نشان تجارت - یک متخصص روانشناسی با اشاره به دلایل خیانت مردان به همسرانشان، توصیههایی را به زنان برای جلوگیری از این آسیب خانوادگی بیان کرد. دلایل بی وفایی برخی از مردان به همسران خود چه هستند؟ تصورات و باورهایی که زنان در مورد علل بی وفایی مردان در ذهن دارند تا چه اندازه با واقعیت ها تطبیق می کند؟ شاید تاکنون مطالب زیادی درباره دلایل خیانت مردان خوانده باشید که اغلب برگرفته از ترجمه مقالات خارجی و یا دیدگاههایی است که در کتب روانشناسی مرتبط با روابط همسران ارائه شده است.
اما در این گفتگو به دلایل عینی و واقعی خیانت مرد به همسر از نگاه یک مشاوره خانواده خواهیم پرداخت. مهدی آریافر متخصص ترمیم و بهبود روابط ناشی از خیانت همسران، از دلایل بی وفایی مردانی سخن گفته است که برای ترمیم زندگی زناشویی خود به وی مراجعه کرده اند.
برخی از مردان در جلسات مشاوره اظهار می کنند که چون به این نتیجه رسیده اند که اولویت نخست زندگی همسر خود نیستند، به همین دلیل آنها نیز زن خود را اولویت نخست زندگی خود نمی دانند و ترجیح می دهند تا با فرد دیگری رابطه عاطفی داشته باشند.
شوهر شما همیشه باید فرد شماره یک زندگیتان باشد. اگر اتفاق فوقالعادهای نظیر قبولی در دانشگاه و یا موفقیت در اخذ مدرک تحصیلی، ترفیع کاری، تأیید بارداری یا هر خبر خوب دیگر رخ دهد؛ ممکن است وسوسه شوید که ابتدا این خبر خوب را به والدینتان اطلاع بدهید، ولی اجازه دهید همسرتان نفر اولی باشد که از این خبر خوش مطلع میشود. برای مرد بسیار مهم است که شما او را در درجه نخست اهمیت قرار داده و سپس موضوع را با دیگران در میان بگذارید. ولی در پاره ای موارد برخی از زنان ناخودآگاه طوری رفتار می کنند که به خانواده پدری خود بیشتر از شوهرشان اهمیت می دهند.
زوجین باید بدانند که آنها دیگر در خانه پدری حضور ندارند و تشکیل خانواده جدیدی داده اند لذا نباید به گونه ای رفتار کنند که شوهرشان احساس کند، مورد بی مهری و کم توجهی قرار گرفته و اولویت نخست زندگی همسرش نیست. بدیهی است تداوم این وضعیت می تواند مرد را از همسر خود دور کرده و زمینه شکل گیری خیانت عاطفی و جنسی را فراهم سازد.
بررسی ها بر روی برخی از مردانی که به همسر خود خیانت کرده اند، نشان می دهد که آنها از ضعف زن در برقراری یک رابطه زناشویی جذاب، مثبت و سازنده گله مند بوده اند.
متأسفانه برخی از زنان و حتی مردان، با مهارتهای لازم برای داشتن رابطه زناشویی مؤثری که می تواند در تحکیم بنیان خانواده مؤثر باشد، آشنا نیستند، بنابراین هرطوری که دلشان بخواهد رفتار می کنند، فقدان این مهارت ها باعث می شود تا زن یا مرد با الگوهای رفتاری اشتباهی که از خود بروز می دهند، ناخواسته همسر خود را از چنین رابطه ای گریزان کرده و خلائی را ایجاد کنند که او در خارج از خانه به دنبال برطرف کردن آن باشد. لذا بهتر است هر یک از طرفین اطلاعات خود را در این زمینه افزایش داده و حتی در مورد علائق طرف مقابل برای داشتن رابطه ای دو طرفه و جذاب صحبت کنند تا بتوانند به یک دیدگاه مشترک و مؤثر دست یابند.
زمانی که یک زن با صدایی مردانه و حالتی دستوری امر و نهی می کند، این احساس را در شوهر خود به وجود می آورد که زن او یک مدیر است نه همسر.
بارها در جلسات مشاوره خیانت همسران از زبان مردان شنیده ام که برخی از زنان به دلایل مختلف در نوع گفتگو و ارتباط با همسرشان مانند یک رئیس و حاکم برخورد می کنند و این احساس را در شوهران ایجاد می کنند که آنها قصد دارند تا اختیار و کنترل زندگی مشترک را در دست بگیرند و لذا مردان نیز در برابر چنین زنانی یا مقاومت می کنند و یا ترجیح می دهند با بی تفاوتی به تدریج از علاقه و احساسات مثبت خود نسبت به همسرانشان کاسته و به دنبال ارتباط عاشقانه دیگری بروند.
هیچ شکی نیست که فرزندان و یا دوستان، افراد بسیار مهمی در زندگی شما هستند، اما قطعاً از همسر شما مهمتر نیستند. اگر همسرتان را از ردیف اول اولویتهای زندگیتان پایین بیاورید، این پیام را به مرد القاء کرده اید که وفاداری کاملی به او ندارید، لذا نباید از او نیز توقع داشته باشید تا به شما وفادار بماند. اولویت نخست زندگی شما باید همسرتان باشد. اینکار نه تنها باعث رشد و شکوفایی زندگیتان میشود و آن را در برابر بی وفایی و خیانت احتمالی شوهرتان بیمه میکند، بلکه محیطی امن و ایمن برای شما و فرزندتان فراهم میکند.
بارها از برخی از مردان نظیر این جملات را شنیده ام که اظهار داشته اند که وقتی با حالتی خسته از سر کار وارد منزل شده اند، همسرشان در حال رسیدگی به فرزند و یا صحبت کردن با دوستان صمیمی اش بوده و هیچ توجهی به حضور شوهر خود نداشته است. برخی از مردان نیز می گویند: «همسرمان در مهمانی ها توجه چندانی به ما ندارد و همه تمرکزش بر روی دوستان و اطرافیان خودش است» بدیهی است مردان در چنین وضعیتی احساس می کنند، زنان زحمات و تلاش آنها را در بیرون از خانه نادیده گرفته و قدردان نیستند، تداوم این وضعیت مرد را از خانواده دور کرده و او را بسوی بی وفایی و خیانت به زن سوق خواهد داد.
تحقیر و سرزنش کردن مرد باعث شکسته شدن اقتدار او خواهد شد و از او فردی پرخاشگر و عصبی خواهد ساخت که دیگر همانند سابق، همسرش را دوست نخواهد داشت. مرد دوست دارد برای همسرش بهترین باشد.
وقتی شما به عنوان شریک زندگی اش عیب او را بیان می کنید، او اولین احساسی که می کند این است که شما او را بهترین نمی دانید و این بسیار خطرناک است.
پس اگر خواهان یک همسر مهربان و خوب هستید، به جای دیدن بدیهایش، خوبی های او را ببینید و مدام آنها را به زبان بیاورید و اگر انتقادی از او دارید، به جای استفاده از کلمات تنش زا و سرزنش کردن او سعی کنید تا با لحنی ملایم و بهره گیری از مهارتهای ارتباطی مناسب با او صحبت کنید.
پیشنهاد می کنم برای کسب این مهارتها یا از کتابهایی که در این زمینه نوشته شده و یا از راهکارهای مشاورین با تجربه و آگاه بهره بگیرید. برخی از مردان در جلسات مشاوره می گویند؛ همسرمان کاری کرده است که ما از اشتباه کردن می ترسیم زیرا اگر مرتکب اشتباهی شده و یا در اثر عواملی که حتی خارج از دست ماست، گرفتار بحرانی شویم، همسرمان به جای آنکه به ما انگیزه داده و اعتمادبه نفس لازم برای غلبه بر شرایط موجود به ما بدهد، اقدام به سرزنش و تحقیر کرده و همین امر باعث شده تا ما نیز به محض رهایی از مشکلات، دیگر بر روی همراهی همسر خود حساب باز نکرده و از او فاصله بگیریم.
وقتی مرد احساس کند که زن همانند یک مادر از او مراقب کرده و تمام رفتارهای او را تحت نظر داشته و هر کاری را مدام به او یادآوری می کند، به تدریج از نظر احساسی از او فاصله خواهد گرفت. یکی از معمول ترین و مخرب ترین عادات ارتباطی زن ها با شوهرشان این است که با آنها به گونه ای رفتار میکنند که گویی مردان کودکانی بیش نیستند و نمیتوانند از خودشان مراقبت کنند و نیاز دارند که خانم ها زندگی شان را اداره کنند.
هنگامیکه با یک مرد مانند پسربچه کوچکی رفتار میکنید، او نیز به مانند بچه ای کوچک با شما رفتار خواهد کرد. هنگامیکه انتظار دارید ناتوان، درمانده و ضعیف باشد او نیز ناتوان، درمانده و ضعیف مینماید. در ابتدا مادری کردن برای نامزد یا همسرتان میتواند جوانب مثبتی داشته باشد، اما در درازمدت اثرات بسیار مخربی را بر روی رابطه شما خواهد گذاشت.
هنگامیکه در حق همسرتان مادری میکنید؛ ممکن است در ظاهر او از رفتارتان شکایتی نداشته باشد، حتی ممکن است اصرار کند به این کارتان ادامه بدهید، اما یک چیز حتمیاست: او یک روز بر علیه تان شورش خواهد کرد زیرا اغلب پسربچهها دوست دارند روزی از مادرشان جدا شوند و خانه را ترک کنند.
زنها لازم است توجّه داشته باشند که مادری کردن و با مردها مانند پسربچه های کوچک رفتار کردن، استقلال یک مرد را زیر سوال می برد. زمانی که اقتدار مردان بر اثر مادری کردن بیش از اندازه زنان از بین برود، جذابیتشان را برای همسرشان از دست می دهند. زیرا زنان دوست دارند مرد زندگی شان مقتدر و توانا باشد و از پسربچه هایی که مجبورند مدام دنبالشان باشند خسته و کلافه می شوند در نتیجه همین عامل باعث سردی روابط می شود. در واقع آنچه باعث بروز مشکل می شود رفتار شماست نه بی توجه بودن شوهرتان به کارهایش.
با مادری کردن در حق همسرتان، عشق، حرارت و شور و حال رابطه را خواهید کشت. هر چه با یک مرد رفتاری مادرانه داشته باشید، او نیز با شما رفتاری بچه گانه خواهد داشت. نکته مهم اینجاست که چون هیچ مردی مایل نیست با مادرش همبستر شود. در نتیجه از برقراری رابطه زناشویی با شما که همانند مادرش هستید نیز خودداری می کند و برای پرکردن این خلأ جنسی در جستجوی زنی خواهد بود که برخلاف شما رفتاری مادرانه با او نداشته باشد.
جنبه دیگر این قضیه این است که هرچه مردی در نظر شما ناتوان تر و ضعیف تر جلوه کند، از لحاظ جنسی نسبت به او سرد خواهید شد. زنان باید توجه داشته باشند که با مادری کردن؛ مردها وابسته می شوند و اعتماد به نفسشان پایین می آید وقتی اعتماد به نفسشان پایین بیاید کمتر می توانند خودشان را دوست بدارند، بنابراین چگونه می توانیم از کسی که خودش را دوست ندارد انتظار عشق داشته باشیم؟! احساس عزت نفس یک مرد بستگی به احساس توانمندی او دارد.
هنگامیکه مردی احساس میکند کارها را به درستی انجام نمیدهد، به سختی میتواند با شما و یا خودش مهربان باشد. رفتار با مردها به مانند پسربچهها و به رخ کشیدن ضعفها و ناتواناییهای آنها روی قابلیت عشق ورزی مرد شما تاثیر منفی میگذارد. توانایی و قابلیتهای مرد باعث تحریک زنها میشود. بنابراین هر چه مردی ناتوان تر جلوه کند، از نگاه زنان از جذابیتش کاسته خواهد شد.
وقتی زوجین همدیگر را دوست دارند، قطعاً به هم عشق ورزیده و به یکدیگر اعتماد دارند اما از لحظهای که شک و تردید در رابطهای شکل می گیرد، ذره ذره عشق بین زوجین رو به زوال گذاشته و از بین می رود. وقتی مردی مورد ظنّ و شک همسر خود قرار گرفته و رفتار کنترل کننده زن را می بیند، روز به روز از او فاصله گرفته و به سوی شکل گیری رابطه عاطفی جدیدی متمایل می شود.
اگر زنی نشانه های بی میلی و سرد شدن شوهرش را نسبت به خود مشاهده کرد، بهتر است به کمک یک مشاور خانواده به واکاوی این مسأله بپردازد و از اتخاذ تصمیم ها و روشهای خودسرانه نظیر بحث و جدل های بی نتیجه، سرک کشیدن در تلفن همراه وی و یا تعقیب او خودداری کند. زیرا بارها در جلسات مشاوره به این نتیجه رسیده ام که شک و تردید بی مورد زن یکی از عوامل مهم بروز بی وفایی و خیانت شوهرش بوده است.
بعضی از زنها در زندگی زناشویی به دلیل ترس از دست دادن همسر و نگرانی از آینده؛ آنچنان بر روی کار و سرمایه گذاری تمرکز می کنند که یادشان می رود در کنار کار خود وقتی را هم برای زندگی مشترک با همسرشان اختصاص دهند، لذا خواسته یا ناخواسته باعث ایجاد شکاف در رابطه خود با او می شوند.
به این دسته از خانم ها پیشنهاد می کنم تعادلی بین کار و توجه به زندگی مشترک خود برقرار کنند و در طول شبانه روز به روشهای مختلف نظیر نوشتن یادداشت های عاشقانه، مکالمه تلفنی، گفتگوی رو در رو در منزل یا مکانهای مورد علاقه طرفین با همسر خود در ارتباط بوده و در زمینه روشهای هرچه بهتر کردن رابطه عاطفی و عاشقانه خود و یا تصمیماتی که لازم است برای آینده زندگی مشترکشان اتخاذ کنند، با یکدیگر صحبت کنند.