نشان تجارت - «متصل است او، معتدل است او، شمع دل است او، پیش کشیدش» احتمالا شما هم این غزل مولانا را شنیده یا خواندهاید و شاید دلتان از تصور «شمع دل متصل معتدل» غنج رفته باشد. چرا؟ چون تمام تلاشهای ما در زندگی در راستای تحقق همین شمع متصل معتدل است؛ اعتدال و اتصالی که موجب رضایت و آرامش ما در زندگی میشود و در معنای عام خوشبختی نام دارد، اما این آرزوی گاهی دور چطور به تصویر درمیآید و چگونه محقق میشود؟
حتما شنیدهاید وقتی کسی اتومبیل تازهای میخرد، میگویند: چرخش برایت بچرخد. حالا تصور کنید زندگی ما هم یک ماشین است، بیایید نگاه کنیم این ماشین همواره در حرکت، چرخش خوب میچرخد یا نه؟ اصلا معنای چرخش چرخ زندگی چیست؟ اگر زندگیمان چطور باشد و چه چیزی را تجربه کنیم به این معناست که چرخ زندگیمان درست میچرخد؟
اگر بخواهیم چشماندازی از زندگیمان ترسیم کنیم و حوزههای مختلف را در آن بگنجانیم، چرخهای ساخته میشود که آن را با عنوان چرخه زندگی میشناسیم؛ چرخهای که آرزوی ما حرکت نرم و روان آن است. به طور کلی چرخه زندگی از هشت حوزه اصلی تشکیل شده است؛ معنویت، توسعه فردی، خانواده و دوستان، سلامت، شغل و تحصیلات، مسائل مالی، تفریح و سرگرمی، محیط زندگی.
اتصال، زمانی برقرار میشود که ما رابطه رضایتبخش، آگاهانه و روبهرشدی با هر کدام از حوزههای زندگی داشته باشیم و تعادل چرخه زندگی، زمانی حاصل میشود که بین کسب دستاوردها و روابط انسانی تعادل برقرار شود.
با خودت چند چندی؟
برای بهینهسازی ماشین زندگیمان، قبل از هر چیز باید وضعیت موجود را بشناسیم. روی کاغذ آوردن، بهترین روش است. مثل مهندسی که طبق نقشه ترسیمشده کار را پیش میبرد. نگاهی به حوزههای زندگیتان بیندازید! اگر بخواهید به هر کدام از حوزههای زندگیتان نمره بدهید، از یک تا ۱۰ چه عددی را انتخاب میکنید؟ این ارزیابی را بر اساس رضایت خودتان از آن بخش زندگیتان انجام دهید نه قضاوت یا نظر دیگران و نه در مقایسه با افراد دیگر.
حالا که بدون تقلب! به هر حوزه امتیاز دادید، میتوانید میزان رضایت خود را از حوزههای مختلف زندگیتان مشاهده کنید. در کدام حوزهها عملکردی بالاتر از حد متوسط دارید؟ کدام حوزهها نیازمند رسیدگی بیشتر است؟ تا اینجای کار، شما خودتان در نقش یک مربی موفقیت، یک تصویر کامل و کلی از وضعیت زندگیتان ترسیم کردهاید.
ماشین خودت را ابداع کن!
خوب حالا که چرخهای ماشین زندگیمان را شناختیم، وقت آن است ماشینمان را سرویس کنیم، بار و بندیل ببندیم، به دل جاده بزنیم و از سفر خود در جاده بیانتهای هستی لذت ببریم. اما چگونه؟ اگر تا اینجا، کار چندان سختی در پیش نداشتید و مثل یک استاد دقیق و موشکاف، بهخودتان نمره دادید، از اینجا به بعد لازم است پاشنه کفشهایتان را ور بکشید، کمربندهایتان را محکم کنید و با عزم جزم پا به میدان بگذارید.
حتی شاید بهتر باشد همچون یک کارآگاه خصوصی ورزیده در زندگیتان سرک بکشید و همه چیزهایی را که سالهاست گوشه و کنار مخفی کردهاید، بیرون بکشید و بررسی کنید. البته لازم نیست نگران شوید. قرار نیست کسی از اسرار مگوی شما باخبر شود، این بررسی فقط برای خود شماست.
مطلوبهایت را کشف کن!
خوب حالا دست به کار شوید. نخستین حوزه زندگیتان را در نظر بگیرید. در این حوزه چه چیزهای مطلوبی وجود دارد؟ چه کارهایی انجام میدهید که اثر مثبتی دارند؟ مثلا در حوزه سلامتی، خواب منظم دارید؟ غذای سالم میخورید؟ مکمل مصرف میکنید؟ ورزش میکنید؟... اینها بخشی از موارد مطلوب حوزه سلامت شما محسوب میشوند. اما نامطلوبهای این حوزه کدامند؟ مثلا مصرف زیاد کافئین، سیگارکشیدن، کمتحرکی و .... چه چیزهایی الان نیست که دوست دارید باشد؟
مثلا ورزش کنید، بررسی منظم پزشکی داشته باشید، آب کافی بنوشید و .... همه اینها را در ستونهای مجزا مشخص کنید. حالا فهرستی تهیه کنید از تمام چیزهای مطلوب، آنهایی که هستند، آنهایی میخواهید باشند و آنهایی که میخواهید حذف یا جایگزین شوند. الان شما یک فهرست دارید از مثلا ۲۰ فعالیت که انجام آنها باعث میشود رضایت شما در حوزه سلامت تأمین شده و نمره کامل بگیرید.
این رشته سر دراز دارد
به همین ترتیب در تمام حوزهها این ارزیابی را انجام دهید تا در نهایت هشت مورد از فعالیتهایی که باعث میشوند چرخ زندگیتان روانتر بچرخد و آن اعتدال و اتصال مطلوب دستیافتنی شود، داشته باشید. الان نقشه شما ترسیم شده است. حالا وقت آن است که واحدهای اجرایی وارد عمل شوند. اجرای نقشه هم دو فاز سختافزاری و نرمافزاری دارد. بله. این رشته سر دراز دارد! یک ارائه خوب و باکیفیت به این سادگیها میسر نمیشود.
کمی فسفر بسوزان!
برای عملیاتیکردن فعالیتهایی که برای تعادل و اتصال چرخه زندگی مشخص کردهاید، در نخستین گام باید هدفگذاری هوشمند داشته باشید. هدفگذاری هوشمند به این معناست که هدفهایتان، مشخص، دقیق، واضح و تعریف شده باشد. قابل اندازهگیری و ارزیابی باشد. با علاقهمندی، توانایی و دیدگاههای شما تناسب داشته باشد و در مدت زمان مشخصی قابل دستیابی باشد. مثلا در حوزه سلامت، شما قصد کاهش وزن دارید.
باید مشخص کنید در ظرف چه مدت زمانی با استفاده از چه روشهایی قصد دارید چه مقدار وزن کم کنید. توجه داشته باشید ما نمیتوانیم روی همه حوزهها همزمان کار کنیم. بهتر است اول دو حوزه را در نظر بگیرید. یک بازه سه ماهه برای تحقق اهداف در این دو حوزه مشخص کنید. وقتی سه ماه روی دو حوزه مورد نظر کار کردید، فعالیتهای این بخش به صورت عادت درمیآیند.
در حالی که کارهایی که نیاز به اراده دارند، وقتی اراده بکنید مثل تیری که از چله کمان رها شود، از اختیار ما خارج میشوند. خب حالا که سه ماه روی فعالیتهایتان متمرکز شدهاید و آنها را به صورت عادت درآوردهاید، وقت آن است که به دو حوزه دیگر سر بزنید. به این ترتیب، ظرف یک سال هر هشت حوزه زندگی را ارتقا داده و به سطح مطلوبی رساندهاید.