نشان تجارت - آتشسوزیهای سریالی در نخلستانهای آبادان تنها در دو هفته گذشته بیش از ۲۴ هزار نفر نخل را خاکستر کرده است. بعد از این آتشسوزی گسترده در دهستان «منیوحی»، نخلستانهای روستای «رمیله» برای ششمین بار گر گرفته است. هزاران نفر نخل در حالی طعمه آتش شده که پیگیریهای «پیام ما» نشان میدهد که هیچکدام از نخلستانها بیمه نبودهاند. سوختن نخلها ادامه فاجعهای است که با شور شدن آب و خشکیدگی کارون سرعت گرفت و حالا نخلداران هم سرمایهشان را از دست دادهاند و هم در نبود بیمه، به قول مسئولان برای حل مشکلاتشان امیدی ندارند؛ چرا که آتشسوزی در سالهای گذشته بارها نخلهای آنها را سوزانده و کسی خسارت آنها را نپرداخته است. در این شرایط، در میان کوتاهی سازمان آب و برق و جهاد کشاورزی خوزستان در تأمین حقابه نخلستانها و بیتوجهی استانداری در استقرار آتشنشانی، وعدههای مسئولان نیز برای جبران خسارت نخلداران در ابهام مانده است.
نخلستانهای آبادان هنوز سیاهپوش است. «منیوحی» عزادار هزاران نخلی است که دو هفته پیش در آتشسوزی مهیب روستاهای «کوت شنوف»، «ابوشکر» و «ابوعقاب» سوخت و خاکستر شد. از آن نخلهای سربه فلک کشیده که ۵۰ ساله بودند، تکههای زغال و پشتههای خاکستر برجای مانده است. حالا کوچههای باریک روستا به گورستان نخلها ختم میشود که هنوز بوی آتش و زغال گداخته میدهد.
«أبو رضا» از اهالی «کوت شنوف» به «پیام ما» میگوید: «هر دوسه ردیف از این نخلها برای یک خانواده است که از آن ارتزاق میکردند. هیچکدام از اهالی روستا کارمند یا شرکتی نیستند و معیشت ۸۰ درصد از آنها از همین نخلها بود.»
نخلهای أبو رضا و عموزادههایش در آتشسوزی ظهر جمعه ۲۷ تیرماه، از بین رفت و آتشی که به نخلستان افتاد، نیم ساعت نشده به خانه او رسید. همسایهها سراسیمه بیرون آمدند. باد شدید بود و شعلههای آتش هوهوکنان از روی خانهها و نهر کوت شنوف رد شد و به نخلهای آنسوی نهر افتاد: «تابهحال چنین آتشی ندیده بودیم. به آتشنشانی زنگ زدیم ولی آنقدر دیر آمدند که آتش خودبهخود خاموش شد. آتشنشانی دوسه ساعت بعد سررسید که دیگر چیزی از نخلستانها نمانده بود. در این مدت خیلی از مسئولان آمدند، همه فقط عکس و فیلم گرفتند، وعده دادند و رفتند.»
نخلستانهای آبادان دو سه ماه است که تشنهاند. بهمنشیر و اروند، شور و بیآب شدهاند و در دو نوبتی که سد را برایشان باز کردند، یکیدو روز آب آمد و بعد دوباره کانالها خشک شدند. چنان که أبو رضا میگوید: «ثمره امسال این نخلها خوب نبود و خارکها از تشنگی ریز بودند و آتش همینها را هم از ما گرفت. نخلها از بیآبی ضعیف شدند. اگر زمین و نخلها خشک نبود، آتشسوزی اینقدر گسترده نمیشد و اگر نهرها آب داشت آتش پیشروی نمیکرد.»
اشاره او به تنه سیاه نخلهاست: «این نخلها را ببین مثل تیر برق شده. این نخلستان دیگر زنده نمیشود و باید نهالهای جدید بکاریم که هر کدام دهپانزده سال طول میکشد تا ثمر بدهد. اگر سوختگی عمیق نباشد و آب به موقع برسد، نخل دوباره سبز میشود، اما ده سال دیگر؛ و البته مثل روز اول نمیشود.»
گلایه أبو رضا از بیآبی است: «چکار کنیم وقتی نه آبی داریم که به نخلهایمان بدهیم و نه آبی برای خوردن. در روستا آب نیست، حتی نتوانستیم کاری برای خاموش کردن آتش کنیم. لولهها آب ندارد، برای سرویس بهداشتی آب میخریم یا بشکهای یا با تانکر برایمان میآورند. آب کارون را میبرند برای اصفهان و یزد و ما هر بشکه ۲۰ لیتری را ۲۰ هزار تومان میخریم.»
تابستان خشک و آتشین خوزستان، دامن نخلستانها را گرفته است. سه روز پیش بخشی از نخلستانی در روستای «خلف مسلم» شوش آتش گرفت که به موقع خاموش شد و خسارت زیادی نداشت. پیش از آن، ۶ مرداد، نخلستانهای روستای «رمیله» در بخش مرکزی آبادان طعمه حریق شد. «داوود بچاریزاده»، عضو شورای روستای رمیله در گفتوگو با «پیامما» این آتشسوزی را ششمین حریق نخلستانهای این روستا عنوان میکند: «این بار استثنائا خودروی آتشنشانی آمد و قبل از اینکه آتش به خانهها برسد آن را خاموش کرد. با این حال تعداد زیادی نخل سوخت و از بین رفت که آمار دقیقش هنوز برآورد نشده است.»
او میگوید: «بارها با آتشنشانی تماس گرفتیم، اما نیامدند. با شهرداری آبادان کارمان به بحث کشید. آنها زیربار اطفای حریق نخلستانها نمیروند و میگویند اولویتشان خانههاست و هر موقع آتش به منازل رسید میآییم. البته باید در نظر داشت که امکانات آنها محدود است.»
بچاریزاده دلیل تکرار این آتشسوزیها را ریشهیابی نکردن میداند: «مشکلات این نخیلات که مثمر هستند، پیچیده و ترکیبی از خشکی و شور شدن آب و کاهش محصول است که باعث شده این نخیلات دیگر صرفه اقتصادی نداشته باشد و به حال خود رها شوند. در نتیجه نیزار و علفهای هرز رشد میکند که عاملی برای آتشسوزی است. تالاب شادگان دارد خشک میشود، اگر نخلیلات حمایت نشوند و از بین بروند، آبادان دیگر غیرقابل سکونت نخواهد بود. این روستاها مرزی است و مهاجرت روستاییان تبدیل به یک مساله امنیتی میشود.»
تأخیر در خاموش کردن آتشسوزی نخلستانها پای آتشنشانی را به این حوادث باز کرده است. «رسول حسنی»، فعال اجتماعی از اهالی روستای کوت شنوف در گفتوگو با «پیام ما»، مسئله آتشنشانی دهستان منیوحی را یک زخم کهنه توصیف میکند که داستانش از سال ۱۳۸۶ شروع شد: «در آن سال ۱۵۰ میلیون تومان بودجه داده شد ولی، چون نظارتی صورت نگرفت، ساختمانی ناقص ساختند که سازمان آتشنشانی تأییدش نکرد و الان سالهاست خاک میخورد. نتوانستند نیرو بگیرند و خودروی آتشنشانی را هم به شهرداری اروندکنار دادند. اینطور که شنیدیم حالا میخواهند این خودروی کهنه را با هزینه ۴۰۰ میلیونی تعمیر کنند و به منیوحی بازگردانند. از سال ۱۳۸۸ تا امروز، مسئول مستقیم هر آتشسوزی نخیلات، آنهایی هستند که باید این ایستگاه را میساختند، اما نساختند. سوختن هزاران نخل نتیجه بیمسئولیتی مزمن است.»
او میگوید: «خرماهای این نخلستان از بهترین و مرغوبترین نوع خرما (برحی) بودند. وعده جبران خسارت فقط در حد حرف است و تجربه سالهای قبل نشان داده که عملی نخواهد شد. فقط مردم را با خسارت سرگرم کردند و آب نخلستانها را قطع کردند که نتیجهاش نابودی بازمانده نخیلات بود.»
اشاره او به تنه سیاه نخلهاست: «این نخلها را ببین مثل تیر برق شده. این نخلستان دیگر زنده نمیشود و باید نهالهای جدید بکاریم که هر کدام دهپانزده سال طول میکشد تا ثمر بدهد. اگر سوختگی عمیق نباشد و آب به موقع برسد، نخل دوباره سبز میشود، اما ده سال دیگر؛ و البته مثل روز اول نمیشود.»
گلایه أبو رضا از بیآبی است: «چکار کنیم وقتی نه آبی داریم که به نخلهایمان بدهیم و نه آبی برای خوردن. در روستا آب نیست، حتی نتوانستیم کاری برای خاموش کردن آتش کنیم. لولهها آب ندارد، برای سرویس بهداشتی آب میخریم یا بشکهای یا با تانکر برایمان میآورند. آب کارون را میبرند برای اصفهان و یزد و ما هر بشکه ۲۰ لیتری را ۲۰ هزار تومان میخریم.»
تابستان خشک و آتشین خوزستان، دامن نخلستانها را گرفته است. سه روز پیش بخشی از نخلستانی در روستای «خلف مسلم» شوش آتش گرفت که به موقع خاموش شد و خسارت زیادی نداشت. پیش از آن، ۶ مرداد، نخلستانهای روستای «رمیله» در بخش مرکزی آبادان طعمه حریق شد. «داوود بچاریزاده»، عضو شورای روستای رمیله در گفتوگو با «پیامما» این آتشسوزی را ششمین حریق نخلستانهای این روستا عنوان میکند: «این بار استثنائا خودروی آتشنشانی آمد و قبل از اینکه آتش به خانهها برسد آن را خاموش کرد. با این حال تعداد زیادی نخل سوخت و از بین رفت که آمار دقیقش هنوز برآورد نشده است.»
او میگوید: «بارها با آتشنشانی تماس گرفتیم، اما نیامدند. با شهرداری آبادان کارمان به بحث کشید. آنها زیربار اطفای حریق نخلستانها نمیروند و میگویند اولویتشان خانههاست و هر موقع آتش به منازل رسید میآییم. البته باید در نظر داشت که امکانات آنها محدود است.»
بچاریزاده دلیل تکرار این آتشسوزیها را ریشهیابی نکردن میداند: «مشکلات این نخیلات که مثمر هستند، پیچیده و ترکیبی از خشکی و شور شدن آب و کاهش محصول است که باعث شده این نخیلات دیگر صرفه اقتصادی نداشته باشد و به حال خود رها شوند. در نتیجه نیزار و علفهای هرز رشد میکند که عاملی برای آتشسوزی است. تالاب شادگان دارد خشک میشود، اگر نخلیلات حمایت نشوند و از بین بروند، آبادان دیگر غیرقابل سکونت نخواهد بود. این روستاها مرزی است و مهاجرت روستاییان تبدیل به یک مساله امنیتی میشود.»
تأخیر در خاموش کردن آتشسوزی نخلستانها پای آتشنشانی را به این حوادث باز کرده است. «رسول حسنی»، فعال اجتماعی از اهالی روستای کوت شنوف در گفتوگو با «پیام ما»، مسئله آتشنشانی دهستان منیوحی را یک زخم کهنه توصیف میکند که داستانش از سال ۱۳۸۶ شروع شد: «در آن سال ۱۵۰ میلیون تومان بودجه داده شد ولی، چون نظارتی صورت نگرفت، ساختمانی ناقص ساختند که سازمان آتشنشانی تأییدش نکرد و الان سالهاست خاک میخورد. نتوانستند نیرو بگیرند و خودروی آتشنشانی را هم به شهرداری اروندکنار دادند. اینطور که شنیدیم حالا میخواهند این خودروی کهنه را با هزینه ۴۰۰ میلیونی تعمیر کنند و به منیوحی بازگردانند. از سال ۱۳۸۸ تا امروز، مسئول مستقیم هر آتشسوزی نخیلات، آنهایی هستند که باید این ایستگاه را میساختند، اما نساختند. سوختن هزاران نخل نتیجه بیمسئولیتی مزمن است.»
او میگوید: «خرماهای این نخلستان از بهترین و مرغوبترین نوع خرما (برحی) بودند. وعده جبران خسارت فقط در حد حرف است و تجربه سالهای قبل نشان داده که عملی نخواهد شد. فقط مردم را با خسارت سرگرم کردند و آب نخلستانها را قطع کردند که نتیجهاش نابودی بازمانده نخیلات بود.»
با این حال پیگیریهای «پیام ما»، از سازمان جهاد کشاورزی و صندوق بیمه کشاورزی ایران درباره جبران خسارت نخلداران بینتیجه است و وعدههای هرروزه آنها برای توضیح در این مورد به سرانجام نمیرسد.
سرپرست فرمانداری آبادان، اما میگوید که «هیچکدام از نخلستان آسیبدیده در آتشسوزیهای اخیر بیمه نبودهاند. در حالیکه در آتشسوزیهای اخیر طبق گزارش جهاد کشاورزی ۱۵۰ هکتار شامل بیش از ۲۴ هزار نفر نخل و پاجوش و ۱۰ باب منازل مسکونی خسارت دید که آسیب چهار خانه بیشتر از دیگران بود».
به گفته پیرهادی، «بنابر اعلام صندوق بیمه کشاورزی، تنها هشت درصد از کشاورزان خوزستان اراضی خود را بیمه کردند که بسیار کمتر از متوسط کشوری است و نشان میدهد بیمه در میان کشاورزان ترویج نشده است. این در حالیست که آبادان، تکمحصولی و وابسته به نخیلات است و نخلداران یک بار در سال درآمد کسب میکنند. به همین دلیل به دنبال این هستیم که با پیگیری ستاد بحران از طریق سایر روشهای قانونی این خسارتها جبران شود.»
او میگوید: «بنابر اعلام سازمانهای ذیربط، ما در سال کاملاً خشکی هستیم، آورد کارون کاهش یافته و سدها در شرایط خوبی نیستند، از سوی دیگر برداشت آب در ۶ شهرستان بالادست آبادان است که بخش زیادی از این برداشتها غیرقانونی و غیرمجاز است. علاوه بر این زهاب شلتوککاریها و نیشکر و آبزی پروری، شوری زیادی را وارد رودخانه میکند. این عوامل باعث شد دبی آب در انتهای رودخانه کارون یعنی رودخانه بهمنشیر که محل تامین آب شرب و کشاورزی آبادان است، به حداقل ممکن برسد و آب دریا پیشروی کند، به طوری که شوری آب بهمنشیر تا ۴۰ هزار واحد افزایش پیدا کرد. طبیعتاً این آب حتی قابل استفاده برای شرب احشام هم نیست و نخیلات را هم از بین میبرد. این مسئله تنش شدیدی به کشاورزی آبادان وارد کرد، میانهکاریها کاملاً از بین رفت و نخلستانها آسیب دید. کیفیت خرمای امسال بسیار کاهش داشته و نخلها حتی در یکی دو سال آینده هم محصول خوبی نخواهند داشت، بنابراین آثار اقتصادی و اجتماعی خیلی زیادی به روستاهای آبادان تحمیل کرده.»
او با بیان اینکه عامل این آتشسوزیها انسانی بوده ولی مشخص نیست که این حادثه عمدی یا سهوی است، ادامه میدهد: «قرار شد بنیاد مسکن برای جبران خسارت ۵۰ میلیون تومان کمک بلاعوض و ۲۰۰ میلیون تومان وام کمبهره به کسانی که خانههایشان آسیب دیده پرداخت کند و بازسازی منازل از طریق بنیاد مسکن انجام شود. همچنین در روزهای اخیر لوازم خانگی کولر، فرش و یخچال به عنوان تامین بخشی از این خسارت به متضرران تحویل شد.»
منبع: روزنامه پیام ما