کد خبر: ۵۳۰۸۰
۱۲:۴۳ -۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳

بحران کمبود پرستار به مرز هشدار رسید

امروز در ایران، پرستاران کمترین حقوق را نسبت به کارکنان دولت می‌گیرند و حقوق ثابت پرستاران، حتی از حقوق معلمان هم کمتر است با وجودآنکه در تمام کشورها، پرستاری به عنوان یک شغل سخت، استرس‌آور و پر خطر شناخته می‌شود.

بحران کمبود پرستار به مرز هشدار رسید

نشان تجارت - مشکل آنجایی سر باز می‌کند که با آدم‌ها چشم در چشم می‌شویم و آن‌ها به ما وعده‌ها و قول‌های‌مان را یادآوری می‌کنند و ما به ازای ملموس آن وعده‌ها را می‌خواهند و ما در جواب این آدم‌ها به یک جمله کم‌خرج‌تر از همان وعده‌ها و قول‌ها متوسل می‌شویم «پول نیست» و این حکایت امروز پرستاران ایران است... امروز، ۱۲ مه ۲۰۲۴، صد‌ها پرستار ایرانی که هفته قبل و ماه قبل و سال قبل، رفتند و سفره زندگی‌شان را در زمین غریبه پهن کردند، طعم واقعی «تقدیر» را می‌چشند.

محمد شریفی‌مقدم، دبیرکل خانه پرستار کشور که از سال ۱۳۶۳ پرستار شد و در سال‌های جنگ ۸ ساله، داوطلبانه به یاری رزمندگان خط مقدم رفت تا با همان آموخته‌های دوره دانشجویی، زخمی ببندد و جانی نجات بدهد و نیمه دهه ۱۳۹۰ به پاس زحماتش، با بازنشستگی اجباری، مزد ۳۰ سال شب زنده‌داری پای بالین بیماران را گرفت، می‌گوید که از رفتن این پرستاران؛ این همکاران زحمتکش و شریفش متاسف نیست، چون می‌داند به جایی رفته‌اند که زحمات و از خود گذشتگی‌های‌شان، معادل واقعی و ملموس دارد.

در چند ماه اخیر خبر‌های تلخی از جامعه پرستاری شنیدیم؛ مهاجرت بیش از ۳ هزار پرستار در طول یک سال، اعتراضات گسترده به اجرای ناقص قانون تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری، استعفای جمعی پرستاران چند بیمارستان در اعتراض به مشکلات شغلی و در نهایت، خودکشی پرستار بیمارستان کرمانشاه در اعتراض به بیکاری و پایان قرارداد کار. آنچه در این دو دهه بر پرستاران تحمیل شد و شعار‌های دولت‌ها درباره دفاع از حق پرستاران را چگونه تحلیل می‌کنید؟

در تمام کشور‌های جهان، تامین سلامتی مردم وظیفه دولت‌هاست و دولت‌ها حتی با توجه به این نیاز، شعارهایشان را تنظیم می‌کنند چنانکه در امریکا، باراک اوباما با شعار حمایت از سلامت برنده شد وآقای روحانی هم در تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری چنین شعاری داشت. در اصل ۲۹ قانون اساسی هم، تامین سلامت مردم بر عهده حاکمیت است و عامل تامین سلامت مردم، وزارت بهداشت است.

وزارت بهداشت برای تحقق وظیفه حاکمیت، نیازمند ابزار است که مهم‌ترین ابزار تحقق این وظیفه، نیروی انسانی است و نه تنها تعداد نیروی انسانی باید کافی باشد، بلکه باید ابزاری هم برای نگهداشت و حفظ این نیرو ایجاد شود. در گروه نیروی انسانی ارائه‌دهنده خدمات بهداشتی و درمانی، تعداد پرستاران از بقیه نیرو‌ها بیشتر است و بیشترین خدمات را ارایه می‌دهند و خدمات شان بی‌وقفه است و در تمام نقاط کشور هم حضور دارند. اما آیا تعداد پرستاران برای ارایه خدمات بهداشت و درمان به مردم کافی است؟ خیر. امروز، کمبود نیروی پرستاری در کشور، به مهم‌ترین معضل نظام سلامت تبدیل شده و یک تهدید جدی محسوب می‌شود، چون به دلیل کمبود پرستار، بیماران می‌میرند.

**استاندارد جهانی تعداد پرستار چه رقمی است و آیا این استاندارد در ایران رعایت می‌شود؟

امروز استاندارد جهانی اروپا، ۱۰ پرستار به ازای هزار نفر جمعیت است که البته در بعضی کشور‌ها مثل بلژیک و دانمارک، به ازای هزار نفر جمعیت حدود ۱۱ یا ۱۲ پرستار دارند که قطعا با چنین وضعی، خدمت رسانی در این کشور‌ها در سطح بسیار مناسبی است. استاندارد سازمان بهداشت جهانی هم حداقل ۳ پرستار و به‌طور میانگین، ۵ الی ۶ پرستار به ازای هزار نفر جمعیت است که امروز در کشور‌های گرجستان و ارمنستان که از نظر کیفیت و سطح خدمات پزشکی، سال‌ها از ما عقب‌ترند این استاندارد رعایت می‌شود در حالی که طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی، در سال ۲۰۱۸ در ایران ۱.۶ پرستار به ازای هزار نفر جمعیت فعال بوده و در واقع، تعداد پرستاران ما، معادل نصف حداقلی است که سازمان بهداشت جهانی تعیین کرده است.

البته وزارت بهداشت در آمار جدیدتری اعلام کرد که تعداد پرستار را به ۲ نفر به ازای هزار نفر جمعیت افزایش داده، اما پرستار، یک تعریف مشخص دارد؛ پرستار حرفه‌ای باید مدرک تحصیلی کارشناسی یا بالاتر داشته باشد و به نظر می‌رسد وزارت بهداشت با تجمیع گروه‌های وابسته به جمعیت پرستاران مثل بهیار و کمک بهیار، تعداد پرستار را افزایش داده در حالی که حتی برابرسازی تعداد پرستار و تخت بیمارستانی هم نشان می‌دهد که تعداد پرستار در کشور ناکافی است، چون به ازای هر تخت بیمارستانی باید ۲.۲ پرستار فعال داشته باشیم که از این تعداد، ۰.۴ نفر، نیروی غیرحرفه‌ای و کمک‌بهیار است و بنابراین، برای هر تخت بیمارستانی باید ۱.۸ پرستار داشته باشیم که امروز این عدد به‌طور میانگین ۱.۱ است.

مثلا در بعضی بخش‌های بیمارستانی در استان خوزستان، تعداد پرستار به ازای هر تخت ۰.۷ نفر، اما در بخش خدمات تخصصی این استان به دلیل تعداد بالای مراجعات، تعداد پرستار به ازای هر تخت ۱.۱ نفر است و این اعداد هم نشان می‌دهد که با کمبود پرستار مواجهیم در حالی که رفع کمبود پرستار در بیمارستان‌ها، مطالبه مردمی است، چون این کمبود باعث مشکلات برای بیماران می‌شود چنانکه سازمان بهداشت جهانی هم تاکید می‌کند که تعداد پرستار، رابطه مستقیم با سلامت مردم و مرگ بیماران دارد.

**آیا تعداد دانشجویان پرستاری در هر سال متناسب با تعداد جمعیت نیست؟ ظرفیت پذیرش دانشجوی پرستاری چقدر است؟ هر سال چه تعداد پرستار فارغ‌التحصیل می‌شوند؟

سالانه حدود ۱۲ هزار دانشجوی پرستاری فارغ التحصیل می‌شوند که البته این عدد هم طی دهه اخیر به صورت غیر قانونی افزایش یافته است. بعد از مصوبه سال ۱۴۰۱ شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره افزایش ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی، تمام نهاد‌های متولی سلامت شامل سازمان نظام پزشکی و کمیسیون بهداشت مجلس و حتی مسوولان وزارت بهداشت - غیر از وزیر بهداشت - با این مصوبه مخالفت کردند، چون وقتی عرضه بیشتر شود، اما تقاضا نباشد، ان خدمت ارزش خود را از دست خواهد داد. با این حال، ظرفیت پذیرش دانشجوی پرستاری طی دهه اخیر بدون توجه به این الزام بیش از دو برابر افزایش یافته در حالی که امکانات لازم و فضای آموزشی و تعداد هیات علمی به ازای دانشجوی پرستاری نداریم و امروز در شهر‌های فاقد بیمارستان هم دانشکده پرستاری داریم

**و این دانشجوی پرستاری در شهری که بیمارستان ندارد، کارآموزی بالینی را چطور و کجا انجام می‌دهد؟

در شهر‌های همجوار! نیاسر کاشان بیمارستان ندارد، اما دانشکده پرستاری دارد و دانشجو برای کارآموزی بالینی باید هر روز به کاشان برود! مشکل اصلی، نحوه حفظ و نگهداشت این تعداد فارغ التحصیل پرستاری است، چون تمام فارغ‌التحصیلان استخدام نمی‌شوند. در دولت آقای احمدی‌نژاد ۲۰ هزار پرستار استخدام شدند و امنیت شغلی برای پرستاران ایجاد شد، اما بعد از سال ۱۳۹۲ مقرر شد که تمام نیرو‌های جدید به صورت شرکتی مشغول به کار شوند. طی ۷ سال گذشته حدود ۷۰ هزار پرستار فارغ‌التحصیل شده‌اند در حالی که حدود ۱۵ هزار نفر از این تعداد استخدام شده‌اند.

در وزارت بهداشت ۱۲ نوع رابطه استخدامی برای جذب پرستاران تعریف شده است. در ایام کرونا، وقتی کمبود پرستار، دردسر ساز شد، پرستاران را با قرارداد «شرکتی» جذب کردند و پرستاران طرحی که پیش از کرونا با نوبت‌های ۶ ماهه یا یک ساله جذب می‌شدند هم، به کار گرفته شدند و نوبت کارشان، هر ۳ ماه به صورت مستمر تمدید می‌شد که البته خلاف قانون بود، چون تمدید طرح، غیر قانونی بود، اما به هر حال در آن ایام پرستاران طرحی مشغول به خدمت بودند و البته بعد از پایان کرونا هم عذر همه‌شان خواسته شد! حرف جامعه پرستاری این است که به موازات افزایش ظرفیت پذیرش دانشجوی پرستاری، باید پرستار فارغ التحصیل را در مرکز درمانی حفظ کنید و شرط لازم برای حفظ نیرو، پرداخت حقوق است.

امروز در ایران، پرستاران کمترین حقوق را نسبت به کارکنان دولت می‌گیرند و حقوق ثابت پرستاران، حتی از حقوق معلمان هم کمتر است با وجودآنکه در تمام کشورها، پرستاری به عنوان یک شغل سخت، استرس‌آور و پر خطر شناخته می‌شود.

**حقوق پرستاران طبق مصوبه شورای عالی کار است یا در شورای حقوق و دستمزد کارکنان دولت تعیین می‌شود؟

فقط پرستارانی که در استخدام دولت هستند، دریافتی مطابق مصوبه شورای حقوق و دستمزد دارند، اما حدود ۴۰ درصد پرستاران ما، شرکتی هستند که طبق مصوبه شورای عالی کار حقوق می‌گیرند و بین همین گروه شرکتی، پرستارانی هستند که با قرارداد موقت ۸۹ روزه، ۶ ماهه یا به صورت خرید خدمات کار می‌کنند. از پایان دهه ۱۳۸۰ به دلیل ناپایدار شدن رابطه استخدامی، هیچ کدام از پرستاران شرکتی امنیت شغلی ندارند و کارفرما طبق سلیقه و نفع خودش قانون را تفسیر می‌کند.

به عنوان نمونه، به پرستاران شاغل در بعضی بیمارستان‌های دولتی می‌گویند ساعت کار شما مطابق قانون کار و مثل باقی کارگران است، اما در زمان پرداخت عیدی به این پرستاران می‌گویند عیدی شما معادل عیدی کارکنان دولت است در حالی که عیدی کارگران، معادل دو پایه حقوق است. محاسبه اضافه کاری پرستاران شرکتی شاغل در بیمارستان خصوصی و دولتی هم، متفاوت است، چون در بیمارستان دولتی، اضافه کاری پرستار با فرمول اضافه کاری کارکنان دولت محاسبه و پرداخت می‌شود که نسبت به دریافتی پرستاران بیمارستان خصوصی، بسیار کمتر است. با وجود چنین شرایطی، هرگونه اعتراض پرستار شرکتی و پیمانی به وضعیت شغلی، مساوی با اخراج است.

پرستاران شرکتی توسط شرکت‌های واسطه به بیمارستان‌ها معرفی می‌شوند و در صورت نارضایتی عوامل بیمارستان از این پرستار یا در صورت معترض بودن این پرستار، به شرکت واسطه اعلام می‌شود که این پرستار از فلان تاریخ به این بیمارستان اعزام نشود.

البته مشابه این رفتار را با کارگران معترض شاهدیم و طی دهه اخیر، دولت‌ها هیچ حمایتی از کارگر معترض نداشتند، اما تفاوت کارگر و پرستار این است که پرستار، ناجی جان انسان است و کارگر در بخش تولید و صنعت و خدمات ارزش افزوده ایجاد می‌کند.

تفاوت دیگری هم هست؛ خستگی یا بی‌انگیزگی کارگر معترض ممکن است به خراب شدن محصول یا اشکال در بسته‌بندی منجر شود، اما پرستار، مسوولیت جان یک بیمار را دارد و در صورت خستگی یا بی انگیزگی پرستار، یک بیمار می‌میرد.

پارسال نماینده‌های کارگران این هشدار را مطرح می‌کردند که دولت‌ها باید از تبعات ناامنی شغلی برای جامعه کارگری بترسند، چون ممکن است در اثر تداوم ناامنی شغلی، مثلا قطار مترو از خط خارج شود! و قانون کار هم به کارگران این اجازه ضمنی را داده که در صورت ناراضی بودن از وضعیت شغلی‌شان، تولید را کاهش بدهند، اما به نظر می‌رسد که جامعه در مواجهه با کارگر معترض و پرستار معترض، یک رویکرد دوگانه دارد؛ کارگر بخش خدمات و صنعت و تولید، وقتی به نشانه اعتراض، تولید را کم می‌کند یا مثل کارگران صنعت نفت یا هفت تپه، اعتصاب می‌کنند، از حمایت جامعه برخوردار می‌شود، اما پارسال، جامعه از پرستاران معترض بیمارستان مفید که در لحظه مراجعه یک نوزاد بیمار، بابت مشکلات شغلی شان تجمع کرده بودند، حمایت نکرد، چون این نوزاد بدحال، ساعتی بعد از ارجاع به اورژانس فوت کرد و با وجود انکه فوت نوزاد، دلیل دیگری داشت، جامعه نپذیرفت که چرا پرستار باید محل خدمت خود را ترک کند و از ارایه خدمت درمانی دست بکشد و انگار جامعه هم به پرستار معترض تحمیل می‌کند که باید هر شرایطی را تحمل کند و این نگرش جامعه هم برای پرستاران رنج مضاعف است.

من در زمانی که سوپروایزر بودم می‌دیدم که کمبود پرستار چه مشکلاتی برای بیماران ایجاد می‌کرد و طی ۱۰ سال اخیر بار‌ها درباره عواقب کمبود پرستار هشدار دادیم، اما دولت‌ها به این هشدار‌ها توجهی نکردند و امروز هم با وضع مشابه مواجهیم؛ به دلیل کمبود نیرو، پرستار بخش ICU به جای مراقبت از دو بیمار، باید از ۶ بیمار مراقبت کند و در یک بخش بیمارستانی با ۳۰ بیمار، فقط دو پرستار داریم در حالی که از ساعت ۱۲ شب تا ۵ صبح، یکی از این دو پرستار در حال استراحت است و یک پرستار باید در طول شب از ۳۰ بیمار مراقبت کند.

چند شب قبل، یک پرستار خانم برای من تعریف کرد که بخش را تحویل گرفته و مشغول رسیدگی به بیماران شده و وقتی بالای سر یکی از بیماران رفته، دیده که بیمار فوت کرده. پرستار به گریه افتاده و عذاب وجدان گرفته. از پرستار پرسیدم شما مگر وظایفت را انجام ندادی؟ گفت اتفاقا از همان ساعتی که بخش را تحویل گرفتم کار کردم، ولی اگر یک همکار داشتم و دو تا پرستار بودیم، شاید این بیمار فوت نمی‌کرد. این شرایط، تبعات بی‌توجهی دولت‌ها به هشدار‌های ماست. در امریکا، وقتی دو ساعت به ساعت کار پرستار اضافه کردند، متوجه شدند که میزان خطای پرستاران ۱۴ درصد افزایش یافته. یعنی حجم بالای کار، حتی برای پرستار امریکایی که برای یک نوبت کار ۶ هزار دلار حقوق می‌گیرد و تفریح و رفاه دارد و دغدغه ذهنی هم ندارد، مشکل‌ساز می‌شود

**پرستار امریکایی ۶ هزار دلار حقوق می‌گیرد؟

دریافتی پرستاران در امریکا بین ۴ تا ۷ هزار دلار است و یک پرستار برای یک نوبت کار در بیمارستان به‌طور میانگین ۶ هزار دلار حقوق می‌گیرد. در ایران، نه تنها با کمبود پرستار مواجهیم، پرستار به دلیل حقوق ناچیز ناچار است دو نوبت کار کند و وقتی در شیفت شب، مسوولیت ۲۵ بیمار به یک پرستار سپرده می‌شود، طبیعی است که بیمار می‌میرد، چون پرستار شیفت شب، همان پرستاری است که در شیفت صبح و عصر بیمارستان دیگری مشغول کار بوده است. در امریکا با دو ساعت کار اضافه، میزان خطا ۱۴ درصد افزایش یافت. در ایران، میزان خطا با ۳۶ ساعت کار اضافه چقدر خواهد بود؟ اصلا قابل شمارش نیست.

**هر شیفت کاری پرستاران در ایران چند ساعت است؟

۷ ساعت.

**پرستاری که دو شیفت کار می‌کند، در یک روز ۱۴ ساعت مشغول کار است؟

اغلب پرستاران ما، علاوه بر شیفت روزانه، شیفت عصر را هم کار می‌کنند، چون مخارج زندگی شان با یک شیفت کار تامین نمی‌شود. تمام پرستاران مرد، هر روز، هم در شیفت صبح و هم در شیفت عصر کار می‌کنند و حتی به عنوان اضافه کاری، شیفت شب را هم برمی‌دارند. من این شرایط را تجربه کرده‌ام؛ شیفت صبح و عصر در بیمارستان دولتی بودم و شیفت شب به بیمارستان خصوصی می‌رفتم و صبح فردا به همان بیمارستان دولتی برمی‌گشتم تا در شیفت صبح و عصر باشم و این یعنی ۳۶ ساعت کار بی وقفه.

**از پرستارانی که مهاجرت کردند و به کشور‌های همسایه یا اروپا و امریکا رفتند، شنیده‌اید که در این کشور‌ها چطور کار می‌کنند؟

کار پرستاری در اروپا و کانادا و امریکا سخت است و همکارانم می‌گویند باید صفر تا صد کار‌های بیمار و حتی اکوی قلب و آنژیوگرافی را هم انجام بدهند و حتی یک لحظه هم بیکار نیستند، ولی در آلمان، سطح خدمات پرستاری پایین است و اغلب پرستاران به مراقبت از سالمندان مشغولند. این طور که شنیده‌ام، کار همکارانم سخت است، اما این شرایط سخت را پذیرفته‌اند، چون بابت این کار سخت، حقوق خوبی می‌گیرند.

**باید به نیروی کار حق داد که وقتی دریافتی متناسب با حجم وظایفش ندارد، به نشانه اعتراض و نارضایتی، وظایفش را انجام ندهد؟

وقتی در بیمارستان دولتی کار می‌کردم، پرستاری که حتی یک شب غیبت می‌کرد توبیخ می‌شد. ۱۳ فروردین امسال، ۲۰ پرستار بیمارستان شیراز غیبت کردند. چرا؟ چون با خودشان فکر می‌کردند در مقابل حقوق ۱۰ میلیون تومانی، رعایت نظم و انضباط بی معناست. ترک کار، بدتر از مهاجرت است و امروز، آمار ترک کار پرستاران به‌شدت بالا رفته و از میزان تعهد شغلی شان کاسته شده. پرستار امریکایی که ۴ هزار یا ۶ هزار دلار حقوق می‌گیرد مجاز به هیچ قصوری نیست و اگر خطایی مرتکب شود، به‌طور جدی به این خطا رسیدگی خواهد شد، اما تفاوت رسیدگی‌ها در چیست؟ وقتی پرستار امریکایی مرتکب خطا می‌شود، بررسی می‌کنند که آیا این پرستار مشکل خانوادگی یا دغدغه ذهنی یا مشکل روحی داشته، ولی در ایران، اولین اقدام در مواجهه با پرستار خطاکار، لغو قرارداد همکاری و کسر کارانه است و سوالی در مورد علت خطا پرسیده نمی‌شود بلکه با معلول برخورد می‌شود.

**آماری از تعداد پرستاران مهاجر دارید؟

بار اولی که آمار دادم و اعلام کردم که حدود ۳ هزار نفر از همکارانم در سال ۱۴۰۱ از ایران رفته‌اند، احضار شدم و از من خواستند برای این ادعا، سند بدهم. آیا برای روشنایی روز باید سند داد؟ قبل از اعلام این عدد به یکی از دفاتر کاریابی بین المللی تلفن زده بودم و مسوول این دفتر به من گفته بود که سال ۱۴۰۱ حدود ۱۰۰ پرستار به خارج از کشور فرستاده و ۷۰ دفتر کاریابی بین‌المللی هم در کشور فعال است که تعدادی از این دفاتر، فعالیت بیشتر و تعدادی، فعالیت کمتری دارند. من با میانگینی از تعداد پرستاران مهاجر، گفتم که در سال ۱۴۰۱ حدود ۳ هزار پرستار گواهی تایید صلاحیت از سازمان نظام پرستاری گرفته‌اند در حالی که همه کشور‌ها هم گواهی تایید نمی‌خواهند و پرستاران بدون نیاز به این مدارک، برای مهاجرت اقدام می‌کنند.

**فکر می‌کنید پرستارانی که از ایران می‌روند، حاضرند به ایران برگردند؟

پرستارانی که از ایران می‌روند، انگیزه‌های مختلفی دارند، اما مهم‌ترین انگیزه، مسائل مالی بوده و آن‌هایی که با انگیزه مالی از ایران می‌روند، دیگر به ایران برنمی گردند. امروز حقوق پرستاران رسمی و استخدام شده ۱۶ میلیون تومان و حقوق پرستار شرکتی و پیمانی حدود ۱۲ میلیون تومان است که با دلار ۶۰ هزار تومانی، حقوق ۱۲ میلیون تومانی معادل ۲۰۰ دلار است و حتی پرستارانی که سه شیفت در روز کار می‌کنند، حقوق پایان ماه‌شان معادل ۹۰۰ دلار است در حالی که یک پرستار در دانمارک بابت یک شیفت ۳۵۰۰ یورو و در امریکا حداقل ۴ هزار دلار حقوق می‌گیرد و حتی پرستار ایرانی مهاجر به آلمان، در همان ابتدای ورود و بدون اینکه زبان آلمانی بلد باشد، بابت یک شیفت ۲ هزار یورو حقوق می‌گیرد و این حقوق در ماه‌های بعد تا ۳ هزار یا ۳۵۰۰ یورو می‌رسد. ۳۵۰۰ یورو یا ۴ هزار دلار یا ۲ هزار یورو چند برابر ۲۰۰ دلار یا حتی ۹۰۰ دلار است؟

بنابراین، اجرای ناقص قانون تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری هم هیچ تاثیر مثبتی در دریافتی پرستاران نداشت.

اتفاقا مشکلات پرستاران ناشی از اجرای ناقص همین قانون است. دو دهه قبل برای خدمات تمام گروه‌های پزشکی و پیراپزشکی تعرفه تعیین شد، اما خدمات پرستاری هیچ تعرفه‌ای نداشت تا اینکه اولین قانون تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری در دولت آقای احمدی‌نژاد تصویب شد و رییس‌جمهور وقت، تصویب این قانون را پیگیری می‌کرد، چون معتقد بود که باید در پرداختی به پرستاران عدالت برقرار شود. البته تا دو سال قبل این قانون اجرا نمی‌شد با اینکه طی ۱۰ سال اخیر، سران قوا معتقد به اجرای قانون بودند منتهی نگرش هر دولت به اجرای قانون متفاوت بود. بالاخره از سال ۱۴۰۱ آیین نامه‌های جدید نوشته شد، اما قانون را به بدترین شکل اجرا کردند و آنچه امروز در حال اجراست، ابزار مطالبه‌گری را از پرستاران سلب کرده است.

طی ماه‌های گذشته از بعضی پرستاران شنیدم که به دنبال اجرای قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری، دریافتی شان نسبت به ایام پیش از اجرای قانون کمتر شده و تلقی پرستاران این بود که دولت با تغییر و دستکاری در اعداد و به اسم اجرای قانون، کارانه پرستاران را کم کرده و رقم‌های کمتری را به اسم تعرفه خدمات پرستاری جایگزین کرده و به این شیوه پرستاران فریب داده، چون می‌خواهد این قشر را به جایی برساند که برای توقف اجرای قانون درخواست بدهند و بپذیرند که اجرای قانون، فایده‌ای به حال‌شان نداشته.

آنچه امروز در حال اجراست، قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری نیست بلکه مجموعه مقرراتی برای تحقیر پرستاران است. تا پیش از اجرای قانون تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری، پرستاران علاوه بر حقوق ثابت، حدود یک یا دو میلیون تومان کارانه می‌گرفتند و حالا هم با اجرای ناقص قانون تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری، همین رقم را می‌گیرند.

**امروز پرداختی به پرستاران طبق کدام مبناست؟

به نظر می‌رسد که بودجه‌ها را بر تعداد تخت‌های بیمارستانی تقسیم کرده‌اند و به اسم اجرای قانون و به اسم تعرفه خدمات پرستاری، به حساب پرستار واریز می‌کنند در حالی که هدف قانونگذار، این شیوه اجرا نبوده، چون تعرفه خدمات پزشکی و پرستاری بر مبنای ۵ شاخص عامل انجام کار، میزان خطر‌پذیری خدمات برای پزشک و پرستار و بیمار، مدت زمان انجام خدمت و ضریب استهلاک انسان یا دستگاه تعیین می‌شود و امروز ۱۰ هزار خدمت گروه پزشکی و پیراپزشکی بر مبنای همین ۵ شاخص ارزشگذاری شده، ولی به دنبال اجرای قانون تعرفه‌گذاری، پرداخت تعرفه پرستاران را بر مبنای درآمدزایی تخت بیمارستانی محاسبه کرده‌اند.

به این معنا که پارسال ارزش خدمات گروه پرستاری برای هر ۲۴ ساعت بستری در تخت‌های گروه عمومی (داخلی و عفونی و جراحی و...) ۱۶۰ هزار تومان تعیین شده بود و امسال به ۲۴۰ هزار تومان افزایش یافته که این رقم هم بعد از کسر ۱۰ درصد مالیات و ۱۴ درصد سهم بیمارستان، به حدود ۲۰۰ هزار تومان می‌رسد که باید بین ۶ نفر اعضای گروه پرستاری تقسیم شود! تا سال‌های قبل، همه پرستاران می‌دانستند که در پایان ماه، چه رقمی بابت کارانه به حساب شان واریز خواهد شد و مهم‌ترین اعتراض پرستاران، بی‌عدالتی در دریافتی پرستار و پزشک بود، ولی امروز، بی‌عدالتی بین پزشک و پرستار، فراموش شده، چون خود پرستاران با هم درگیر شده‌اند که چرا کارانه این پرستار بیشتر از آن پرستار است.

**یعنی در خود جامعه پرستاری تبعیض ایجاد کرده‌اند. با نگاهی به وضعیت پرستاران، شرایط امروز جامعه پرستاری را باید «بحرانی» تلقی کنیم. آیا به پرستاران جوانی که کشور را ترک می‌کنند حق می‌دهید یا به فارغ‌التحصیلان توصیه می‌کنید که در کشور خودشان بمانند و به مردم خودشان خدمت کنند؟

پرستاران ما بسیار کم توقع و مظلومند. بسیاری از پرستاران ما در دوره مراقبت از بیماران، به دلیل مواجهه شغلی به سل و ایدز مبتلا شدند. تعداد پرستاران جان باخته از ایران به دلیل کرونا، در فهرست اولین‌های جهان است. ۲۷ آبان پارسال، معاون پرستاری وزارت بهداشت اعلام کرد که ۱۵ درصد پرستاران، ترک کار می‌کنند. من این ۱۵ درصد را در عدد ۱۵۰ هزار پرستار فعال ضرب کردم و عدد ۲۰ هزار نفر به دست آمد. بنابراین، پرستاران ما، علاوه بر مهاجرت، ترک کار می‌کنند و تغییر شغل می‌دهند و خانه‌نشین می‌شوند و پرستاران مرد ترجیح می‌دهند در تاکسی اینترنتی کار کنند و پرستاران زن ترجیح می‌دهند در شرکت‌های بیمه و آرایشگاه کار کنند.

پرستاران اگر با درآمد یک شیفت، حداقل زندگی شان تامین می‌شد، قطعا مهاجرت نمی‌کردند. علت مهاجرت، دافعه در کشور مبدا و جذابیت در کشور مقصد است. تعدادی از پرستاران به دلیل آزادی‌های اجتماعی مهاجرت می‌کنند که البته تعدادشان زیاد نیست، اما اغلب شان با انگیزه معیشتی از کشور می‌روند. بسیاری از پرستاران راغب به مهاجرت نیستند و انگیزه مهاجرت پرستاران با پزشکان متفاوت است. بعضی پزشکان به دلیل مسائل سیاسی مهاجرت می‌کنند اگرچه که پزشکان عمومی و عفونی و کودکان و داخلی هم درآمد زیادی ندارند و مشکلات‌شان مشابه پرستاران است. طی یک ماه گذشته، ۳ نفر از پرستاران ما در خواب فوت کردند و دلیل فوت‌شان، «سندروم کاروشی» و مرگ بر اثر کار زیاد بود. امروز، پرستاری که در بیمارستان‌های ما کار می‌کند، یک پرستار خسته و بی‌انگیزه و فرسایش داده شده است که اگر مهاجرت نمی‌کند، ترک کار می‌کند و تغییر شغل می‌دهد. من در جایگاه توصیه نیستم، ولی مهاجرت پرستاران با شرایط فعلی اجتناب‌ناپذیر است. من هم اگر شرایط پرستاران را داشتم، از ایران می‌رفتم.

ارسال نظرات
آخرین اخبار
گوناگون