲ هزار و ۲۱۷ دلار بوده است. به عبارت دیگر در سال ۲۰۲۳ درآمد سرانه ترکیه ۲.۴ برابر ایران بوده است.
حالا اگر قرار باشد قیمت برق در ایران به اصطلاح واقعی شود، آیا اساسا مردم قادر به پرداخت بهای آن خواهند بود یا مثل خیلی از کالاهایی که در این چند سال از سبد خانوارهای ایرانی حذف شده است، باید منتظر این اتفاق برای برق هم بود؟ آیا کسانی که از آزادسازی قیمتها سخن میگویند از بطن جامعه اطلاع دارند؟ آیا میدانند در دو دهه اخیر مردم ایران بیش از گذشته فقیرتر، نیازمندتر و به دولت وابستهتر شدهاند به طوری که امروز دولت مجبور است تقریبا برای هر چیزی به مردم وام دهد از جمله وام خرید مسکن، وام تعمیر مسکن، وام ودیعه مسکن، وام ازداوج، وام فرزندآوری، وام خرید خودرو، وام خودروی فرسوده، وام کالا، وام تحصیلی، وام جهیزیه، وام اشتغال، وام درمان و ... و شاید فقط وام «کفن و دفن» در این لیست خالی باشد که آن هم با ادامه روند کنونی طی چند سال آینده اضافه خواهد شد؛ یعنی برای آنکه متوفی روی زمین نماند دولت به بازماندگان وام دهد تا بتوانند هزینه خرید قبر و سنگ قبر و کفن و دفن و ... را انجام دهند.
اگرچه این یادداشت با استفاده بهینه مردم از برق یا هر کالای دیگری کاملا موافق است، اما واقعیت این است که مشکل ناترازی برق بیش از آنکه ناشی از مصرف بی رویه مردم باشد، ناشی از عملکرد نامناسب یا به عبارتی ناکارآمدی دولتها در ایران است. به طور مثال بر اساس اهداف سند چشمانداز ۱۴۰۴، تولید ۲۰ هزار مگاوات برق هستهای پیشبینی شده بود، اما تاکنون تنها یکهزار مگاوات آن محقق شده است. یعنی در همین فقره ۹۵ درصد از هدف تعیین شده عقب هستیم. (بماند که ایران چقدر برای همین هزار مگاوات هزینه مستقیم و غیرمستقیم پرداخت کرده است.)
از سوی دیگر به گفته معاون راهبری تولید شرکت مادرتخصصی برق حرارتی ایران، سهم نیروگاههای حرارتی در تولید برق ایران در سال ۱۴۰۳ حدود ۹۴ درصد بوده است، منتهی حدود ۴۲ درصد این نیروگاهها از نوع گازی یا بخاری هستند که راندمان آنها بین ۲۵ تا ۴۰ درصد است. راندمان پایین نیروگاههای کشور نه تنها بخش عظیمی از گاز و سوختهای مایع را هدر میدهد، بلکه به تخریب محیط زیست نیز منجر میشود. در حالی که ایران میتواند با توجه به وضعیت جغرافیایی خود بخش مهمی از تولید برق را از انرژیهای بادی و خورشیدی تامین کند، اما روند تولید برق در ایران کاملا برعکس جهان است و گاز و فرآوردههای نفتی عمدهترین منابع تولید برق محسوب میشوند.
دنیا در ۴۰ سال گذشته به سمت استفاده از منابع تجدیدپذیر برای تولید برق رفته، اما در ایران مسیر کاملا برعکس است.
همچنین طبق اعلام شرکت توانیر، میانگین راندمان نیروگاههای کشور حدود ۳۹ درصد است. این بدان معناست که از هر ۱۰۰ واحد انرژی (گاز یا سوخت مایع) که به نیروگاهها تحویل داده میشود، تنها ۳۹ واحد آن به برق تبدیل میشود و مابقی از طریق تجهیزات فرسوده و ناکارآمد نیروگاهها از بین میرود. از طرف دیگر، بر اساس آمارهای وزارت نیرو و مرکز پژوهشهای مجلس، حدود ۱۳ درصد از برق تولیدی ایران نیز در شبکه فرسوده انتقال و توزیع هدر میرود در حالی که این رقم در کشوری مانند کرهجنوبی که توسعه صنعت برق را تقریبا همزمان با ایران کلید زد حدود ۴ درصد است.
مجموع این شرایط باعث شده در حالی که ایران در نیمه دهه گذشته سالانه بیش از ۸ تراوات ساعت صادرات خالص برق داشت، در سال ۱۴۰۱ این رقم به یک تراوات ساعت سقوط کند. این در حالی است که ترکیه که تا نیمه دهه گذشته واردکننده برق ایران بود، در سال ۱۴۰۱ توانسته است ۳.۵ برابر ایران صادرات برق داشته باشد که علت آن جهش چشمگیر در تولید برق بادی و خورشیدی به میزان یکچهارم تولید برق در این کشور است، در حالی که سهم این نیروگاههای پاک در تولید برق ایران تنها نیم درصد است.
با این تفاسیر آیا میتوان خاموشیهای برق را به دلیل مصرف بی رویه مردم دانست و راه حل آن را آزادسازی قیمت و در واقع افزایش قیمت برق عنوان کرد؟
منبع: عصر ایران