نشان تجارت - با اینکه صنعت فولاد بهعنوان یکی از پیشرانهای اقتصادی ایران نیاز فوری به تامین برق دارد اما وضعیت انرژی حالا که در میانه راه تابستان قرار داریم، بیشتر از همیشه بحرانی شده است. جالب اینکه محدودیتهای بیسابقه برق در حالی به بخشهای اقتصادی تحمیل میشود که امسال بهنام سرمایهگذاری برای تولید مزین شده است! اما گویا سرمایهای نیست که برای تولید خرج شود، یا اگر هم هست جای دیگری میرود، تاجاییکه اعلام شد که بخشی از برق جهت فعالیت ماینرها مصرف میشود! موضوعی که نشان میدهد قبل از توسعه باید منابع انرژی را مدیریت کرد!
با اینکه تا سالیان سال تولید صنایع معدنی به دلیل برخورداری از مزیتهای رقابتی همچون انرژی ارزان در ایران مقرون به صرفه بود اما حالا این مهم با چالش جدی برای رشد و جهانیشدن مواجه شده است؛ مسالهای که رسیدن به هدف ۵۵میلیون تن فولاد در سال۱۴۰۴ را در هالهای از ابهام فرو برده است. وقتی قطعی برق کارخانههای فولادی و سیمانی امسال برای نخستینبار، پیش از موعود و بهصورت غافلگیرکننده آغاز شد شاهد آن شدیم که تولید بهشدت مختل و بسیاری از واحدها با کاهش ۸۰درصدی تامین برق مواجه شدند! حالا غافلگیری آنقدر گسترده شده که دیگر شور این واژه نیز درآمده است! گویی مباحثی همچون «تابستان سخت»، «ناترازی انرژی» و «زنگ خطر قطعی برق» ملالآور شده و تکرار آنها دلها را به لرزه نمیاندازد. تاجاییکه حالا وارد فاز بعدی بحران برق یعنی تعطیلیهای بیشتر میشویم که در نوع خود همگان را مات و مبهوت کرده است! مگر میشود تولید و بخشخصوصی را از سویی تعطیل و از سوی دیگر دعوت به مدارا کرد! مگر سرمایه مفهوم بیبرقی را درک کرده و یکجا مینشیند؟!
سال۱۴۰۲ مشکل کمبود برق از تابستان شروع شد،۱۴۰۳ ماجرا به خرداد کشید و اما امسال بعد از ۱۵روز تعطیلی نوروز، وارد فاز بیبرقی شدیم! درحالیکه فعالان معدنی تا روزهای آخر سال۱۴۰۳ با محدودیتهای گسترده کمبود برق روبهرو بودند و روزهای سخت پایانی سال را با امید حل مشکل در فصل بهار به اتمام میرساندند اما بعد از مدت کوتاهی دوباره محدودیتها آغاز شد! باوجود اینکه واحدهای تولیدی باید ناترازی انرژی در سایر فصلهای سال که شرایط بهتر است را جبران بکنند اما امسال فرصت نفس کشیدن هم نماند، چه برسد به جبران!
فراتر از اینکه فعالان معدنی مدتهاست که به دلیل مشکل بیبرقی از برگزاری امور ابتدایی از جمله برپایی جلسات تبادل افکار هم واماندهاند یا در وسط جلسهها با قطعی برق مواجه شدهاند که خود به بینظمی و در حاشیه ماندن دامن میزند؛ باید گفت که ناترازی انرژی تاثیر مستقیمی بر بهرهوری و برنامهریزی تولید داشته است.
محدودیتها نهتنها منجربه کاهش تولید شده بلکه آسیبهای سنگینی نیز به ماشینآلات، ساختار مالی و… واحدها وارد کرده است. در چنین شرایطی، از صنعتی که انتظار میرفت پیشران اقتصاد غیرنفتی کشور باشد و به توسعه ارزآوری یاری رساند، تنها بخشی باقی مانده که حرکت رو به عقب داشته و خود در مرز غرقشدن است! امروز در جریان محدودیت برق، کارخانهها علاوهبر قطعی دو ساعته در هر روز، با یک روز کامل قطعی برق هم مواجه هستند که در کل نشان میدهد گویی تولید دو روز در هفته تعطیل است! اما مساله این است که در برخی واحدهای تولیدی حدود هفتساعت طول میکشد تا یک کوره آماده تولید شود و حالا بهخاطر بیبرقی برخی کورهها تنها چهارساعت در روز فعال هستند! موضوعی که باعث میشود فعالیت واحدهای تولیدی از ۹ماه در سال در شرایط فعلی هم کمتر شده و روند نزولیتری به خود گیرد!
برای حل مشکل ناترازی انرژی بارها از راهکارها صحبت شده؛ از مواردی همچون ورود فعالان اقتصادی به ساخت نیروگاه گرفته تا تمرکز هرچه سریعتر بر انرژی خورشیدی. اما بهجز چند شرکت بزرگ معدنی مابقی ناتوان از ورود به این عرصه بهدلیل ضعف سرمایهگذاری بودهاند. در ادامه برخی دیگر حل مشکل برق را وابسته به جذب سرمایهگذاری خارجی میدانند. مساله را در این قالب بررسی میکنند که همهچیز به روند سیاست خارجی ایران گره خورده است و تا روابط با غرب حل نشود، این مساله پابرجاست و حتی شرایط بدتر هم میشود!
از این موضوعات که بگذریم، به موضوع ضعف مدیریت و سیاستگذاریها میرسیم و باید گفت از ماست که برماست! سیاستهایی که بهصورت کوتاهمدت طراحی شده و گاهی با منافع شخصی همراه و با خطمشیها در تضاد بوده است. در پی آن شاهد ناهماهنگی وزارتخانههای مختلف هم بودهایم که باعث شده بخشخصوصی سرگردان و تنهاتر از همیشه شود. نمونه آن، اختلاف اخیر وزارتخانههای صمت و نیرو در حل بحران انرژی بوده که خود تلنگری بر این موضوع است که برخی سیاستگذاریها در راستای توسعه پیش نمیروند. وزارت نیرو از نیمه اردیبهشتماه برخلاف انتظار همگان، تصمیم به اعمال محدودیتهای سنگین در مصرف برق صنایع گرفت. در این بین صنایع فولاد، سیمان و فلزات اساسی با محدودیتهایی روبهرو شدند که بهطور متوسط تا ۹۰درصد ظرفیت مصرف برق آنها را کاهش داد؛ تصمیمی که منجربه توقف بخشی از خطوط تولید، کاهش شیفت کاری و تنش شدید در میان فعالان معدنی شد. این مساله در حالی همه را غافلگیر کرد که تشکلها و فعالان بخشخصوصی مدتها بود که سعی در راضی کردن مسوولان در حل بحران انرژی داشتند و در نتیجه وزارت صمت و وزارت نیرو در واکنش به اعتراضات گسترده آنها، توافقنامهای برای مدیریت محدودیتها و حفظ حداقل تولید امضا کرده بودند! اما طولی نکشید که این مهم توسط وزارت نیرو نقض شد! در این رابطه البته وزیر صمت، سیدمحمد اتابک ضمن انتقاد از وزارت نیرو به بخشخصوصی قول داد که ما میتوانیم بحران را حل کرده و شرایط را بهبود بخشیم؛ وعدهای که تنها در حد حرف باقی ماند. حالا شاهد وضعیتی هستیم که نهتنها روند تولید را با اختلال مواجه کرده بلکه باعث افزایش نگرانیها درخصوص تاثیر آن بر بازارها هم شده؛ موضوعی که دامان همه را گرفته و جذابیت ایران برای تولید و سرمایهگذاری را با تهدید جدی مواجه کرد است.
*پژوهشگر
منبع: جهان صنعت