کد خبر: ۴۱۳۲۶
۱۵:۲۷ -۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۱
لات معروف دهه ۹۰ است و برای خودش اسم و رسمی دست و پا کرده بود، اما ۶ سال است که گوشه‌گیر شده و دست از شرارت و کار خلاف برداشته است.

اراذل و اوباش

نشان تجارتهر بار که دستگیر می‌شوند، می‌گویند این آخرین‌ بار است و به زودی توبه خواهم کرد.

در دهه ۹۰ به‌ عنوان یکی از اراذل و اوباش سطح دو تهران چندین‌ بار از سوی پلیس دستگیر شد. ۲۱ ساله بود که اولین‌بار در یک نزاع با چاقو روی صورت دوستش خطی انداخت و برای خودش در محل اسم و رسمی به دست آورد.

محسن معروف به محسن تیزی تاکنون بیش‌ از ۱۰ بار در طرح‌های مختلف پلیس از سوی مأموران دستگیر شده است. پنج سالی است که از سوی پلیس دستگیر نشده‌ و به‌همین خاطر به سراغش در یکی از محلات مرکزی تهران رفتیم.

محسن تیزی از روز‌های سیاه شرارتش می‌گوید.

*خودت را معرفی کن؟

- محسن ۳۲ ‌ساله هستم.

* سابقه کیفری داری؟

- فکر کنم ۹ یا ۱۰ بار از سوی پلیس دستگیر شدم، اما یادم نمی‌آید رقم دقیق چقدر است. در این مدت هر دفعه پلیس طرح برخورد با اراذل‌ و اوباش را داشت به سراغ من آمدند و دستگیرم کردند. از این تعداد سه بار به زندان افتادم و مدتی را در زندان بودم.

*چند وقت در زندان بودی؟

- نزدیک به دو سال در زندان بودم و هر بار که آزاد می‌شدم دوستانم شرارت‌هایی را انجام می‌دادند و من کنارشان همین کار را می‌کردم.

*اولین بار کی دست به شرارت زدی؟

- اولین‌ بار در درگیری با دوستانم روی صورت یکی از دوستانم تیزی کشیدم و در محله معروف شدم. من کار با چاقو را بلد بودم به‌ همین خاطر فقط روی صورت یا بازو خط می‌انداختم و کسی را مجروح نمی‌کردم. بعد از آن هر وقت دوستانم دعوا یا درگیری داشتند مرا با خود می‌بردند و من هم به روی بدخواهان آن‌ها تیزی می‌کشیدم.

*وقتی به روی مردم تیزی می‌کشیدی چه حسی داشتی؟

- فکر می‌کردم بزرگ شده‌ام و همه به من احترام می‌گذارند. در محلی که راه می‌رفتم از کوچک و بزرگ حرف من را می‌زدند به‌خاطر همین سعی کردم شرارت‌ها را ادامه دهم.

*هیچ‌وقت احساس پشیمانی نداشتی؟

- جوان بودم و جویای نام، به‌خاطر همین هر زمان که دستگیر می‌شدم فکر می‌کردم چند روز یا نهایت چند ماه بعد آزاد می‌شوم. اصلا به فکر توبه یا کنار گذاشتن لاتی نبودم به‌خاطر همین هم در دهه نود که هیچ اراذل‌ و اوباش بنامی فعالیت نمی‌کرد سعی می‌کردم خودم را به یکی از بزرگ‌ترین اراذل تبدیل کنم.

* توانستی به این هدف برسی؟

- توانستم به بخشی از هدفم برسم و آن به مدد فضای مجازی بود. البته من در اواسط دهه نود واقعاً توبه کردم و دیگر نه دست به تیزی می‌برم و نه خلاف می‌کنم. سرم را پایین انداخته و در حال زندگی آرام خودم هستم و در آن زمان با پر کردن کلیپ‌هایی در فضای مجازی خودم را بزرگ نشان می‌دادم. در اینستاگرام چند صد هزار دنبال کننده داشتم. با کری‌خوانی یا قرار دعوا، همیشه خودم را بزرگ نشان می‌دادم در صورتی‌ که اینگونه نبود و اگر چند نفر بر سر من می‌ریختند مجروح یا کشته می‌شدم.

*توصیه‌ای نداری؟

- آخر و عاقبت لاتی، من هستم، یک پسر جوان با سر و صورت زخمی، با قیافه‌ای نافرم.

منبع: جامعه24
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
گوناگون