کد خبر: ۶۹۳۸۹
۲۲:۰۰ -۲۶ آبان ۱۴۰۴

جنجال‌های پیرامون پرونده زینب موسوی؛ از حبس تا آموزش شاهنامه به کودکان

پس از اعلام حکم ۶ ماه حبس تعزیری و نگارش رساله‌ای اجباری درباره فردوسی برای زینب موسوی، انتقاد‌ها نسبت به جرم‌انگاری یک شوخی و ورود دستگاه قضایی به موضوعی فرهنگی بالا گرفته و پرسش‌هایی درباره روند چنین احکامی مطرح شده است.

پرونده زینب موسوی

نشان تجارت - مسعود رضوی در یادداشتی در روزنامه اطلاعات، حکم صادرشده برای زینب موسوی که به دلیل شوخی با فردوسی به حبس، تدوین رساله و ۱۲۰ ساعت قصه‌گویی شاهنامه‌ای محکوم شده است را نمونه‌ای از ورود غیرضروری دستگاه قضایی به ماجرا‌های فرهنگی دانست.

او تأکید کرد چنین برخورد‌هایی نه پشتوانه قانونی روشن دارد و نه با روح شاهنامه و پیام‌های عفو و گذشت آن سازگار است. رضوی هشدار داد این نوع احکام می‌تواند به ایجاد بدعت‌های نادرست در نظام قضایی و افزایش بی‌مورد پرونده‌ها منجر شود.

او درا دامه نوشت: تنها این هم نیست: «متهم موظف است تحت نظارت بنیاد فردوسی و با راهنمایی یک استاد مورد تأیید این بنیاد طی مدت شش ماه، یک رسالۀ اجباری در زمینه‌هایی مانند جایگاه فردوسی در هویت و فرهنگ ملی ایران، اهمیت شاهنامۀ فردوسی در فرهنگ و ادب پارسی و… تدوین و از آن دفاع کند.» در ادامه هم بر حکم افزوده شده است: «متهم مکلّف است حداقل به میزان ۱۲۰ ساعت با هماهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و مدیریت آموزش و پرورش، دوره‌های قصه‌گویی خود را با استفاده از ظرفیت‌های شاهنامۀ فردوسی در مدارس یا مراکز فرهنگی کم برخوردار (یعنی فقیر) اجرا کند و مستندات آن را به اجرای احکام ارائه نماید.»

نگارنده که قریب سی‌چهل سال است در این حرفه قلم زده و خبر و گزارش و تحلیل خوانده‌ام، از درک برخی مسائل، نظیر حکمت چنین احکام قضایی عاجزم. من خود از کسانی بودم که نسبت به برخورد اهانت‌آمیز با فردوسی واکنش نشان دادم و در یادداشتی به بانو تذکر مشفقانه‌ای نوشتم. جراید و شبکه‌های اجتماعی هم پاسخ دادند و حتی برخی استادان برجسته گفتند آنچه بایست گفت. همه دانستند که: «عیارسنجی خورشید کار شب‌پره نیست.»


بیشتر بخوانید: اعلام حکم دادگاه زینب موسوی برای شوخی با شاهنامه فردوسی


خانم زینب موسوی هم فهمید یا نفهمید به خودش مربوط است، اما جرم انگاری این موضوع، ممکن است سرآغاز یک بدعت نامناسب در برخورد‌ها و ورود‌های غیرلازم قضات محترم باشد. چه لزومی دارد در امری که نه تقدّس دارد و نه در قانون جرم کیفری شمرده شده و نه شاکی خصوصی دارد و مردم هم به صورت عرفی و عقلی و ادبی و اجتماعی می‌توانند از آن صیانت و دفاع کنند، حساسیت بیشتر ایجاد نمود و باری بر دوش حکومت و کشور و قضا و فقه و حقوق و قانون نهاد. آیا بار‌ها از کثرت قوانین و افزونی پرونده‌ها و آمار بالای زندانیان شکایت نشده است؟!

بدتر از این حرف‌ها را احمد شاملو و ابراهیم گلستان که اسم و رسمی داشتند و دارند، می‌زدند و اهل فضل نشان دادند که سواد این دو نفر به این کتاب (شاهنامه) نمی‌رسد، همچنان که به حافظ هم گویا نرسید!

از این حرف و حدیث‌ها که بگذریم، این مجازات تعزیری و این برخورد قضایی از بنیاد با روح و تعالیم شاهنامه تنافر دارد. چگونه می‌توان کسی را محکوم کرد برای موضوعی که آن موضوع (شاهنامۀ فردوسی) خودش ما را الزام به عفو و گذشت می‌کند و درس دهش و چشم‌پوشی می‌دهد تا از کینه‌ها بگذریم و فراموش کنیم؟

ارسال نظرات
آخرین اخبار
گوناگون