نشان تجارت - چهار سال پیش که قانون برنامه ششم توسعه در شرف تصویب بود؛ قرار شد تا برای آخر سال ۱۴۰۰ در صنعت بیمه ایران چند تحول ایجاد شده باشد؛ اول از همه رسیدن ضریب نفوذ بیمههای بازرگانی به هفت درصد بود؛ دومی افزایش ۵۰ درصدی سهم بیمههای عمر و زندگی بود و تحول سوم هم قرار بود با گسترش رشتههای بیمهای اتفاق بیفتد.
چهار سال پس از این اتفاق، اقتصاد ایران با خروج آمریکا از برجام و پاندمی کرونا چنان زیر و رو شد که بعید است بتوان در مهلت باقیمانده از برنامه ششم توسعه شاهد تحولهای سه گانه بود؛ دم دستیترین شاهد این مدعی اتفاقی است که امسال برای تمدید مهلت بخشودگی جرائم دیرکرد بیمههای شخص ثالث موتورسیکلتها افتاد و در عمل شرکتهای بیمه به غیر از یک وقفه تقریبا یک ماهه برای کل سال ۹۹ به مالکان موتورسیکلت فرجه دادند تا با خرید بیمهنامه شخص ثالث معتبر از شر پرداخت جرائم دیرکرد ایام گذشته خلاص شوند؛ به بیان دیگر اگر وضعیت اقتصادی عمومی تا این اندازه وخیم نبود محال بود شرکتهای بیمه راضی به انجام چنین کاری شوند.
سوای این ماجرا صحبتهای اخیر رئیس کل بیمه مرکزی هم میتواند نشان دهنده بعید بودن هدفی باشد که در ماده ۱۱ قانون برنامه ششم توسعه برای افزایش ضریب نفوذ بیمههای بازرگانی تعیین شده بود؛ غلامرضا سلیمانی در جریان سفر اخیرش به خوزستان گفته بود که تنها از ۳۰ درصد ظرفیت بیمه در کشور استفاده میشود؛ ۷۰ درصد جمعیت کشور میتوانند از بیمه استفاده کنند، اما هنوز برای پوشش بیمهای این میزان جمعیت کاری نشده است. این صحبت اگر در زمان دیگری، مثلا سال اول برنامه ششم توسعه عنوان شده بود میشد امیدوار بود که با گشایشهای اقتصادی ناشی از برجام میتوان در مهلت باقیمانده از عمر باقیمانده از قانون برنامه، ضریب نفوذ بیمه را افزایش داد، اما در موقعیت کنونی که نه برجامی هست و نه پاندمی کرونا مجال فعالیت اقتصادی را میدهد؛ نمیتوان چشم انتظار تحول در صنعت بیمه بود.
حمیدرضا حاجی اشرفی، کارشناس بیمههای بازرگانی و مدیرعامل باشگاه استارتاپ پتاف در باره موانع پیشروی افزایش ضریب نفوذ بیمههای بازرگانی در ایران میگوید: توسعه و گسترش صنعت بیمه در ایران چند علت عمده دارد؛ اول از همه ایران کشوری است که از نظر جغرافیایی و اقلیمی ریسک بالایی دارد؛ مسئله دوم غریبه بودن فرهنگ بیمه در میان قشرهای مختلف جامعه ایران است؛ اتفاق سومی که مانع گسترش نفوذ بیمه در ایران شده است، رویه دستوری و محافطه کارانهای است که عموم مدیران ارشد دولتی صنعت بیمه به آن مبتلا هستند؛ مشکل چهارم هم از بابت محدودیتهایی است که سالهاست جامعه ایرانی برای دسترسی به تحولات روز دنیا با آن مواجه بوده و از بعد انقلاب اسلامی و زمین خوردن برجام در قالب تحریمهای اقتصادی موجبات حبس صنعت بیمه ایران را فراهم کرده است؛ آخرین عامل هم پاندمی کروناست که از یکسال پیش به این سو صنایع بیمه همه کشورها را زمین گیر کرده است.
حاجی اشرفی که باور دارد به زعم همه این موانع صنعت بیمه ایران به لحاظ دانش و تکنیک چیزی از شرکتهای معتبر بیمهای کم ندارد؛ ادامه میدهد: اگر زمانی که در سایه اجرای برجام مدیران صنعت بیمه ریسک میکردند که ریسکهای موجود در کشور را شناسایی کنند، میشد با فرهنگ سازی کاری کرد طیفهای مختلف مردم با بیمه آشتی کنند؛ به بیان دیگر شرایط ایران طوری است که هر بخش و هر حوزه آن ریسکهای خاص خودش را دارد؛ مثلا در کشاورزی هنوز کشاورزان در معرض خسارتهای سنگینی هستند که از نظر ماهیتی قابل کنترلند، اما کسی به این موضوع توجهی نمیکند؛ برای همین اگر شرکت بیمه حاضر میشد تا در قالب کار مطالعاتی و استارتاپی ریسکهای کشاورزان را منطقه به منطقه شناسایی کند آن وقت میشد تا از طریق فرهنگ سازی جلوی خسارتها را گرفت، یک بیمه متناسب با وضعیت موجود طراحی کرد که در آن نه پرداخت خسارتی احتمالی سنگین و نشدنی باشد و نه آنقدر ناچیز و بی ارزش که در صورت پرداخت نتوان با آن کاری کرد؛ اینطوری هم با مدیریت ریسک، خسارتهای مردمی کاهش مییافت هم مردم به بیمهها روی خوش نشان میدادند و هم از این طریق با صدور بیمههای متعدد ضریب پشتیبانی و توانگری شرکتهای بیمه به صورت محسوسی افزایش مییافت.
حاجی اشرفی در ادامه میگوید: مشکل توسعه نیافتن صنعت بیمه ایران فقط پاندمی کرونا و به بن بست کشیده شدن برجام نیست؛ درست است که در حوزههای برون مرزی و حتی پروژههای مشارکتی با سرمایه گذار خارجی، توانگری شرکتهای بیمه داخلی در برابر همتایان خارجی ناچیز است، اما اگر مدیران محافظه کار دولتی صنعت حاضر شوند که نگاه از بالا به پایین را کنار بگذارند میتوان برای شناسایی ریسکها از استارتاپهای بیمهای کمک گرفت و در جهت گسترش نفوذ صنعت بیمه، خدمات بیمهای جدیدی متناسب با وضعیت بیمه گذار و بیمه گر طراحی کرد؛ سیاستگذاری کلان صنعت بیمه، مدیرانی دارد که به داشتن دیدگاهی سنتی مبتلا هستند، چند صباحی در یک جا مسئولند و بعد راهی جای دیگر میشوند؛ مشکل این نگاه محافظه کاری بیش از حدی است که در ریسک کردن وجود دارد؛ اگر هم برای شناسایی ریسک، ریسکی صورت بگیرد در نهایت ثمره کار باید به عنوان دستاوردی مثبت در کارنامه مدیرتی ثبت شود.
وی در خاتمه میگوید: همین مسئله باعث میشود تا دانش متخصصان صنعت بیمه ایران خاک بخورد؛ خدمات بیمهای بدون ریسک شناسی طراحی شوند؛ نه بیمه گذار بتواند به تعهدات خود در مورد پرداخت خسارت عمل کند و نه بیمه شده از خسارتی که دریافت کرده راضی شود؛ با وجود ملموس بودن برخی ریسکهای سنگین در زندگی جاری، ترجیح مردم بر خوداتکایی باشد؛ در مقابل شرکتهای بیمه هم در وضعیت به همان خدمات سنتی خود مشغولند؛ در این موقعیت صدور بیمه نامههایی نظیر شخص ثالث که ماهیتی اجباری دارند چنان جذاب میشود که نه برای آشتی دادن مردم با فرهنگ بیمه کاری میشود و نه بیمه جدیدی طراحی میشود و در نتیجه حتی در دورانی که نه از پاندمی کرونا خبریست و نه صحبت از توقف برجام است هیچ اقدام موثری برای افزایش ضریب نفوذ در ایران صورت نمیگیرد.