نشان تجارت - فاطمه موسوی، جامعهشناس و عضو گروه مطالعات زنان انجمن جامعهشناسی میگوید: «با یک محاسبه ساده متوجه میشوید که اساسا نیازی نیست برای افزایش جمعیت سراغ کودک همسری و کودک مادری رفت. یک زن به طور طبیعی و فیزیولویک معمولا بین ۱۵ تا ۴۵ سالگی آماده بارداری است. یعنی بازه زمانی ۳۰ ساله برای بارداری فرصت دارد که پنج سال اول و ده سال آخر با عوارض همراه است و از نظر پزشکی توصیه نمیشود؛ همچنان ۱۵ سال فرصت بارداری مناسب وجود دارد پس چه لزومی دارد که این اتفاق زیر ۱۸ سالگی رخ بدهد آن هم در شرایطی که ما به فرد زیر ۱۸ سال گواهینامه و اختیار اموالش را نمیدهیم، اما او را برای ازدواج و مادری بزرگسال به حساب آورده و به رسمیت میشناسیم.»
موسوی توضیح میدهد که الان میانگین سن ازدواج در ایران برای زنان ۲۳ سال است. اگر کسی ۲۳ سالگی هم ازدواج کند، برای مثال میتواند ۲۶ سالگی فرزند اول را باردار شود و حتی در بازههای زمانی مناسب ۲۹، ۳۲ و ۳۵ سالگی دست کم ۳ فرزند دیگر هم به دنیا بیاورد. اگر فردی در همین سن میانگین ازدواج و بعد تحصیلات دانشگاهی، ازدواج کند میتواند در بازههای زمانی مناسب و کم خطر فرزندانی به دنیا بیاورد؛ بنابراین سیاستگذاری برای ازدواج و بارداری زیر ۱۸ سال فقط با بهانه جوانی جمعیت است، ولی مقصود دیگری دارد.
«اگر از عوارض جسمی برای مادر و جنین در بارداری زیر ۱۸ سال هم بگذریم، در تحقیقات جامعهشناسی یکی از موارد پیشبینیکننده طلاق ازدواج زیر ۲۰ سال است و دیگری فاصله سنی بالای ۱۰ سال بین زوجین و هر دو در کودک همسری وجود دارد. مدعی هستند که برای تحکیم بنیان خانواده دختران باید در سنین پایین ازدواج کنند. این کلیشه همواره وجود داشته که دختران در سن پایین سازگارتر هستند و به اصطلاح شوهر میتواند آنطور که خودش میخواهد دختر را تربیت کند. این یک گزاره کاملا نادرست و باطل از منظر جامعهشناسی است. اتفاقا تحلیل آماری نرخ طلاق در گروههای سنی نشان میدهد که بالاترین نرخ طلاق مربوط به دخترانی است که زیر ۲۰ سالگی ازدواج کردهاند.»
به گفته موسوی اغلب دختران بعد از بارداری در این سنین مجبور به ترک تحصیل میشوند؛ بنابراین در سنین بالاتر نمیتوانند شغل مناسبی پیدا کنند. پس از نظر مالی وابسته به مرد خانواده هستند. این موضوع دختران در چرخه فقر و وابستگی اقتصادی گرفتار میکند که همین امر مصایب اجتماعی زیادی به دنبال خواهد داشت.
این جامعهشناس معتقد است این گونه سیاستگذاریها به دلیل غلبه نگاه ایدئولوژیک و در راستای بازتولید خانواده مردسالار و پدرسالار است. او توضیح میدهد: «اغلب از غرب انتقاد میشود که به زن نگاه ابزاری دارند، اما مگر این نگاه ابزاری نیست که زن صرفا به مثابه زن خانه و مادر خانواده و همسر شناخته میشود و در چارچوبی غیر از خانواده رسمیت ندارد. به همین دلیل است که در دولت گذشته هیچ اقدامی در حوزه خشونت خانگی، قتلهای ناموسی یا حتی حفظ امنیت زنان در محیط کار را شاهد نیستیم. ما از پیش از انقلاب و در اندیشههای آقای مطهری با مساله «الگوی سوم زنانگی» مواجه هستیم که میگوید نه زن سنتی در خدمت خانواده و نه زن مدرن غربی، اما سیاستگذاریها همچنان در راستای تقویت زن سنتی و در خدمت خانه و خانواده است و عاملیت زنان در همه چیز نفی میشود. کودک همسری و کودک مادری هم به نوعی حق زنان برای این که در سن مناسب ازدواج کنند و در شرایط مناسب فرزندی به دنیا آورند را نفی میکند. با کودک مادری حق زنان بر بدنشان نفی میشود.»
آمار کودک همسری وکودک مادری در سالهای اخیر به آماری مخفیانه و دردسرساز تبدیل شده. فاطمه موسوی خطاب به سیاستگذاران میگوید: نمیتوانید با مخفی کردن آمار رنج کودک مادران را مخفی کنید. مساله حل نشده است.
البته فشار برای مادری با سیاستگذاریهای ضدزن تنها متوجه دختران نوجوان نیست بلکه زنان بالای ۴۰ سال هم این فشار را تجربه میکنند. موسوی در مورد این گروه سنی میگوید: «از طرفی به دلیل بالا رفتن سن ازدواج و تمایل اکثریت زنان به یک یا دو فرزند بر بارداری در سن بالا نیز که بارداری پرخطر است، اصرار میورزند و در اسناد خود بارداری پرخطر را به بارداری نیازمند مراقبتهای ویژه تبدیل میکنند. این فقط بازی با کلمات است و میتواند منجر به ایجاد عوارض بسیاری برای مادر و کودک شود به ویژه که اجباری بودن غربالگری هم ملغی شده و این منجر به افزایش تولد کودکانی با برخی ناهنجاریها، چون سندروم داون میشود.»