نشان تجارت - محمد آیتی: محمد وحیدی نماینده بجنورد در نقد سیاستهای اقتصادی دولت میگوید: موضوعی که میتواند دولت را در ادامه راه متحول کند این است که آنها یک تصمیم درست مدیریتی بگیرند. اگر باز هم مدیرانی که دولت انتخاب میکند از همین فضایی باشد که الان در چرخش بین مدیران کشور اتفاق میافتد، ما همچنان منتظر معجزهای برای آینده نخواهیم بود و اتفاقی نخواهد افتاد.
او میگوید: وقتی قرار است بعضی افراد در بعضی جایگاهها قرار بگیرند باید شأنیت جایگاه را هم در وجود خودشان داشته باشند و نسبت به آن جایگاه اشراف داشته باشند، ولی جابجاییها در دولت اینچنین است. مثلاً کسی وزیر بوده و در جایگاه خودش موفق نبوده است و برای اینکه این شخص را حفظ کنند به او سمت دیگری میدهند یا مثلاً طرف استاندار بوده و کنار گذاشته میشود و در ادامه در کمال تعجب میبینیم که ارتقاء شغلی پیدا میکند.
عضو کمیسیون آموزش مجلس میگوید: جوانگرایی، دادن فرصتها و پلهای حرکت کردن مدیران، خیلی موقعها با طراحی نظام شایستگی توسط دولت صورت نمیگیرد. از نظر بنده مهمترین شعار آقای رئیسی این بود که ایشان به ایجاد یک نظام شایستگی درون دولت معتقد بود و حال مهمترین ایرادش این است که هیچ نظام شایستهای در درون دولت ایجاد نکرد و هیچ نظام شایستگی در در دولت وجود ندارد. حتی در سطوح مدیریتی، استاندارها که فضای کار یک استان را به دست میگیرند و نماینده عالی دولت میشوند که کل مسائل استان خود را مدیریت کنند و اختیارات ویژهای دارند، این شایستگی به چشم نمیخورد یا در سطوح وزارتی شاهد هستیم که رییس جمهور خودش به جمعبندی میرسد که فردی را بردارد یا افراد استعفاء میدهند که به طریقی پذیرفته میشود یا گاهی از بعضی افراد برای تصدی پستی اسم برده میشود، ولی نمیدانیم چرا؟ با خود میگوییم مگر فلانی در این حد و اندازهها است؟
وحیدی میگوید: بعضی از این بزرگوارانی که اسمشان برای قبول مسئولیت مطرح میشود، آدمهای خوبی هستند، ولی الزاماً نمیتوانند مدیران خوبی باشند. مدیری که نتواند طبقه خود را در وزارتخانهای مدیریت کند بعد میخواهد ۱۷ سازمان وابسته به خودش را مدیریت کند؟ آقای رئیسی شایستهسالاری را مطرح کرد ولی ارزیابی در قالب کمیتهای نشد و فضایی در جهت این شعار زیبا شکل نگرفت، حال اگر بعضیها میگویند شکل گرفته بفرمایند کجا و چگونه؟ چه کسی شایستگیها را تنظیم و ارزیابی میکند؟ بر چه اساسی افراد سنجش میشوند؟
نماینده بجنورد میگوید: به عنوان یک معلم عرض میکنم پیامد همه تصمیمات بعدی، سیستم مدیریت است. مثلاً ما بچهمان را به یک مدرسه میفرستیم و مدیر مدرسه را آموزش و پرورش تغییر میدهد. بعد همه خانوادهها میگویند حال مدرسه امسال خوب شده است در صورتی که نه معلمها عوض شدهاند و نه در و دیوار مدرسه تغییری کرده و نه تجهیزات جدیدی اضافه شده ولی فردی آمده که تعاملگراست و اولیا را میبیند و برای دانشآموزان ارزش قائل است و روابط بین معلمان را میشناسد. فقط یک نفر عوض شده ولی کلی تغییرات مثبت در مدرسه اتفاق میافتد، ضمن اینکه مشارکت اولیا افزایش مییابد.
وی میگوید: مهمترین عنصر نجاتبخش در دولت، مردمیسازی دولت است. ما میگوییم دولت قوی و مردمی. یعنی باید اختیارات را به مردم بدهیم ولی جاهایی که میتوانیم این کار را انجام دهیم و فرصت را به مردم بدهیم هنوز علاقهمند هستیم که اختیارات را در دست دولت نگه داریم. پس هیچ نگاه مردمیسازی در دولت شکل نمیگیرد، حتی در جاهایی که نظامهای انتخاباتی در درون دولت داریم، مثل شوراهای استانی، اتاق بازرگانی و اتاق اصناف.
وحیدی میگوید: ما فضا را باید آنقدر باز کنیم که خود اصناف، ناظر بر اصناف باشند. خود متخصصان، ناظر بر بازرگانی داخلی و خارجی باشند. فرآیند نظارت بر رفتارهای اقتصادی مثل بانکها، دولتی شدن بانکها نیست. وقتی درباره بانک مرکزی حرف میزنیم، استقلال بانک مرکزی باید حرف اول را بزند. یعنی بانک مرکزی باید بتواند بر فرآیند بانکهای خصوصی و دولتی نظارت داشته باشد. چیزی که ما از بانک انتظار داریم و الان بسیار کم است.
عضو کمیسیون آموزش مجلس میگوید: روسیه در شرایط جنگ، بانک مرکزی را در نقطه قوت خود قرار داد و خیلی از موضوعات ارزیاش را حل کرد. توانست از سقوط فضای ارز بینالمللی خود جلوگیری کند و آن را بالا بکشد. حتی بعضیها معتقد هستند که ارز روسیه در بازار بینالمللی نسبت به قبل از جنگ یا همزمان با شروع جنگ، وضعیت بهتری هم پیدا کرده است.
نماینده بجنورد میگوید: یکی دیگر از موضوعات مهم، بحثهای نظارتی دولت بر فرآیندهای اجراست. دولت بخش نظارتی خودش را قوی کرد، یعنی چهرههای برجسته سازمان بازرسی را به داخل نهاد ریاست جمهوری آورد و آنجا مستقر کرد. الان خروجی اینها در نظام بازرسی برای دولت چیست؟ آیا به مدیرانی که میگوییم ترک فعل کردند، اجازه ریسک دادیم که بعداً برای ترک فعل، آنها را مورد مواخذه قرار ندهیم؟ مدیری که ترک فعل میکند الان ترس از فعل دارد نه اینکه تارک فعل باشد. یعنی مدیر نمیخواهد کاری را انجام بدهد که بعداً بابت انجام آن مواخذه شود. میگوید من اگر بنشینم در اتاق خودم و کاری انجام ندهم از این مدیریت عبور میکنم. شجاعت و ریسکپذیری و اجازه ورود به حوزههای ناشناختهای که نیاز به مدیریت بحران دارد از او گرفته شده است.
وی میگوید: اکنون در جنگ ترکیبی هستیم و کسی که میخواهد مدیر جنگ ترکیبی شود، باید مدیر بحران باشد. یعنی باید تصمیمات جدید بگیرد و به سرعت هم تصمیماتش را اجرایی کند. وقتی میبینیم یک مدیر حتی نمیتواند تصمیم بگیرد یا وقتی هم که تصمیم میگیرد در اجرا برایش ۱۰۰ مانع ایجاد میشود، اگر هم بتواند تصمیمش را اجرایی کند به نهاد نظارتی فراخوان میشود. خب این مدیر ترجیح میدهد عقب بنشیند و پیش خودش میگوید آش نخورده و دهن سوخته است و اگر وارد تصمیم یا کاری شوم عملاً برخورد با من جدیتر خواهد بود.
وحیدی میگوید: یک نکته مهم دیگر که در سطوح مدیریتهای عالی تا مدیریت میانی در فضاهای کاری دیده میشود این است که فرصت توزیع اعتباراتی که در دستگاههای نظارتی و اجرایی داریم باید با هم همخوانی داشته باشند. دستگاه اجرایی توزیع اعتبارات کشور، سازمان برنامه و بودجه است. بر مبنای شاخصی که رییس جمهور گفته باید بر اساس عدالت، توزیع بودجه صورت بگیرد. آیا واقعاً الان توزیع بودجه کشور بر مدار عدالت است؟ اگر بر مدار عدالت است باید رشد سطوح مختلف مناطق کمتر توسعهیافته را متناسب با هم ببینیم. چرا استان من، یعنی خراسان شمالی پنج سال پیاپی است که استان فقیر کشور میشود؟ پس مشخص است که باید در این استان تکانی بیشتر از استانهای دیگر بخورد که من دو پله صعود کنم. وقتی تکتک به مدیران استانم نگاه میکنم میبینم مدیران قابلی هستند و در سطوح ملی نیز این افراد را به عنوان مدیران خوب میشناسند، ولی کل استان را که با هم بررسی میکنم میبینم که استان رشد نمیکند. عدمرشد استان به صورت مشترک یا همافزا، ناشی از این است که در دستگاهی که اسمش سازمان برنامهریزی و بودجه است، نه برنامهریزی دقیقی انجام میشود و نه بودجه درستی به پروژهها داده میشود.
منبع: رویداد۲۴