نشان تجارت - تغییرات و دوره میانسالی حساسیت بیشتری برای زنان در مقایسه با مردان ایجاد میکند. درک درست از شرایط روحی و جسمی یک زن میانسال از مهمترین وظایفی است که اطرافیان وی به عهده دارند.
اولین گام برای برقراری ارتباط با یک زن میانسال، شناخت دنیای اوست. پدیده سالخوردگی جمعیت تنها مربوط به ایران نیست و کشورهای جهان بهنوعی با این پدیده روبرو هستند و با توجه به اینکه هر سال امید به زندگی افزایش و مرگومیر کاهش مییابد، روند سالخوردگی جمعیت برگشتپذیر نیست و پیری جمعیت چالش دائمی در جهان خواهد بود.
میانسالی دوران حساس و مهمی است که باید با تدارک برنامهای جامعنگر برای حمایت از میانسالان، بتوانیم از تجربه آنها نیز به نحو شایستهای استفاده کنیم. احساس تنهایی در افرادی که همسرشان را از دست میدهند یا دادهاند، بسیار بیشتر از میانسالان متأهل است.
ازدواج مجدد و زندگی مشترک در دوران میانسالی موجب میشود نیازهای عاطفی، روحی و روانی آنها تأمین شود و امید دوباره به زندگی پیدا کند و در عین حال تشکیل مجدد زندگی مشترک، موجب کاهش تنهایی و افسردگی و از بین رفتن نگرانی از مرگ به علت تنهایی میشود.
از یکسو هر چه فرد پا به سنتر میشود، سختتر میتواند از چهارچوب ذهنی خود دست بکشد و از سویی دیگر تغییر سریع شرایط جامعه و آداب و سبک زندگی افراد باعث شده که این سازگاریها بهمراتب سختتر شود.
بهرغم این واقعیت که زنان عمر طولانیتری نسبت به مردان دارند، بیماریها در زنان بیشتر است. زنان میانسال در مقایسه با مردان میانسال بیشتر دچار التهاب مفاصل و روماتیسم، دیابت، فشارخون بالا، نرمی استخوان و مشکلات بینایی میشوند. برخی یافتهها نشان میدهد که ممکن است زنان واقعاً بیشتر از مردان دچار بیماری نشوند و صرفاً بیماری را بیشتر گزارش دهند. در پاسخ به این یافته دو تفسیر محتمل است:
تفسیر اول برخاسته از کلیشههای جنسیتی است که زنان را روان نژند و نالان میداند که از دردها و ناراحتیهای بسیار خفیف شکایت میکنند درحالیکه مردان محکم هستند و نمیگذارند که مسائل جزئی آنها را از پای درآورد.
تفسیر دیگر این است که مردان بیماریهایی را که به آن مبتلا میشوند انکار میکنند که این کار میتواند کاملاً خطرناک باشد و ممکن است منجر به مرگ شود (میزان بالاتر مرگومیر در مردان) درحالیکه زنان نسبت به علائم خطر حساس هستند و این علائم را به پزشک گزارش میدهند.
بسیاری از افراد بزرگسال ممکن است دید خوب و هنجار داشته باشند، ولی در اواخر دههی چهارم و اوایل دهه پنجم زندگی، افراد ممکن است با افت بینایی روبرو شوند.
تقریباً ۳۰ درصد میانسالان، مشکلات شنوایی دارند. آمار نشان میدهد در ۲۵ درصد افراد تا ۶۰ سالگی و ۶۵ درصد افراد تا ۸۰ سالگی کاهش شنوایی روی میدهد.
بویایی و چشایی نیز تحت تأثیر روند میانسالی قرار میگیرند. تعداد کل جوانههای چشایی بعد از ۸۰ سالگی کاهش مییابد. بعضی افراد نیز کاهش در حس بویایی را تجربه میکنند و این امر معمولاً به خاطر وجود مشکلاتی در گیرندههای بویایی است.
پوست بدن یک نقش محافظتی ایفا میکند. تغییرات پوستی مانند، چروک شدن، نازک شدن، خشک شدن و پوسته پوسته شدن پوست در دوران میانسالی، افراد را نسبت به درد و آسیب حساس میکند.
قد افراد به علت فشرده شدن دیسکهای بین مهرهای کوتاه شدن ستون فقرات، کاهش مییابد. وزن مردها تا حدود ۶۰ سالگی و زنها تا حدود ۷۰ سالگی افزایش و بعد از آن کاهش مییابد. کاهش حجم عضله (آتروفی عضلانی) و افزایش چربی در میانسالان عمومیت دارد. در نتیجه قدرت عضلانی کاهش مییابد. سطح کلسیم کاهش یافته و استخوانها شکنندهتر میشوند. مفاصل نیز مشکلاتی را برای میانسالان ایجاد میکنند. در واقع آرتروز شایعترین مشکل مزمن میانسالان است.
با افزایش سن، توانایی رفتارها و حرکات پیچیده در فرد از دست میروند. انجام فعالیتهای پیچیده منوط به ظرفیت فیزیکی و عصبی میباشد که با افزایش سن و کاهش این ظرفیتها، انتظار از دست رفتن پیچیدگی رفتاری، بالا میرود. مطالعات متعدد نشان دادند که کنترل ژست با افزایش سن کاهش مییابد. این افت در کنترل ژست، در اوایل دهه پنجم زندگی شروع میشود و بهتدریج و منظم در ادامه زندگی پیشرفت میکند.
تمایل و عملکرد جنسی ممکن است حتی تا دهههای هشتم و نهم زندگی در حدود طبیعی باشد، ولی فراوانی دفعات آن (کمی و کیفی) کاهش یابد. تغییرات آناتومیک، فیزیولوژیک و هورمونی، باعث میشود که هم مردها و هم زنها به محرکهای بیشتری برای تحریک شدن و زمان بیشتری برای رسیدن به ارگاسم نیازمند باشند. سپردن وظایف سبک به ایشان، ریختن برنامههای تفریحی طبق علایق آنها، ایجاد بسترهای مناسب برای ارتباط با هم سن و سالان میتواند در بیرون آوردن ایشان از این دنیا بسیار مؤثر باشد.
بهطورکلی این تغییرات و دوره میانسالی حساسیت بیشتری برای زنان در مقایسه با مردان ایجاد میکند. تغییرات جسمی به دلیل تغییراتی همانند یائسه شدن، تغییرات عادات ماهانه و فیزیکی تغییر میکند، خود باعث تولید استرس میشود. آمار نشان میدهد هرچند که زنان بیش از مردان به دوران میانسالی میرسند، ولی در مقایسه با آنها دوران میانسالی سختتری را میگذرانند و در این دوران به دلیل سیر فیزیولوژیک جسمیشان آسیبپذیرتر و زودرنجتر از مردان هستند.
درک درست از شرایط روحی و جسمی یک زن میانسال از مهمترین وظایفی است که اطرافیان وی به عهده دارند. چون دنیای میانسالی دنیایی است که شاید برای بسیاری از جوانان ناشناخته باشد، پس میتوان گفت اولین گام برای برقراری ارتباط با یک زن میانسال، شناخت دنیای اوست. شاید به جرات بتوان گفت حتی اگر زنی در خانوادهای پر جمعیت و با حمایتهای بالای روحی و روانی زندگی کند، باز هم اگر به سنین میانسالی برسد وحشت از تنهایی به جان او میافتد.
ازآنجاییکه در روابط اجتماعی، زنان در مقایسه با مردان حساستر میباشند، توجه به تغییرات ظاهری خود را تا انعطاف کمتری میپذیرند.
ترس از کارافتادگی اجتماعی و انزوا برای نسل زنان جوامع امروزی که عادت به نقشآفرینی در عرصههای اجتماعی داشته و حتی در اکثر مواقع فعالتر و موفقتر از مردان در جامعه حضور داشتهاند، بسیار دردناک است.
از سویی دیگر زنان در مقایسه با مردان توجه بیشتری به امور زیبایی و ظاهر افراد دارند؛ بنابراین سعی میکنند این نکته را رعایت کرده و همواره با ترس آنکه پیریشان با تغییرات زیبایی ظاهری و کاهش این معیار همراه باشد که قابل قبول بسیاری از زنان میانسال نمیباشد. بهعبارتدیگر زنان انتظار بیشتری از زیبایی ظاهری خود دارند.
بدین ترتیب کلیشههای منفی پیری که باعث میشود افراد میانسال از تغییرات بدنی بترسند، در زنان بیشتر قابل مشاهده است.
زیرا که معتقدند به دلیل رفع جوانی، فردی تلقی میشوند که جذابیت نسبی خود را از دست داده و خصوصیات خود را منفی ارزیابی میکنند. بهطورکلی مردان سن را خیلی بیرحمانه در مقایسه با زنان ارزیابی میکنند. زیرا مردان عموماً زنان را از روی زیباییهای ظاهری و تصاویر ارزیابی میکنند.