نشان تجارت- تا پیش از ملی شدن نفت در ایران، مراحل اکتشاف و تولید و حتی فروش نفت توسط شرکت نفت ایران و انگلیس انجام میشد و عملا دولت ایران نقشی در این فعالیت نداشت. علاوه بر آن نهضتهای آزادیخواهی در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا در حال شکلگیری بود و ملی شدن صنایع نفت مصر نیز در همان بازه زمانی اتفاق افتاد. ایران نیز که آن روزها مصدق را در قامت نخستوزیری داشت، نفت را ملی کرد اما انگلستان به آسانی این تصمیم ایران را نپذیرفت و شکایت به دادگاههای بینالمللی آغاز شد. در ابتدا ایران مدارکی برای اثبات حقانیت خود و دخالت انگلستان در امور داخلی خود نداشت که بتواند با تکیه بر آن اسناد در مجامع بینالمللی پیروز شود.
ماجرا از کجا شروع شد؟
درواقع همه چیز از یک خواست ملی شروع شد. حدود ۱۵ سال از قرارداد ۱۹۳۳ میلادی که با سال ۱۳۱۲ خورشیدی مصادف شده بود، میگذشت. جنگ جهانی دوم به پایان راه خود رسیده بود و متفقین سرمست از پیروزیهای پیدرپی خود، نادانسته میدان سیاست و اقتصاد را برای آمریکاییها خالی میکردند. انگلستان و فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی از دستوپنجه نرم کردن با نازیسم و فاشیسم آلمانی و ایتالیایی، تاب و توانشان را از دست داده بودند. حالا این آمریکا بود که باید از آب گلآلود جنگ جهانی دوم، ماهی قدرت خودش را صید کند. در چنین فضایی نیرویهای ملی و جنبشهای هویتخواه درون ایران، نفسی تازه کردند و توجهشان به صنعت نفت جلب شد.
مسئله جالبتوجه، وضعیت شرکت نفت در دوران پیش از ملی شدن نفت است. این شرکت وضعیت عجیبی داشت و یک استعمار تمامعیار را در کشورمان به نمایش گذاشته بود. اما این همه ماجرا نبود. داستان زخم انگلیسیها بر پیکره هویت ملی و مذهبی ایرانیان بسیار عمیقتر از اینها بود. وضعیت شرکت نفت به سمتی میرفت که شکافهای ایجادشده آن با هیچ زبان و بیانی قابل ترمیم نبود. در کتاب «ایران بین دو انقلاب» آمده است: «عواملی همچون پایین بودن دستمزد کارگران، نبود مسکن و زندگی در حلبیآبادها و چادرها، رفتارهای تبعیضآمیز با کارگران ایرانی، نبود تساوی در حقوق کارگران و حق تشکیل اتحادیههای کارگری و در یک کلام تلاش برای احقاق حق و زندگی بهتر، زمینهساز اعتصابات عمومی کارگران در سالهای ۱۳۰۸ تا سالهای منتهی به ملی شدن صنعت نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ بود.
عملکرد تبعیضآمیز شرکت نفت ایران و انگلیس و وجود موارد مشابه بسیار در عرصههای دیگر، همگی نشان از قدرت استعماری انگلستان در ایران داشت؛ کشوری که همراه با روسیه از دههها قبل با تسلط بر دولت مرکزی ضعیف قاجار و حکامی که اراده چندانی از خود نداشتند، بر حیات و ممات بسیاری از ایرانیها حاکم بود. این سلطه در سالهای دهه ۲۰ و بعد از تبعید رضاشاه از ایران و روی کار آمدن فرزندش محمدرضا تشدید شد. بسیاری از فعالان سیاسی- اجتماعی ایران و اقشار مختلف مردم در آن سالها بیش از هر زمان دیگری نسبت به تداوم سلطه دیرپای انگلستان بر کشور و حضور این قدرت استعمارگر اعتراض داشتند.»
در چنین فضایی، اقتصاد سیاسی جدید جهان پس از جنگ اجازه نمیداد که قراردادهایی چون ۱۹۳۳ میلادی پابرجا بماند. بسیاری از کشورها مانند ونزوئلا، کویت و عربستان سعودی در قراردادهای جدیدشان به سهمهای ۵۰ – ۵۰ رسیده بودند. جهان غرب دیگر نمیتوانست به روال قدیم، نفت ایران را بگیرد و سهم اندکی ما به ازای آن به دولت بدهد. ماجرای قوامالسلطنه و سادچیکف روسی هم به پایان رسیده بود و با مخالفت مجلس و زیرکی قوام، نخستوزیر ایران، امتیاز نفت شمال داده نشد و شوروی هم از خاک ایران بیرون رفت.
پاییز و زمستان ۱۳۲۹ مرحله اوج گیری نهضت ملی شدن نفت ایران است. با ملاقات آیت الله کاشانی و مصدق در آبان ماه توافق اصولی برای تشدید جنبش با هماهنگی جناح های ملی و مذهبی صورت می گیرد. روز ۱۹ آذر ۱۳۲۹ گزارش کمیسیون نفت به وسیله حسین مکی، مخبر کمیسیون در مجلس شورای ملی، قرائت می شود. نمایندگان جبهه ملی در مجلس شورای ملی در دی ماه ۱۳۲۹ رسما طرح ملی شدن نفت را مطرح کردند.
به دعوت آیت الله کاشانی و جبهه ملی تظاهرات گسترده ای در مرکز تهران و میدان بهارستان در حمایت از طرح ملی شدن نفت صورت گرفت. روزنامه نگاران شجاعی مانند سید حسین فاطمی مدیر روز نامه باختر امروز و عبد الرحمن فرامرزی و خلیل ملکی از طریق نوشتن مقاله در مطبوعات نسبت به ملی شدن نفت به مردم اگاهی می دادند. مراجع تقلید و آیات ثلاث قم به رهبری ایت الله محمد تقی خوانساری و بسیاری از روحانیان برجسته استان ها با انتشار اعلانیه از ایده ملی شدن نفت حمایت کردند. با اوج گیری جنبش ملی، فشار دولت سپهبد رزم آرا بر مبارزین و مطبوعات در اواخر دی ۱۳۲۹ بیشتر شد. فاطمی و چند تن از روز نامه نگاران دستگیر و زندانی شدند.
آیت الله کاشانی با ایراد سخنرانی مهمی با حمایت از مطبوعات ادامه مبارزه برای ملی شدن نفت را واجب شرعی اعلام کرد و از مردم خواست تا پیروزی نهایی مقاومت کنند. وی به رزم آرا هم هشدار شدید داد. با دفاع رزم آرا، نخست وزیر از شرکت نفت انگلیس و ارائه قرار داد الحاقی به مجلس در ابتدای پاییز ۱۳۲۹ و رد قرارداد الحاقی توسط کمیسیون نفت و تاکید بر اصل ملی شدن نفت در ابتدای بهمن، درگیری رزم آرا و اقلیت جبهه ملی در مجلس وارد مرحله جدیدی شد.
سید مجتبی نواب صفوی رهبر جمعیت فداییان اسلام با آیت الله کاشانی دیدار کرد. در این ملاقات راه های ادامه مبارزات ملی با هدف ملی شدن نفت بررسی شد. پس از این ملاقات نواب با انتشار بیانیه شدید اللحن به رژیم پهلوی هشدار داد تا مقابل مردم نایستد. نواب همچنین ترور عبد الحسین هژیر وزیر دربار در سال ۱۳۲۸ را به رزم آرا یاد آوری کرد. شجاعت نواب در آن مقطع در بالا بردن روحیه مردم و جناح های سیاسی بشدت موثر بود.
دولت با هماهنگی دربار و رزم آرا و با هدف جلوگیری از تصویب طرح ملی شدن نفت و همراهی با شرکت مصمم شد لایحه قرارداد الحاقی را از مجلس باز پس گیرد. با اوج گیری تحرکات جناح حاکم علیه ملیون، مصدق با ایراد یک سخنرانی مهم در کمیسیون نفت، طرح ملی شدن صنعت نفت را بزرگترین اقدام برای آزادی و ترقی ملت ایران دانست و بر ادامه حرکت تاکید کرد.
تظاهرات به نفع جبهه ملی در تهران و دیگر شهر ها هر روز توسعه یافته و مردم نوار های سه رنگ پرچم ایران را با شعار "نفت باید ملی شود" به سینه خود می زدند. در فاصله نیمه دی تا نیمه بهمن ۱۳۲۹ دو میتینگ بزرگ مردم تهران در حمایت از جنبش نفت در مسجدشاه بازار و میدان بهارستان برگزار شد. احزاب متشکل در جبهه ملی در این دو میتینگ مهم حضور داشتند.
کشاورز صدر و عبدالله معظمی نمایندگان ملی مجلس اقدام به استضاح دولت کردند و اقدام رزم آرا در خصوص پس گرفتن لایحه قرار داد الحاقی را محکوم کردند. تقابل نهضت ملی با رزم آرا به اوج رسید. وی از اواخر بهمن مذاکرات فشرده ای را با سفیر ان آمریکا و انگلیس در تهران برای پیدا کردن راه حل سیاسی معضل نفت انجام داد.
به موازات افزایش تحرکات سیاسی رزم آرا علیه جنبش، مصدق در سخنرانی مفصل خود اعلام کرد، تنها راه تن دادن به ملی شدن نفت است. امروز باید در یک محیط صمیمی به اتفاق آرا به آرزوهای ملت ایران که با فتاوی علمای اعلام نیز فریضه دینی ما شده است لبیک اجابت گفته و ملی شدن صنعت نفت را در سراسر کشور تصویب و برای گذشتن از آخرین مرحله قانونی تقدیم مجلس شورای ملی کنیم.
در پی اظهارات تند رزم آرا در مجلس در مخالفت کامل و قاطع با ملی شدن نفت و عدم طرح مفاد مذاکره با سفیر انگلیس، مصدق قطع مذاکره با دولت را اعلام و ملی شدن در دستور کار کمیسیون نفت قرار گرفت. در روز ۱۶ اسفند سپهبد رزم آرا در مسجد سلطانی ترور شد. فداییان اسلام مسئولیت ترور را به عهده گرفتند و ضارب خلیل طهماسبی عضو شاخص فداییان بود. با افزایش هیجان عمومی پس از ترور رزم آرا در روز ۱۷ اسفند کمیسیون نفت به اتفاق آرا اصل ملی شدن نفت در سراسر ایران را تصویب کرد.
احسان ابواسحاق، نویسنده و روزنامه نگار در یادداشتی در خصوص متن پیشنهادی کمیسیون ویژه نفت در مجلس شورای ملی گفته است: "به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد میکنیم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرار گیرد. "
وی ادامه داد: این ماده واحده در عصر روز ترور سپهبد رزم آرا نخست وزیر در مجلس ختم در مسجد بوسیلهی خلیل طهماسبی به تصویب می رسد. روایت کردهاند دکتر مصدق درب کمیسیون را از پشت قفل کرده بود تا اعضا به طمع هیاهوی ترور نخست وزیر خارج نشوند و بر متن و در محتوای ماده واحده به تفاهم برسند. حاجیعلی رزم آرا نخست وزیر به خاک افتاده از مخالفان سرسخت ملی شدن نفت بود و یک جمله مشهور در این باره پشت تریبون مجلس ایراد می کند "ملتی که نمی تواند لولهنگ بسازد، می خواهد صنایع نفت را اداره کند!؟ محمد مهدی عبدخدایی معتقد است که این اقدام خلیل طهماسبی و در حقیقت نثار خون او مرکب امضای قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران شده است. پس از تصویب ماده واحده در کمیسیون مخصوص نفت مجلس شورای ملی در بیست و چهارم اسفند و مجلس سنا در بیست و نهم اسفندماه این قانون را مصوب می کنند.
طبق گفته های ابواسحاق اکنون و هفتاد و یک سال پس از تصویب این قانون و بی اعتنا به آن چه پیش و پس از آن اتفاق افتاد می توان این سوال را مطرح کردکه کدام زمینه ها و آموخته های تاریخی ملت ایران را به سمت این اقدام ملی سوق داد و یکپارچگی کم نظیری میان آحاد ملت برای تحقق این آرمان پدید آورد؟ با وقوع انقلاب صنعتی و توسعه ی اقتصادی-نظامی غرب، ملت ایران در اولین مواجهه ها با دول غربی دریافت کشور دچار ضعف و سستی گشته و منافع و مواهب آن به یغما خواهد رفت. سیل تحمیل امتیازهای گوناگون در دوران قاجاریه (رویتر، رژی و انحصار گمرکات و...) نشان داد ضعف و نداشتن ساز و برگ مناسب در عرصههای گوناگون راه به استیلا و وادادگی خواهد برد. دول استعمارگر بیتوجه به ملاحظات و منافع ایرانیان با نخوت و از موضع بالا تنها به حداکثر رسانیدن منافع خود بیتوجه به حقوق و شئون ایرانیان پرداختند.
این نویسنده معتقد است: کسب امتیازها و انحصارهای اقتصادی راه به دخالتهای مکرر سیاسی و سعی برای تبدیل کشوری کهن و پرغرور چون ایران به یک مستعمره یا تحت الحمایه می برد. تاثیر و دخالت در امور داخلی کشور با گماشتن رجال ضعیف و فاسد، تجزیه کشور با قراردادهایی مثل آخال، پرداخت انواع رشوه ها (نمونه آن پرداخت پول به وثوق الدوله نخست وزیر وقت و نیز صارم الدوله و نصرت فیروز برای امضا و تحمیل قرارداد ننگین تحت الحمایگی ایران زیر عنوان ۱۹۱۹) زمینه را برای وابستگی و از میان بردن استقلال ایران فراهم نموده بود. مواردی چون ایستادگی در موضوع امتیاز رویتر در زمان ناصرالدین شاه که فتوای میرزای شیرازی "الیوم استعمال توتون و تنباکو بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان است" و تابعیت و حضور آحاد مردم آن را ملغی ساخت. (آوردهاند وقتی ناصرالدین شاه از انیس الدوله سوگلی حرمسرا تقاضای قلیان کرد و با استنکاف او و بیان حرمت مواجه شد، پرسید چه کسی قلیان را حرام کرده؟ و پاسخ شنید همان که مرا بر تو حلال کرده) و نیز در قضیه قرارداد ۱۹۱۹ که ایستادگی رجال مذهبی-ملی توانست بازی را عوض کند ملت را به این باور رساند که در مقابل این دست مطامع تنها راه ایستادگی و اتحاد است. این آموختهی تاریخی در بازه زمانی ملی نمودن صنعت نفت به مردم و رجال سیاسی اعمتاد به نفس و استمرار در فداکاری و جانبازی عطا کرد.
به گفته وی از زمان انعقاد قرارداد دارسی میان دولت ضعیف ایران و ویلیلم ناکس دارسی تا تمدید و تغییراتی در آن به سال ۱۹۳۳ عملا منافع ملت ایران نادیده انگاشته شد و قرارداد یکطرفه و از سر غرور تنظیم و تحمیلی همراه با تحقیر صورت میگرفت. سید حسن تقی زاده عامل امضا قرارداد نفت در سال ۱۹۳۳ در مجلس شورای ملی بعد از سقوط رضاشاه علنا میگوید که تنها آلت فعل بوده و بر اجحاف و تحمیل در قرارداد صحه می گذارد. تکاپوی ملت و سیاسیون ایران برای آن بود تا اراده یک ملت برای نفی سلطه و تحقیر را به تمامی به نمایش بگذارند. شاید آن روزها برای اولین بار بود که یک ملت شرقی تحت ستم در مقابل امپراطوری بریتانیا محکم می ایستد (بعدها و پس از کودتا دکتر حسین فاطمی وزیر خارجه شهید گفته بود من سفارت بریتانیا را بستم و نمیدانستم تا دربار هست لندن به سفارت نیاز ندارد) و حق خود را مطالبه می کند. برخی تاریخ نویسان و محققان معتقدند این اقدام ملت ایران الهام بخش جنبش استقلال هندوستان و نیز ملی کردن کانال سوئز و دیگر حرکات ضد استعماری در اقصای عالم شد.
سرانجام طرح ملی شدن نفت با نام سعادت ملت ایران در روز ۲۴ اسفند توسط مجلس شورا و در روز ۲۹ اسفند توسط مجلس سنا به تصویب رسید و شادی سراسر ایران را فرا گرفت. مردم تهران پس از اعلام رسمی ملی شدن نفت با تجمع در میدان بهارستان اقدام به نصب تصاویر مصدق رهبر جنبش بر سر در مجلس شورای ملی کردند.