کد خبر: ۴۱۹۷۳
۱۵:۳۰ -۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۱
هر گاه خانواده واحد سیاسی شد، خوب و بد آن به حساب همه نوشته می‌شود. مثل دیگر خانواده‌های سیاسی ایرانی.

سفر خانواده قالیباف به ترکیه

نشان تجارتعباس عبدی نوشت:

آیا خطای فرزندان را به حساب پدران و مادران باید نوشت؟ آیا خطای همسر را به حساب شوهر باید نوشت؟ به طور کلی در این باره قاعده ثابتی نیست.

رفتار شخص سیاست‌مدار نقش اصلی را در این ماجرا دارد. اجازه دهید به همین مورد بپردازیم.

چرا پسر آقای قالیباف در دفاع از پدرش متنی را منتشر کرد؟ جز اینکه رابطه پدر و پسری، آنان را در سیاست به یکدیگر پیوند زده است؟ چرا دختر او یا خودش توضیح نداد؟ چون آنان یک خانواده هستند و پیوند‌های سیاسی دارند.

هر گاه خانواده واحد سیاسی شد، خوب و بد آن به حساب همه نوشته می‌شود. مثل دیگر خانواده‌های سیاسی ایرانی.

متأسفانه در ایران این قاعده جاری است و بسیاری از سیاست‌مداران، رفتار‌های خانوادگی دارند. در خانواده سیاسی ارتقای جایگاه زن و فرزند به واسطه پدر است. پس بر اساس قاعده منطقی «من له الغِنم فعلیه الغُرم»؛ هر کس غنیمت می‌برد غرامت می‌پردازد، باید داوری کرد. اگر سیاستمدار از ابتدا خرج خود و خانواده را بکلی جدا کند، در این صورت هیچ مسئولیتی متوجه او نیست.

آیا واکنش آقای قالیباف مناسب بود؟ اصولا عیار سیاستمداران و طرفداران انان هنگام اقناع و توجیه افکار عمومی در باره خطا‌ها و پرسش‌ها معلوم می‌شود.

ظاهراً ایشان گروه مشاوره کارکشته ندارد. او در همه فعالیت‌های سیاسی‌اش ابتدا پرتوان می‌آمد، ولی در دقیقه ۹۰ بازی را می‌باخت. چرا؟ چون مشاور آگاه و دلسوز ندارد، و ظاهراً قادر به تصمیم گیری موثر نیست.

برای مثال گفتند او با این سفر مخالف بوده. بعد کسی پاسخ نداد که پس چرا رضایت خروج از کشور را داده؟

گفتند توطئه یک نهاد خاص علیه رییس مجلس است. نگفتند که این چه حکومت یک‌دستی است که علیه رییس مجلسش توطئه امنیتی می‌کنند؟

گفتند بیمار بوده و به خانه نمی‌رفته! به علاوه چرا در چنین شرایطی احتیاط نمی‌کند و مانع چنین سفر خانوادگی نمی‌شود؟

این واکنش‌ها نشان داد که حداکثر افق دید مشاوران محترم تا یک متری است و تصوری از ابعاد ماجرا و پاسخ‌های متقابل و احتمالی ندارند.

هر سُرمه‌ای که می‌خواهند به چشم ماجرا بکشند، آن را کورتر می‌کنند. پاسخ‌های شخص آقای قالیباف نیز نوعی جدل و حاشیه‌روی بود و هیچ چیزی را روشن نکرد.

یکی دیگر نوشته بود که؛ رفتن خانواده هاشمی به سد لتیان در روز عاشورا چه فرقی با ترکیه رفتن خانواده قالیباف وسط ماه رمضون داره؟

توجه ندارد که اول؛ آن را خود آقای هاشمی نوشته و پنهان‌کاری و ریاکاری نکرده بود. دوم؛ برای همان کار کلی حمله به او کردید که به گمان من هم تا حدی منطقی بود که یک روحانی که رییس جمهور هم هست نباید در آن روز چنین کند.

این‌گونه دفاعیات بدتر از هر حمله‌ای است. دیگری گفته بود که؛ به نظر من اگر همین سر نخ رو دنبال کنید، می‌توانید بفهمید کی لو داده که حاج قاسم تو کدوم پرواز بوده؟ این حد از حرف‌های بی‌ربط زدن برای توجیه و حل یک رفتار نه چندان مهم، نوبر سیاست نواصول‌گرایانه است.

برای توجیه و دفاع از این کار، یکی تصویر خانوادگی غیرمنسجم از آنان ارائه می‌دهد. دیگری یاد طرح صیانت می‌افتد و می‌گوید بقیه مسئولین از این موارد بدتر دارند؟! باید طرح صیانت را تصویب کرد. خلاصه وجود چنین مدافعانی، فرد را از وجود هر مخالفی بی‌نیاز می‌کند.

سومی هم به عنوان دفاع از رییس مجلس گفته که این یک پروژه امنیتی علیه رییس مجلس است و پای یک نهاد در میان است، این ادعا به تعبیری تف سربالا است. زیرا این چه حکومت و چه مجلسی است که در یک ساختار کاملا یک‌دست علیه رییس مجلس چنین توطئه امنیتی می‌کنند و اتفاقی هم علیه توطئه کنندگان نمی‌افتد؟

به علاوه فرض کنیم چنین باشد، رییس مجلس باید پیشاپیش متوجه این تعقیب و مراقبت‌ها علیه خانواده‌اش و خودش باشد و در این صورت مطلقاً اجازه ندهد که چنین سفری انجام شود.

از این‌ها گذشته، آیا نمی‌توان پرسید: ساختاری که علیه رییس مجلس خود تجسس رسمی کند که قطعاً خلاف قانون و مستوجب مجازات است، با دیگران و شهروندان عادی چه خواهد کرد؟

دیگری هم به شکل مضحکی ماموریت‌های انقلابی و خیالی برای این سفر جعل می‌کند. دیگری هم همه ارزش‌های دینی را برای ماله کشی ماجرا خرج می‌کند.

به نظرم این گونه دولت‌مردان و گروه‌های مشاورانشان باید در فعالیت‌ها و رویکرد سیاسی خود تجدید نظری اساسی کنند.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
نبض بازار
گوناگون