کد خبر: ۶۱۱۷۵
۱۵:۰۰ -۱۴ اسفند ۱۴۰۳

گیلان زیر آوار پسماند

۱۵ هزار متر مکعب از فاضلاب شهرک صنعتی رشت وارد تالاب می‌‏شود. علاوه بر این بخش اصلی پساب رشت، انزلی، صومعه‌‏سرا، خمام، ماسال، فومن و ۷۰۰ روستا هم به‏‌سمت تالاب می‌‏رود.

گیلان زیر آوار پسماند

نشان تجارت - «عکس‌های هوایی، بازدید‌های میدانی و بررسی روند افزایش لندفیل (سایت زباله) که طی سال‌های گذشته صورت گرفته، نشان می‌دهند حدود ۱۶هکتار از اراضی جنگلی منطقه و هکتار‌ها از اراضی کشاورزی روستا‌های کچا و جوکلبندان در اثر وجود این سایت زباله از بین رفته است.» کارزار رسیدگی به وضعیت دفن زباله در شهرستان سراوان سال ۱۴۰۰ به‌راه افتاد، یک‌سال قبل از آن اعتراض طولانی مردم به ۳۷ سال دفن زباله نزدیک محل زندگی آنها که باعث شد جانمایی دیگری به‌جای سراوان به میان بیاید. زندگی در مجاورت مرکز دفن زباله حالا به شهر‌های دیگر گیلان هم رسیده و نفس گیلان زیر کوه پسماند و فاضلاب و جان نیمه تالاب انزلی بند آمده است.

بحران پسماند و فاضلاب در گیلان ۳۰ ساله شده و چهره سبز آن را زیر کوه‌های زباله پنهان کرده است؛ کار آنقدر بالا گرفته است که تقریباً همه مراکز دفن زباله از آستارا تا چابکسر با شرایط مشابهی روبه‌رو شده‌اند. روزانه دو هزار تن زباله در استان گیلان تولید می‌شود و بزرگترین پهنه‌ای که زباله در آنجا دپو می‌شود مربوط به پهنه رشت است.

فعالان محیط‌زیست استان می‌گویند، براساس آمار‌های رسمی ۳۰ دفن‌گاه رسمی و براساس یافته‌ها و اطلاعات کسب‌شده، حدود ۶۵ دفن‌گاه رسمی و غیررسمی در استان گیلان وجود دارد که به‌دلیل نداشتن شرایط مناسب، ایزوله نبودن و نداشتن سیستم تصفیه برای شیرابه‌های تولیدی، به منبع انتشار آلودگی در سطح و حتی آب‌های زیرزمینی تبدیل شده است.

سجاد حسینی، فعال محیط‌زیست در گیلان است و که در حوزه پسماند فعالیت می‌کند. ا و می‌گوید که علاوه بر آمار‌های رسمی درباره دفن‌گاه‌های زباله رسمی و غیررسمی، امروز تمام روستا‌ها و مسیر‌های استان گیلان مملو از زباله‌های رها شده است. در کنار زباله‌های عادی، نخاله‌های ساختمانی هم در داخل و اطراف شهر‌ها دیده می‌شوند، اما هیچ مرکز دفنی برای آنها وجود ندارد.

این زباله‌ها به‌واسطه فلزات سنگین و مواد شیمیایی داخل خود به‌مراتب می‌توانند آلایندگی بیشتری نسبت به پسماند‌های عادی داشته باشند: «هیچ برنامه‌ای در استان گیلان برای بهبود وضعیت مدیریت پسماند وجود ندارد و به جایش به‌دنبال فروختن یک نرم‌افزار برای جمع‌آوری پسماندند؛ درحالی‌که در کشور‌های پیشرفته هم از برنامه برای جمع‌آوری زباله استفاده نمی‌شود؛ چون غیراقتصادی است.»

حسینی می‌گوید، مرکز دفن سراوان در یک‌سال گذشته به‌شکلی نادرست بهسازی شده است؛ چون زمانی می‌توان آن را بهسازی کرد یا مورد استفاده قرار نداد که جایگزین‌های دیگری برای آن وجود داشته باشد. او از دوره‌ای می‌گوید که کمپوست به‌عنوان تنها راه‌حل مشکل زباله در نظر گرفته می‌شد، اما مدتی بعد متوجه شدند قبل از آن باید تفکیک از مبدأ وجود داشته باشد، اما این کار هم زمان‌بر بود و بعد راه‌اندازی زباله‌سوز به‌عنوان راه‌حل مطرح شد؛ درحالی زباله‌سوز شهر رشت - به‌عنوان تنها زباله‌سوز استان- تا امروز فقط ۱۳ درصد پیشرفت فیزیکی داشته و به اعتباری حدود ۲۵۰۰ میلیارد تومان نیاز دارد تا به پایان برسد.

سال ۱۴۰۰ کارزاری برای رسیدگی به وضعیت مرکز دفن زباله در سراوان از سوی مردم روستای سراوان و روستا‌های مجاور به راه افتاده بود. آنها در کارزارشان نوشته بودند که ۴۰ سال دفن زباله در این منطقه، به‌غیر از آلودگی شدید زمین‌های کشاورزی و رودخانه‌های مجاور، سلامتی مردم منطقه را نیز به‌شدت به‌خطر انداخت. شرایطی که باعث اعتراض گسترده مردم این منطقه شد و درنهایت وعده‌هایی برای ساماندهی و حتی جابه‌جایی آن داده شد. معاون عمرانی استاندار گیلان اردیبهشت‌ماه امسال گفته بود، پروژه ساماندهی لندفیل سراوان ۸۴ درصد پیشرفت فیزیکی دارد و قرار است شیرابه زباله‌های سراوان مدیریت شود و به‌زودی قرارداد پیمانکار بسته و شیرابه پسماند تصفیه شود.

حسینی می‌گوید، قبل از طرح پیشنهاد درباره جابه‌جایی مراکر دفن زباله، باید هزینه‌های آن را هم در نظر گرفت. او توضیح می‌دهد که در شرایط عادی هزینه سالیانه انتقال زباله‌های شهر رشت به سراوان حدود ۵۰۰ میلیارد تومان است. اگر این زباله‌ها به محدوده‌ای مانند لوشان منتقل شوند، این هزینه به حدود ۷۵۰ میلیاردتومان می‌رسد: «از نظر قانونی هم مردم باید پول جمع‌آوری و انتقال زباله را پرداخت کنند.

چطور این هزینه باید از مردم دریافت شود درحالی‌که اصلاً آموزشی به آنها داده نشده است؟ شاید اگر تفکیک از مبدأ به‌درستی انجام می‌شد و آن کارخانه کودآلی فعال می‌شد مردم این هزینه‌ها را پرداخت نمی‌کردند. این زباله قرار است از میان سه شهر رد شود و هیچ برنامه‌ای برای حمل درست آن وجود ندارد. از طرف دیگر نباید زباله در یک نقطه دیگر جمع‌آوری شود. محدوده بالادست پشت سد سفیدرود برای ساخت یک مرکز دفن زباله پیشنهاد شده بود. ساخت این مرکز که باید رعایت استاندارد‌های مشخصی داشته باشد در حالت عادی حدود شش هزار میلیارد تومان هزینه دارد. چنین پولی وجود ندارد که بتوان با آن یک مرکز دفن بهداشتی ساخت.»

نام مرکز دفن زباله در سراوان به‌واسطه اعتراضات مردم شناخته شد، اما به غیر از آن مراکز دفن دیگری هم در استان گیلان وجود دارد که شرایط مشابهی با آن دارند، شاید حتی وخیم‌تر از آن، مثل مرکز دفن زباله آستارا که حدود ۱۵۰ متر تا دریا فاصله دارد و مستقیم شیرابه آن وارد دریا می‌شود. از طرف دیگر هم مرکز دفن زباله پره‌سر هم با همین شرایط روبه‌روست و شیرابه آن هم مستقیم وارد دریا می‌شود؛ این یعنی تقریباً همه مراکز دفن زباله از آستارا تا چابکسر همین شرایط را دارند.

حالا در این شرایط که شیرابه‌ها از مراکز دفن زباله‌ها وارد رود‌های اطراف می‌شود، از میان شهر رشت عبور می‌کند و تا تالاب انزلی پیش می‌رود، چه اتفاقی برای محصولات کشاورزی رخ می‌دهد؟ حسینی می‌گوید، این شیرابه‌ها سرشار از فلزات سنگین و سمومی مثل جیوه است. در این مسیر مزارع به‌راحتی از این آب برای آبیاری برنج استفاده می‌کنند و در این شرایط بدون شک برنج جلگه گیلان سرشار از سموم و فلزات سنگین است. این یعنی زباله‌ها را می‌دهیم و دوباره آن را در سفره‌هایمان تحویل می‌گیریم.

او تعریف می‌کند که دو روز پیش هم ورودی مرکز دفن سراوان توسط مردم بسته شده بود؛ با هربار اعتراض مردم شهرداری قولی به آنها می‌دهد و مدتی این ماجرا ساکت می‌شود: «شهرداری هزینه‌ای بابت کشت نکردن در مزارع نزدیک به این مرکز دفن به مردم پرداخت می‌کند. علاوه بر آن غرامتی هم بابت آسیب‌هایی که به این واسطه به آنها وارد شده، داده می‌شود. برایشان مسجد و راه ساخته‌اند و کار‌هایی از این دست در حال انجام است.»

راه‌انداختن مرکز دفن پشت سد سفیدرود می‌تواند این بحران را کاهش دهد؟ حسینی می‌گوید، این کار تغییری در شرایط فعلی بحران پسماند‌های گیلان ایجاد نمی‌کند. «خانم انصاری، رئیس سازمان محیط‌زیست آماری از پسماند‌ها ارائه دادند، اما بخشی از آن اشتباه بود. گفته می‌شود در ایران روزی ۵۵ هزار تن زباله جمع‌آوری می‌شود، اما همه زباله ما نیست.

هرچیزی که زائد حساب شود- مانند زباله‌های حجیم و قابل استفاده سمساری‌ها و آن‌چه در گاراژ‌ها دوباره بازیافت می‌شود- هم زباله است. شهرداری رشت روزی ۵۰۰ تن زباله جمع‌آوری می‌کند، اما با حساب این نوع از زباله‌ها، میزان آن به هزار تن می‌رسد. در این شرایط نحوه مدیریت آن هم تغییر می‌کند. زباله را باید در مبدأ تغییر ایجاد کرد در غیر این صورت مدیریت با انتقال صرف به نتیجه‌ای نمی‌رسد.»

تالاب انزلی، تنها در میان بحران‌ها

رد شیرابه‌های زباله گیلان درنهایت ما را به تالاب انزلی می‌رساند؛ تالابی که سال ۱۹۹۳ وارد فهرست مونترو شد و نامش به‌عنوان یکی از تالاب‌های در معرض خطر ثبت شد، اما با وجود گذشت ۳۰ سال، هنوز تهدیدات آن ادامه دارد و حتی تشدید شده‌اند. تهدید تازه برای تالاب که در چند سال اخیر اتفاق افتاد، پس‌روی دریاچه خزر و کاهش تراز آن است. اتفاقی که باعث شد اتصال تالاب به دریاچه قطع شود و دیگر از آن تغدیه نشود. علی ارواحی، متخصص مدیریت زیست‌بوم‌های تالابی توضیح می‌دهد که تالاب چطور در میان انبوه مشکلات محیط‌زیستی دست‌وپنجه نرم می‌کند، اما هنوز می‌توان به زند‌ه‌ماندن آن امیدوار ماند؛ چون تالاب‌ها توان احیای خود را دارند، هرچند هرچقدر دیرتر، هزینه‌های آن بیشتر.

او می‌گوید، به‌دلیل انباشت رسوبات در مخزن تالاب، سرعت تخلیه آب به‌سمت دریای خزر بالاتر رفته است. در فصل بارش‌ها به‌خصوص در بهمن‌ماه، بارش‌های زیادی در استان گیلان و محدوده بالادست تالاب انزلی رخ داد، اما به‌دلیل اینکه حجم مخزن تالاب انزلی به‌شدت پر و از رسوبات انباشته شده است، قابلیت نگهداری این منابع آبی در تالاب وجود ندارد: «هنوز هم ورود منابع آلاینده، گونه مهاجم سنبل آبی و موارد دیگر، تالاب را تهدید و تغییری در شرایط آن ایجاد نشده است.» 

بهمن‌ماه امسال به‌دلیل بارش‌های شدید در گیلان، برخی شهر‌ها مانند رشت دچار سیلاب شدند. بارندگی باعث بالا آمدن آب رودخانه‌های «زرجوب» و «گوهررود» شد که از میان شهر رشت می‌گذرند، با عبور از پیربازار به‌سمت تالاب انزلی می‌روند و حجم زیادی از فاضلاب را با خود جابه‌جا می‌کنند و در این سیلاب هم به شهر سرریز شدند. ارواحی این روند را نشانه‌ای از کنترل نکردن آلاینده‌ها می‌داند و اضافه می‌کند، خود این سیلاب‌ها نشانه‌ای از این است که تالاب کارکرد خود را به‌عنوان مخزن کنترل‌کننده و مدیریت‌کننده سیلاب از دست داده است و در صورت تکرار بارش‌های غیرنرمال و با سرعت بالا، احتمال تکرار این سیلاب‌ها داده می‌شود.

تالاب انزلی در بالادست خود با چند نوع منبع آلاینده روبه‌رو است که بخشی از آن پساب‌های شهری و صنعتی و بخشی دیگر هم زه‌آب کشاورزی و فاضلاب روستایی است. «همچنان متوسط عمق سراسر تالاب شاید کمی بیشتر از یک‌متر باشد و در بخش‌های قابل‌توجهی از آن، این عمق به کمتر از ۲۰ سانتی‌متر رسیده است و این یعنی عملاً در بخش‌هایی از آن هیچ عمقی ندارد و هرآبی که وارد آن بستر شود بلافاصله تخلیه می‌شود؛ یعنی حوضچه آن کاملاً انباشته شده است.

ارواحی می‌گوید، قطعاً احداث تصفیه‌خانه‌ها در استان گیلان روی کاهش این آلاینده‌ها تاثیرگذار است، اما کافی نیست؛ چون صنایعی که آلاینده‌ها را به تالاب تخلیه می‌کنند، باید شناسایی شوند و نظارت دقیق‌تری روی آنها باشد. متوقف‌شدن موقت فعالیت‌های آنها یا تبدیل شدن به صنعت سبز می‌تواند کمی این بحران را تعدیل کند.

راه‌حل لایروبی نیست

هادی حق‌شناس، استاندار گیلان، مدتی پیش در یک نشست توضیح داده بود که وضعیت رسوبات در تالاب انزلی بحرانی است و حجم زیادی از فاضلاب به تالاب انزلی ریخته می‌شود: «۱۵ هزار متر مکعب از فاضلاب شهرک صنعتی رشت وارد تالاب می‌شود. علاوه بر این بخش اصلی پساب رشت، انزلی، صومعه‌سرا، خمام، ماسال، فومن و ۷۰۰ روستا هم به‌سمت تالاب می‌رود و حالا این تالاب با ۲۰ هزار هکتار وسعت، معادل یک‌میلیارد مترمکعب رسوبات دارد؛ درحالی‌که سازمان بنادر سالیانه حداکثر ۳۰ میلیون مترمکعب بیشتر نمی‌تواند لایروبی کند. این یعنی راه‌حل این مشکل لایروبی نیست، بلکه ساخت تصفیه‌خانه رشت، انزلی و شهر‌های دیگر است.»

حق‌شناس گفته بود که به‌واسطه بارندگی‌های شدید در این استان حداقل سه میلیارد مترمکعب آب وارد استان گیلان شده است: «میانگین اجرای طرح‌های آب و فاضلاب در ایران ۶۶ درصد است، اما در گیلان که به‌دلیلی سطح آب‌های زیرزمینی خود بیشتر در معرض آلوده‌شدن است، حدود ۲۶ درصد است. برای احداث تصفیه خانه در شهرستان‌های رشت، صومعه‌سرا و انزلی رقمی نزدیک به ۳۰۰ میلیون دلار یعنی ۲۰ هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز است.

پساب جمعیت یک میلیون گیلانی به تالاب انزلی ریخته می‌شود که به این رقم باید سموم کشاورزی را هم اضافه کرد. ما در استان ۲۳۰ هزار هکتار شالیزار داریم که پساب نیمی از آنها به‌سمت تالاب می‌رود. تالاب انزلی پر شده است و فقط یک نســیم کافی است که گردوغبار فاضلاب، انواع ویــروس و میکروب را به ریه مردم بفرســتد و بیماری در منطقه شایع شود.»

به گفته او، برای ایجاد تصفیه‌خانه، شــهر صنعتی رشــت بــه حداکثر هزارمیلیارد تومان اعتبار نیاز دارد. این درحالی‌است که شهر صنعتی رشت یکی از هشت شهر صنعتی در کشور است که مستقل از شرکت شهرک‌های صنعتی و به‌شکل هیئت‌مدیره انتفاعی اداره می‌شود و ایــن آمادگــی در آنها وجود دارد که تســهیلات دریافت و تصفیه‌خانــه را احداث کنند، اما نیارمند یــک اصلاح قانونی در اساسنامه این شهرک صنعتی است که نیازمند تسریع در همکاری سازمان خصوصی‌سازی برای صدور مجوز افزایش میزان سرمایه در اســناد ثبت شرکت است تا این عملیات دریافت وام برای شــروع عملیــات احداث تصفیه‌خانه توســط پیمانکار تسریع شود.

از نظر علی ارواحی، آموزش به کشاورزان درباره زه‌آب‌های کشاورزی و ایجاد لاگون‌های (حوضچه) طبیعی هم می‌تواند به بهبود تالاب کمک کند: «تالاب تا اندازه‌ای خاصیت خودپالایی دارد، اما لازم است که آن رسوباتی که مخزن تالاب را انباشته کرده به‌شکلی موثر تخلیه شود.»

چرا تالاب انزلی با رسوبات پر شد؟ بخشی از دلیل انباشت رسوبات، به‌دلیل اتفاقاتی در بالادست است؛ تحلیل عرصه‌های جنگلی و مرتعی و برداشت بی‌رویه شن و ماسه از بستر رودخانه‌ها نرخ فرسایش را تشدید کرده و باعث افزایش حجم رسوبات شده است و حالا در پیک‌های سیلابی این رسوبات به‌سمت تالاب منتقل می‌شوند، ساختن موج‌شکن جدید و کنار گذر هم جریان طبیعی تخلیه رسوبات به دریا را مختل کرده است.

ارواحی توضیح می‌دهد که فعلاً برداشت رسوبات صرفاً با شیوه‌های مکانیکی از بستراتفاق می‌افتد، اما همزمان رسوباتی از بالادست می‌آید و کنترل چندانی بر آنها وجود ندارد. به همین دلیل باید تحلیل عرصه‌های جنگلی و مرتعی در بالادست متوقف شود تا در تله‌های رسوب‌گیر و بند‌هایی در مسیر، جلوی انتقال آن به تالاب گرفته شود. او می‌گوید، شاید حتی لازم باشد به حذف موج‌شکن انزلی فکر کنیم. این اقدامات همراه با آبخیزداری در بالادست کمک می‌کند، رسوبات بیشتری وارد تالاب نشود. ما تمرکز اصلی را صرفاً روی برداشت محدود رسوبات از بستر تالاب دیده‌ایم که کافی نیست

پیشرفت پروژه‌ها کندتر از برنامه‌یزی‌ها

یکی از ده‌ها طرحی که برای احیای تالاب انزلی برنامه‌ریزی شده بود، طرح جامع هفت‌ساله برای احیای آن بود که سال ۱۳۹۹ با اعتباری بالغ بر دو هزار و ۵۵۸ میلیارد تومان برای اجرای آن تصویب شد و قرار بود پایان بحران برای یکی از مهم‌ترین تالاب‌های بین‌المللی کشور باشد. معاون هماهنگی امور اقتصادی و توسعه منطقه‌ای وزارت کشور همان‌زمان گفته بود که با این طرح تالاب باید در سال ۱۴۰۵ تالاب انزلی از همه زخم‌های انسانی که خورده است، نجات یابد.»

اجرای طرح‌های احیای تالاب به کجا رسید؟ عباس حسن‌پور، رئیس اداره تالاب‌های حفاظت محیط‌زیست گیلان به هم‌میهن می‌گوید، طرح احیای تالاب انزلی براساس تصمیمات مصوبات ستاد ملی احیای تالاب‌های کشور و با ورود و نظارت دستگاه‌های مشمول امر برای کاهش آلودگی و تخریب تالاب انزلی ابلاغ می‌شود و برخی چالش‌ها مانند کمبود بودجه، ورود پساب‌های صنعتی و خانگی، رسوب‌گذاری گسترده و تخلیه پسماند هنوز پابرجا هستند. به گفته او، باتوجه به کمبود اعتبارات گزارش‌های پیشین نشان می‌دادند پیشرفت پروژه‌ها اغلب کندتر از برنامه‌ریزی اولیه بوده است. علاوه بر این طرح حفاظت و احیای تالاب انزلی مانند لایروبی، کاهش ورود آلاینده‌ها به بودجه کلانی نیاز دارند که اغلب تأمین نمی‌شود.

در انتقاد از نحوه اجرای این طرح‌ها، ارواحی می‌گوید که اگر این برنامه‌ها از یک هماهنگی و یکپارچگی برخوردار باشند و به‌سمت برطرف کردن عوامل آسیب‌زا به تالاب‌ها حرکت کنیم، می‌توانیم امیدوار باشیم اقدامات احیایی نتیجه بدهند: «با وجود اینکه گفته می‌شود تالاب‌ها و دریاچه‌ها ازنظر مسئولان اهمیت دارند، اما اراده واقعی برای احیای آنها وجود ندارد. حداقل از اولویت بالایی برخوردار نیست و درک واقع‌بینانه‌ای از نتیجه تخریب تالاب و اطلاعات کافی درباره آن نداریم. سیلابی در رشت رخ می‌دهد و دولت مجبور به پرداخت خسارت می‌شود.

راه ساده برای جلوگیری از این خسارت‌ها این است که تالاب را احیا کنیم. من کمبود اعتبار را آخرین مشکل می‌دانم؛ چون در همین منطقه زیرساخت‌هایی به‌مراتب پرهزینه‌تر از تصفیه‌خانه‌های فاضلاب در استان گیلان احداث شده است، اما همچنان اعتبار لازم برای احداث تصفیه‌خانه تخصیص داده نشده است. ورود سموم به تالاب سلامت منابع آبزی را به‌خطر می‌اندازد؛ چون مردم از آنها استفاده می‌کنند و همین می‌تواند در یک زنجیره، سلامت مردم را تهدید کند و هزینه‌های زیادی به‌دنبال داشته باشد.»

امید به زنده‌ماندن تالاب 

«هنوز امیدی برای احیای تالاب وجود دارد.» ارواحی تاکید می‌کند که تالاب ظرفیت احیا دارد: «من از به کاربردن عبارت مرگ تالاب‌ها پرهیز می‌کنم؛ چون همواره روند احیای اکوسیستم‌های طبیعی ازجمله تالاب‌ها امکان‌پذیر است و کافی است روند‌های آسیب‌زا وارونه شود. علاوه بر این طبیعت قابل بازیابی و احیا دارد، اما باید در نظر گرفت که اگر ۳۰ سال پیش مشکلات تالاب انزلی را برطرف کرده بودیم به‌مراتب کم‌هزینه‌تر و راحت‌تر بود، اما الان پرهزینه‌تر و پیچیده‌تر و دشوارتر است. نمونه آن گونه مهاجم سنبل آبی است که بیش از ۱۰ سال است در تالاب وجود دارد، اما هنوز به مطالعاتی که ۱۰ سال پیش انجام شده است، استناد می‌کنیم، دریغ از اینکه ببینیم علم چه پیشرفتی کرده است و تکنولوژی‌های جدید چه می‌گویند؟ این اقدامات در زمینه تحقیقات به‌روز را دنبال نمی‌کنیم.»

او توضیح می‌دهد که چرا باید شرایط پس‌روی دریای خزر را جدی گرفت. کاهش تراز و پس‌روی و پیش‌روی دریاچه خزر بار‌ها در طول عمر آن اتفاق افتاده است، اما آن‌طور که ارواحی توضیح می‌دهد، چند اتفاق جدید موضوع را قدری پرریسک‌تر می‌کند. او از مطالعه‌ای می‌گوید که در سال ۲۰۲۰ انجام و طبق آن برآورد شده است که دریاچه در شرایط خوشبینانه تا پایان قرن میلادی حاضر ۹ متر کاهش تراز و در شرایط بدبینامه ۱۸ متر کاهش تراز خواهد داشت که به‌صورت میانگین سالیانه ۲۲/۵ سانتی‌متر خواهد بود، اما براساس گزارش مرکز تحقیقات آب کشور، حد فاصل سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ این دریاچه ۷۳ سانتی‌متر کاهش تراز داشته و پیش‌بینی شده است که در سال آبی فعلی هم این کاهش تراز ادامه دارد؛ این یعنی مجموع کاهش تراز دریاچه در چهارسال اخیر حدود ۱۰۶ سانتی‌متر است که میانگین سالیانه آن ۲۶/۵ سانتی‌متر خواهد بود.

به گفته او «این روند بسیار شدت گرفته است و در مقایسه با مطالعه سال ۲۰۲۰، نشان می‌دهد که کاهش تراز دریاچه از نتایج بدبینانه آن مطالعه هم شدت بیشتری دارد و بحرانی‌تر است. چند موضوع این مسئله را نگران‌کننده‌تر می‌کند؛ اول اینکه در گذشته بحث تغییر فاکتور‌های اقلیمی در حوزه خزر چندان عوامل تعیین‌کننده‌ای در زمینه کاهش یا افزایش تراز نبوده است، اما الان برخی برخی عوامل مثل میزان بارش، متوسط دما و تبخیر سطحی رخ داده است. علاوه بر این شاهد شرایطی مانند کاهش ضخامت لایه‌های یخ هم در حوضه ولگا هستیم.

در کنار این موارد، اقتصاد همه پنج کشور حاشیه خلیج‌فارس وابسته به نفت است و این موضوع بحث انتشار گاز‌های گلخانه‌ای در منطقه را دارد افزایش می‌دهد و به همین دلیل بحث توسعه حفاری‌ها در خزر و روند‌هایی که در چند دهه اخیر شدت گرفته است. همه این اتفاقات این پیام را به ما می‌دهد که با روند فعلی نمی‌توانیم امیدوار باشیم که تغییرات فاکتور‌های اقلیمی متوقف شود. درنتیجه لازم است برای دریاچه خزر بیشتر نگران باشیم؛ چون شاید به‌سادگی روند‌های قبلی شاهد برگشت تراز آب نباشیم.»

سواحل شمالی خزر به‌دلیل اینکه عمق کمتری دارند تاثیر بیشتری از پس‌روی خزر خواهند داشت. ارواحی می‌گوید، عمق خزر سمت ساحل جنوبی به‌مراتب بیشتر است؛ اما معنای آن نیست که در تمام خط ساحلی ایران به‌شکل یکنواخت باشد. در خط ساحلی ما تالاب‌های گلستان یا شرق مازندران حتی انزلی تاثیرپذیری خواهند داشت و در مناطقی این پس‌روی شدت بیشتری خواهد داشت.

منبع: هم میهن
ارسال نظرات
آخرین اخبار
نبض بازار
گوناگون