کد خبر: ۶۲۷۵۶
۱۴:۰۱ -۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۴
نگاهی به فرهنگ و تاریخ مردم هرمزگان

بندری‌ها در مرز سوگ و سرور

بسیاری از آداب و رسوم مردم جنوب، به‌ویژه در بندرعباس، به شکلی عمیق با دریا گره خورده‌اند. مراسم و آیین‌هایی مثل رقص ازوا، آیین زار، نوحه‌خوانی‌های دریایی، آوای یامال، و نغمه‌های خاصی که جاشو‌ها در دریا سر می‌دهند، همه برگرفته از سنت‌های زندگی روی دریا هستند.

بندری‌ها در مرز سوگ و سرور

نشان تجارت - با همه ما آشناترند، آنها که در ساحل جنوب، ساده، صمیمی و آرام زندگی می‌کنند. آنها که شادی‌شان ناب و خالص است و نهایتِ شادی، و غمشان از عمق سوزی که در صدا و سازشان موج می‌زند، چنگ به دل می‌زند. انگار خوب می‌دانند چطور نهایت یک حس را نشان دهند؛ از شادی تا غم، از تنهایی تا همبستگی. بندری‌ها در عین سادگی، پیچیده و عمیق‌اند. شاید کم‌حرف باشند، اما چشم‌هایشان سخن‌ها دارد و وای از روزی که با زبان ساز، بخواهند حرف دلشان را بزنند. این مردم نازنین، تاریخی از خوشی‌ها و ناخوشی‌ها، ظلم‌ها و ایستادگی‌ها، شجاعت‌ها و همدلی‌ها را پشت سر گذاشته‌اند و حالا می‌شود همین مفاهیم را در زندگی روزمره‌شان، موسیقی‌شان و فرهنگشان هم دنبال کرد.

 بندری‌ها این روز‌ها داغ سنگینی به دل دارند؛ داغی که ایران و جهان در آن شریک است. اما ما چقدر آنها را می‌شناسیم؟ تاریخشان و فرهنگشان و دغدغه‌هایشان را چقدر خوانده‌ایم؟ ما که چراغ نام بندر در ذهنمان با یک موسیقی شاد و پرشور روشن می‌شود، از گذشته و تاریخش چه می‌دانیم؟ حسین حسین‌زاده شهابی، کارشناس ارشد باستان‌شناسی است و به‌عنوان معاون مرکز اسناد تاریخی شهرداری بندرعباس، پژوهش‌های گسترده‌ای در تاریخ و فرهنگ مردم این منطقه انجام داده است. از زبان او بیشتر با بندری‌ها آشنا می‌شویم.

این روز‌ها بیشتر از همیشه نام بندرعباس را می‌شنویم؛ اما جز اندکی اطلاعات که در کتاب‌های درسی داشتیم، از تاریخ و فرهنگ آن چیزی نمی‌دانیم. بندر کجاست و چه پیشینه‌ای داشته است؟

اگر بخواهیم از ابتدا شروع کنیم و به پیشینهٔ شهر بندرعباس و استان هرمزگان نگاهی بیندازیم، نخستین اشاره‌ها به این منطقه را در متون یونانیان می‌بینیم؛ جایی که از بندرعباس با نام «سالمونت» یاد شده است. همچنین نئارخوس، دریادار اسکندر مقدونی، زمانی‌که در مسیر بازگشت از هند از راه دریا به‌سوی خلیج‌فارس حرکت می‌کند، به منطقه‌ای به نام «هورموزیا» وارد می‌شود که به‌احتمال زیاد نزدیک به میناب و بندرعباس امروزی بوده است. نئارخوس در سفرنامه‌اش، حدود ۲۳۰۰ سال پیش، از این منطقه و مردمانش به نیکی یاد می‌کند؛ مردمانی با فرهنگی غنی.

در ادامه، گزارش‌های تاریخی دیگری دربارهٔ رونق این منطقه در سفرنامه‌ها و منابع کهن به چشم می‌خورد؛ از جمله در نوشته‌های مارکوپولو، ابن‌بطوطه و دیگر سفرنامه‌نویسانی که حدود ۸۰۰ سال پیش به این منطقه سفر کرده‌اند، هم نشانه‌هایی وجود دارد.


بیشتر بخوانید: عزاداری بوشهری‌ها برای جان‌باختگان بندر رجایی با حضور محسن شریفیان


در حدود هزار سال پیش، حکومت خودمختاری در جنوب ایران شکل می‌گیرد به نام «ملوک هرمز» که تاجرپیشه و حاکمانی عادل و مهربان بودند. آنها توانسته بودند مردم و بازرگانان را از سراسر جهان به این منطقه جذب کنند و باعث رونق بیشتر تجارت در این منطقه شوند. پایتختشان در ابتدا در میناب امروزی قرار داشت که به آن «هرمز کهنه» گفته می‌شد. اما در زمان حملهٔ ایلخانان به ایران، برای در امان ماندن از آسیب، پایتخت خود را به جزیره‌ای به نام «جرون» منتقل کردند و نام هرمز را بر آن نهادند. این جزیره، همان جزیرهٔ هرمز امروزی است که در ادامه به پایتخت تجاری ملوک هرمز بدل شد. جزیره هرمز به‌تدریج به یکی از مراکز مهم تجارت دریایی تبدیل شد و حدود ۵۰۰ سال پیش، مبادلات گسترده‌ای با هند، چین و کشور‌های اروپایی داشت. این شکوفایی به گوش پرتغالی‌ها که قدرت بزرگ دریایی آن دوران بودند هم رسید. آلبوکرک، فرمانده مشهور پرتغال، به دستور پادشاه پرتغال به منطقه اعزام شد. او پس از بررسی‌های فراوان، در نامه‌ای به پادشاه خود نوشت: «تمام آنچه تاکنون از تجارت داشتیم هیچ است، تا زمانی که بر هرمز و خلیج‌فارس مسلط نباشیم، از تجارت جهانی به‌دور خواهیم ماند.» همین موضوع باعث شد پرتغالی‌ها در سال ۱۵۰۷ میلادی به رهبری آلبوکرک به این منطقه حمله کنند.

اما نکتهٔ مهم و غرورآفرین دربارهٔ مردم جنوب و بندرنشینان این است که در برابر این یورش، ایستادگی کردند. مردمان هرمزگان، به فرماندهی خواجه عطا (خواجه کمال‌الدین عطا)، با جان‌فشانی از سرزمین خود دفاع کردند و در برابر استعمار پرتغالی‌ها مقاومت کردند. چندین سال درگیری میان آنان ادامه داشت و پرتغالی‌ها نتوانستند سلطهٔ کامل خود را بر این منطقه تحمیل کنند. در منابع تاریخی، از این نبرد با عنوان نخستین مبارزه ایرانیان با استعمارگران غربی یاد می‌شود؛ نبردی که به نام «نبرد خواجه عطا» یا «جنگ هرمزگان با پرتغالی‌ها» شناخته شده است. پس از سال‌ها جنگ و درگیری، سرانجام پرتغالی‌ها موفق می‌شوند جزیره هرمز را تسخیر کنند و بندرعباس و تمام مناطق اطراف آن را تحت سلطهٔ خود درآورند. آنها نزدیک به ۱۱۷ سال در این منطقه حضور داشتند و کنترل تجارت خلیج‌فارس را در دست گرفتند. اما این اشغال طولانی‌مدت، سرانجام در دورهٔ شاه‌عباس صفوی به پایان می‌رسد.

پس از آن که شاه‌عباس از جنگ با امپراتوری عثمانی در شمال و شمال‌غرب ایران آسوده شد، توجه خود را به جنوب کشور معطوف کرد. او امامقلی‌خان، سردار معروف خود را مأمور کرد تا با همراهی نیرو‌هایی از کرمان، فارس و خود مردم هرمزگان، برای آزادسازی این مناطق از استعمار پرتغال وارد عمل شود. در این عملیات نظامی، از ناوگان دریایی انگلیسی‌ها هم کمک گرفته شد. در نهایت، پس از ۱۱۷ سال، سلطهٔ پرتغالی‌ها بر خلیج‌فارس پایان یافت. این اتفاق در سال ۱۶۲۲ میلادی (۱۰۰۱ خورشیدی) رخ داد؛ تاریخی که امروز به‌عنوان «روز ملی خلیج‌فارس» در تقویم ثبت شده است.

از آن‌جا که جزیره هرمز محصور در آب بود و ایران در آن دوران ناوگان دریایی قدرتمندی نداشت، پس از آزادسازی تصمیم گرفته شد پایتخت اقتصادی جنوب از جزیره هرمز به «بندر گمبرون» که آبادی کوچکی در محل بندرعباس امروزی بود، منتقل شود. به‌افتخار پیروزی شاه‌عباس بر پرتغالی‌ها و آزادسازی این منطقه، نام بندر گمبرون به «بندر مبارکه شاه‌عباس» تغییر کرد و در گذر زمان به شکل کوتاه‌تر «بندرعباس» شناخته شد؛ بندری که به‌سرعت به یک مرکز تجاری مهم تبدیل شد. در سال‌های بعد شرکت‌های تجاری بزرگ اروپایی نظیر کمپانی هند شرقی هلند و انگلستان وارد این بندر شدند و دفاتر بازرگانی خود را در آن تأسیس کردند. در دوران قاجار نیز شاهد حضور روس‌ها، فرانسوی‌ها و آلمانی‌ها در بندرعباس بودیم.

در همان دوره، پیترو دلاواله، جهانگرد ایتالیایی، از بندرعباس بازدید می‌کند و در سفرنامه‌اش می‌نویسد که بندرعباس به شهری بزرگ، پرجمعیت و پررونق تبدیل شده است. او اشاره می‌کند که نه‌تنها نامش از گمبرون به بندرعباس تغییر کرده که چهره‌اش هم دگرگون شده است. دلاواله همچنین از مردمان مهمان‌نواز بندرعباس می‌گوید و تأکید می‌کند که افراد با آیین‌ها و ادیان مختلف – مسلمان، مسیحی، یهودی و دیگران – در کنار هم به‌آرامی زندگی می‌کردند، بدون آن‌که کسی در کار دین دیگری دخالت کند. او به خانه‌های دوطبقه‌ای در این شهر اشاره می‌کند که طبقهٔ بالای آنها به‌عنوان دفاتر تجاری (آفیس) استفاده می‌شده و طبقهٔ پایین به‌عنوان انبار کالاها. عطر، خشکبار، گلیم و فرش [از این شهر]صادر می‌شد. ادویه، ابریشم و سنگ‌های قیمتی از هند و چین وارد بندر و به کشور‌های غربی ترانزیت می‌شد. این موضوع نشان می‌دهد که بندرعباس، در آن دوران به یکی از مهم‌ترین بنادر تجاری منطقه تبدیل شده بود.


بیشتر بخوانید: متلک سنگین المیرا شریفی مقدم به نماینده جوان مجلس


این پیشینه‌ی تاریخی نمی‌تواند در شکل‌گیری فرهنگ و روحیات مردم این منطقه بی‌تأثیر بوده باشد. فکر می‌کنید چه مؤلفه‌های دیگری در آنچه که امروز به عنوان فرهنگ مردم بندر می‌شناسیم اثرگذار بوده است؟

مردم هرمزگان و به‌ویژه بندرعباسی‌ها، به‌واسطه‌ی سکونت در کنار دریا، همواره در طول تاریخ تعاملات و مراودات نزدیکی با سایر ملت‌ها و کشور‌های منطقه داشته‌اند. بخش وسیعی از این روابط فرهنگی، اجتماعی و تجاری، هنوز هم میان مردم هرمزگان و کشور‌های حوزهٔ خلیج‌فارس مانند عمان، امارات، بحرین، کویت و قطر ادامه دارد. حتی امروز هم می‌بینیم که بسیاری از اقوام هرمزگانی در آن کشور‌ها ساکن هستند یا بالعکس، گروه‌هایی از اعراب آن‌سوی خلیج‌فارس در جنوب ایران زندگی می‌کنند. این رفت‌وآمد‌ها پیوند‌هایی بین این مردم و مردم دیگر مناطق ایجاد کرده است.

علاوه بر کشور‌های عربی منطقه، ارتباط نزدیکی هم با مردم هند برقرار بوده است. به‌عنوان‌مثال، در مناطقی مانند لافت و کنگ، هنوز ناخدا‌هایی را می‌بینیم که در هند خانه دارند، در آن‌جا ازدواج کرده‌اند و فرزند دارند. بنادری مانند بمبئی و کلکته از جمله نقاطی بوده‌اند که بندرعباسی‌ها با آنها روابط تجاری و فرهنگی پایداری داشته‌اند.

در قاره آفریقا، مخصوصاً در زنگبار، ارتباط فرهنگی و تجاری نزدیکی با بندرعباس و استان هرمزگان وجود داشته است. این مراودات طولانی‌مدت، در طول هزاران سال، تأثیرات متقابلی بین فرهنگ مردم هرمزگان و ملت‌های دیگر شکل داده است. به طور مثال، شباهت‌هایی میان لباس‌های هندی و پوشاک سنتی مردم بندر دیده می‌شود. گلابتون‌دوزی و زری‌بافی بندری‌ها بسیار شبیه به بافت و تزیینات لباس‌های هندی است. شلوار بندری هم شباهت زیادی به پوشاک سنتی هند دارد. این تعاملات باعث شده فرهنگ آفریقایی هم با فرهنگ هرمزگان آمیخته شود و در بخش‌هایی از آداب‌ورسوم، موسیقی، خوراک و هنر مردمان منطقه تأثیر بگذارد. این تأثیر حتی در معماری سنتی هم قابل‌مشاهده است؛ شباهت‌هایی میان بادگیر‌ها و سبک معماری شهر‌های جنوبی ایران با کشور‌های حاشیهٔ خلیج‌فارس، به‌ویژه امارات و عمان دیده می‌شود. در زبان و گویش محلی مردم هرمزگان هم تأثیر حضور خارجی‌ها به‌وضوح دیده می‌شود. واژگانی از زبان‌های عربی، انگلیسی، هندی و حتی هلندی وارد زبان محاوره مردم شده‌اند. به‌عنوان‌مثال، به پیراهن «کمیس» می‌گویند که واژه‌ای عربی است، یا به بیمارستان «هاسپیتال» گفته می‌شود که برگرفته از انگلیسی است. عبارت‌هایی مانند «یک گِلَس هو به ما ده» (یک لیوان آب به من بده) نمونه‌ای دیگر از تلفیق واژگان بیگانه در زبان روزمره مردم منطقه است.

آثار فرهنگی هندی‌ها هم همچنان در بندرعباس قابل‌مشاهده است. از جمله مهم‌ترین این آثار، معبد هندوهاست که متعلق به دورهٔ قاجار است و نشان‌دهندهٔ حضور پررنگ جامعهٔ هندی در این شهر درگذشته است. برخی واژه‌ها همچون «جوتی» به معنای کفش هم از زبان هندی وارد گویش محلی شده‌اند و تا امروز در میان مردم رایج هستند.

فرهنگی که در هرمزگان و بندرعباس شکل‌گرفته، فراتر از مرز‌های جغرافیایی است. گویی مردمان این خطه، در طول تاریخ، مرز‌ها را پشت سر گذاشته‌اند، چراکه آب و دریا، مرزی نمی‌شناسد. سالیان سال رفت‌وآمد‌های دریایی، تعامل با کشور‌های اروپایی، عربی، هند و آفریقا، صبر و تسامحی را در دل مردمان جنوب ایجاد کرده که آنان را به انسان‌هایی پذیرا تبدیل کرده است؛ انسان‌هایی که به همه فرهنگ‌ها، زبان‌ها، رنگ‌ها و نژاد‌ها احترام می‌گذارند. این ویژگی بارز مردمان بندر، بخشی از هویت عمیق آنهاست که در دل فرهنگ دریایی‌شان نهفته است. آیین‌هایی دارند که با دریا گره‌خورده‌اند؛ مثل مراسم «چهاردهمی» یا «چهارشنبه آخر صفر» که در آن مردم برای تطهیر، به دریا می‌روند تا غم‌ها را بشویند؛ حتی چهارشنبه‌ها را روزی مقدس برای رفتن به دریا می‌دانند. این احترام به آب، در ایران باستان ریشه دارد؛ آنجا که برای آب، تقدس قائل بودند. با اینکه جنوب ایران خود در کنار دریاست، اما آب همچنان برای مردم آن مقدس، محترم و ارزشمند باقی‌مانده است.

جنوب ایران اقلیم چندان مهربانی ندارد؛ گرمای طاقت‌فرسا و بارش‌های کم و محدود و از طرفی دریا که وسعت دارد و همان‌طور که گفتید مرزی نمی‌شناسد. این مسائل چقدر در فرهنگ جنوبی‌ها تأثیر داشته؟

همهٔ اینها (از مراودات تاریخی گرفته تا تعاملات فرهنگی) روحیه‌ای از صبر، استقامت، مدارا و احترام به دیگران را در بندری‌ها پرورش داده است؛ ویژگی‌هایی که امروز در قالب «خونگرمی» از آن یاد می‌شود. بسیاری بر این باورند که این خصلت‌ها، ریشه در همان تجربه‌های تاریخی، اقلیم دشوار، گرمای طاقت‌فرسا و شرایط زندگی خاص این منطقه دارد. گرمای شدید (که گاه به بالای ۵۰ درجه هم می‌رسد) مردمی آرام، ساده‌زیست و پذیرا به وجود آورده است؛ مردمانی که قلبی گشاده برای پذیرش فرهنگ‌های متنوع دارند.

این روحیهٔ جمعی، نتیجهٔ هزاران سال هم‌زیستی با ملت‌ها و فرهنگ‌های مختلف است؛ مردمی که با حفظ اصالت ایرانی و فرهنگ بومی‌شان، یاد گرفته‌اند چگونه از دیگران یاد بگیرند، آنچه مفید است بپذیرند و درعین‌حال، به باور‌ها و رسوم دیگران احترام بگذارند. نمونه‌های این تلفیق فرهنگی را در موسیقی محلی، مراسم مذهبی و آیین‌هایی مانند «زار» (که ریشه در فرهنگ آفریقایی دارد) می‌توان دید. یا در عزاداری‌هایی، چون علم‌گردانی، سنگ‌زنی و گنبدگردانی که بخشی از فرهنگ عزاداری مردم بندر است. از دیگر نمود‌های فرهنگی خاص منطقه، می‌توان به آیین «دعای باران» اشاره کرد؛ رسمی که به دلیل کم‌آبی و خشکسالی برگزار می‌شود. این مراسم که با عنوان «قبله دعا» شناخته می‌شود، در فرهنگ مردم هرمزگان جایگاه ویژه‌ای دارد. شعری هم در همین راستا سروده شده: «مردم برید قبله دعا / که بارون کم بو…»

به‌عنوان کسی که در این شهر زندگی می‌کند و خوب با تاریخ و گذشته آن آشناست، به نظر شما مهم‌ترین ویژگی مردم بندر چیست؟

پذیرش تنوع فرهنگی و قومی از ویژگی‌های بارز بندرعباس است. کمتر شهری در ایران را می‌توان پیدا کرد که چنین ترکیب گسترده‌ای از اقوام را در خود داشته باشد: کرد، ترک، لر، عرب، بلوچ، ترکمن و اقوام دیگر، همگی در بندرعباس ساکن‌اند. این هم‌زیستی مسالمت‌آمیز، به‌ویژه باتوجه‌به حضور صنایع، پالایشگاه‌ها و فرصت‌های شغلی، نشان‌دهندهٔ همان روحیه پذیرش و مدارا است. مردم بندرعباس، باوجود تنوع قومی، در کنار هم با صلح و تفاهم زندگی می‌کنند.

یکی از جنبه‌های جالب این هم‌زیستی، ترکیب جمعیتی شیعه و سنی است. حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد مردم بندرعباس اهل‌سنت هستند، اما برخلاف بسیاری از مناطق که ممکن است مرز‌هایی مذهبی میان مردم باشد، در بندرعباس رفاقت و همدلی حاکم است. اینجا مرزی میان شیعه و سنی نیست، بلکه زندگی در کنار هم با احترام متقابل جریان دارد.

ویژگی اصلی فرهنگی مردم جنوب و بندرعباس، روحیهٔ تسامح، صلح‌طلبی و توانایی در آشتی و سازش است؛ مردمی که یاد گرفته‌اند چطور با شرایط سخت اقلیمی، با فقدان، با تنوع فرهنگ‌ها و زبان‌های گوناگون کنار بیایند و درعین‌حال، اصالت، هویت و روح ایرانی خود را حفظ کنند.

در ابتدای صحبت اشاره کردید به اینکه مردم منطقه استعمار را نپذیرفتند و مقابل آن ایستادند، می‌شود گفت که یک روحیه آزادگی و قبول‌نکردن ظلم هنوز هم بین مردم این منطقه وجود دارد؟

با اینکه مردم بندرعباس و جنوب ایران به‌خاطر زندگی در کناردریا همواره پذیرای فرهنگ‌ها، قومیت‌ها و آیین‌های مختلف بوده‌اند، اما در کنار این روحیه مدارا و تسامح، تعصبی عمیق و ستودنی نسبت به خاک، آب و سرزمینشان دارند. آنها اجازه نمی‌دهند حتی وجبی از خاکشان مورد تعرض قرار گیرد. این غیرت و عِرق به وطن، به‌ویژه در میان دریاورزان و دریانوردانی که نسل‌هاست روی آب‌ها سفر می‌کنند، پررنگ‌تر است؛ مردمی که برای صید و تجارت با لنج‌های خود به دورترین نقاط دریا می‌روند، اما سرزمین مادری برایشان محترم و عزیز است.

باوجود تنوع قومی و فرهنگی در بندرعباس، یک همدلی عمیق بین مردم برقرار است. خط‌قرمز‌هایی وجود دارد که همه بر آن ایستادگی می‌کنند؛ از جمله حفظ وحدت، احترام به سرزمین و فرهنگ بومی. حتی کسانی که از شهر‌ها یا کشور‌های دیگر وارد این منطقه می‌شوند، تحت‌تأثیر این همبستگی جمعی قرار می‌گیرند. به جرأت می‌توان گفت اینجا تفرقه معنا ندارد.

بیشترین نمود فرهنگ بندر در بین مردم دیگر شهر‌ها موسیقی است، این موسیقی چرا اینقدر اثرگذار و جذاب است؟

بسیاری از آداب و رسوم مردم جنوب، به‌ویژه در بندرعباس، به شکلی عمیق با دریا گره خورده‌اند. مراسم و آیین‌هایی مثل رقص ازوا، آیین زار، نوحه‌خوانی‌های دریایی، آوای یامال، و نغمه‌های خاصی که جاشو‌ها در دریا سر می‌دهند، همه برگرفته از سنت‌های زندگی روی دریا هستند. ریتم این موسیقی اغلب شبیه به موج دریاست، یا برگرفته از آواز‌هایی است که دریانوردان در زمان بالا کشیدن بادبان یا تور ماهی می‌خواندند تا بتوانند با هم هماهنگ شوند یا از دلتنگی سفر‌های طولانی در دریا رها شوند. این فرهنگ موسیقایی، نه‌تنها در آوازها، بلکه در ساز‌ها و نوا‌ها هم خود را نشان داده است. آیین‌هایی مانند علم‌شویی هم نمود دیگر پیوند میان مذهب و دریاست. در این مراسم، علم‌های عزاداری ماه محرم را به دریا می‌برند و می‌شویند؛ گویی پاکی دریا، تطهیر روح آیین هم هست. دریا نقش مهمی در آیین‌ها و فرهنگ و موسیقی مردم این منطقه دارد.

از دیگر آیین‌های بومی، نوروز صیاد است که در روستای «فَلَح» جزیره قشم برگزار می‌شود. در این روز، صیادان نه ماهی می‌خورند و نه به دریا می‌روند. چون معتقدند دریا نیاز به استراحت و بازسازی دارد و ماهی‌ها باید فرصتی برای زادوولد داشته باشند تا نعمت دریا برای نسل‌های آینده هم باقی بماند

از دیگر آیین‌های بومی، نوروز صیاد است که در روستای “فَلَح” جزیره قشم برگزار می‌شود. در این روز، صیادان نه ماهی می‌خورند و نه به دریا می‌روند. چون معتقدند دریا هم نیاز به استراحت و بازسازی دارد، و ماهی‌ها باید فرصتی برای زاد و ولد داشته باشند تا نعمت دریا برای نسل‌های آینده هم باقی بماند. این نگاه عمیق و زیست‌محیطی، بخشی از حکمت دیرپای مردمان این منطقه است. به طور کلی بندرعباس و استان هرمزگان گنجینه‌ای غنی از میراث ناملموس فرهنگی هستند که بسیاری از آنها در فهرست ملی و جهانی ثبت شده‌اند. از جمله این میراث‌: پوشاک هرمزگانی؛ فنون سنتی لنج‌سازی؛ تعزیه میناب؛ مهارت پخت نان‌های محلی؛ جهله‌سازی (نوعی ساز)؛ گرگوربافی (ابزار صید سنتی) این تنوع فرهنگی نه‌تنها در آیین‌ها و هنرها، که در ترکیب قومی و مذهبی هم وجود دارد.

منبع: روزنامه پیام ما
ارسال نظرات
آخرین اخبار
نبض بازار
گوناگون