نشان تجارت - مینا قدرتی: با سپریشدن بیش از دو سال از عمر دولت سیزدهم که با وعدههای اقتصادی و درمان اقتصاد بیمار براساس راهکارهای علمی و کارشناسی بر سرکار آمد، همچنان تغییر قابل ملاحظه و مثبتی در معیشت مردم ایجاد نشده و حتی به باور برخی، شرایط بیش از گذشته وخیم شده است و در حال حاضر، هیچ شهروندی در کشور نمیتواند ادعا کند که طعم گرانیهای کمرشکن اقلام اساسی زندگی را با ذرهذره وجود خود لمس نکرده است.
بیماری اقتصاد ایران بیش از نیم قرن است که با شدت و ضعف، ادامه یافته که تداوم این بیماری، جامعه را بیمار، سیستم ایمنی آن را ضعیف و حسگرهای آن را یا از کار انداخته و یا به انحراف کشیده است. اما چه عواملی موجب بیماری اقتصادی در کشور شده است؟ یکی از عوامل اصلی مشکلات اقتصادی در ایران، تحریمهای بینالملی است که در پی برنامه هستهای کشور در سالهای اخیر تحمیل شد. این تحریمها باعث محدودشدن دسترسی ایران به بازارهای جهانی، کاهش صادرات و واردات، بیثباتی نرخ ارز و افزایش تورم شده است.
تورم از عوامل مهم تضعیفکننده اقتصادی در ایران است. نرخ تورم بالا، کاهش قدرت خرید، افزایش هزینههای تولید و در نتیجه کاهش رشد اقتصادی را به همراه دارد. همچنین فقر سطحی و دسترسی محدود به سلامت و آموزش مناسب نیز تورمزای دیگری است که موجب تعطیلی رشد اقتصادی بهطور کلی میشود.
رشد شتابان و افسارگسیخته نرخ ارز نیز از عوامل اصلی فقر و فلاکت عمومی کشور و متعاقباً تشدید روزافزون بحران اخلاقی و ارزشی است که گرفتار آن هستیم. این فشارهای بیسابقه و بینظیر اقتصادی که بر طبقات متوسط به پایین جامعه وارد میشود و طبقه متوسط را رفتهرفته منحل میسازد، اکثریت عظیمی را به طبقه فقرا میراند و معدودی انگشتشمار را به محفل اغنیا میرساند، در عمل جامعه را دوقطبی و مستعد انواع بیماریها و مفاسد اجتماعی، شورش، طغیان و حتی جنگ میسازد.
ایران با وجود ظرفیتهای بالقوه اقتصادی در داخل کشور، هنوز نتوانسته توانمندی خود را در توسعه صنعت و تولید ملی به خوبی بهرهبرداری کند. تمرکز زیاد بر صادرات منابع طبیعی و کاهش توجه به تنوعبرداری از اقتصاد نفتی، موجب ناتوانی در توسعه صنعت و تولید محصولات با ارزش افزوده بالا شده است. یکی دیگر از مشکلات، نقص در نظام بانکی و مالی است؛ نظام بانکی و مالی ایران دچار مشکلاتی است که تأثیر قابل ملاحظهای در بیماری اقتصادی دارد. این مشکلات شامل نرخ بهره بسیار بالا، کمبود مشتریان بانکی، وجود شبکههای غیرقانونی انتقال وجه، ناکارآمدی در تأمین منابع برای سرمایهگذاری و نقص در نظام بانکی مرکزی است.
بوروکراسی منفی، نبود قوانین مناسب و عدمشفافیت در سیاستهای اقتصادی برای هدایت سرمایه به بخش تولید نیز باعث از بین رفتن انگیزه تولید و رشد معاملات غیرتولیدی میشود، وگرنه ایران از نظر نیروی انسانی کاردان، کارشناس و فعال، کشوری است بسیار غنی. کشوری که در آن، سرمایه البته بهصورت نقدینگی در بخش خصوصی چنان زیاد است که میتوان گفت از هر حیث در دنیا بیسابقه و بینظیر است.
نقدینگی و سرمایهای که میتواند مستقیم یا از طریق نظام بانکی و اعتبارات، به سرمایهگذاری خصوصی وارد شود؛ البته بهشرط آنکه امنیت به اقتصاد کشور بازگردد، تحریمها کنار بروند و امید به آینده احیا شود.
برای حل مشکلات اقتصادی ایران نیاز به راهحلهای جامع و کارآمد است. تنوعبرداری از منابع درآمدی، تقویت بخش خصوصی، تسهیل و تحریک سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی، بهبود شرایط تولید و اشتغال از جمله اقدامات مورد نیاز برای بهبود وضعیت اقتصادی در ایران هستند. علاوه بر این، توسعه بخشهای کشاورزی، صنعتی و خدماتی، توجه به تواناییهای دانشگاهها و آموزش عالی در تأمین نیروی کار متخصص و کاهش وابستگی به منابع نفتی نیز اقدامات مهمی است که میتواند بهبود وضعیت اقتصادی کشور کمک کند.
اقتصاد ما باید تعامل با دنیا را تمرین کند و وقتی صادرات غیرنفتی رونق یافت میتواند به عنوان یک منبع ارزی و درآمد خیلی خوب به اقتصاد کشور کمک کند.