نشان تجارت - دست فروشی سالها است به یکی از مشاغل رایج در شهرها تبدیل شده، اما هنوز نهادهای رسمی این شغل را به رسمیت نمیشناسد و هر چند وقت یک بار حرف از «ساماندهی» آنها میزنند و مجوز برخورد و برچیدن بساط دستفروشان را به ماموران شهرداریها میدهند. اما در جهان دهههاست این شغل به رسمیت شناخته شده است.
چهاردهم اکتبر روز جهانی دستفروشان (فروشندگان خیابانی) است. این روز در سال ۲۰۱۲ میلادی توسط سازمان بینالمللی Streetnet پایهگذاری شد تا از سازماندهی در میان فروشندگان خیابانی در سراسر جهان برای رفع نیازها و چالشهای مشترک آنها حمایت شود.
طبق گزارش این سازمان درصد زیادی از فروشندگان خیابانی به صورت روزانه با آزار و اذیت و خشونت در محل فعالیت خود مواجه میشوند.
در قوانین بینالمللی، سازمان بینالمللی کار نیز فروشندگان خیابانی را به رسمیت میشناسد و آنها را چنین تعریف میکند: «فروشندگان خیابانی کسانی هستند که کالاها و خدمات خود را در فضای عمومی به صورت عمده یا خرد عرضه میکنند. منظور از فضای عمومی، خیابان، پیادهرو و فضاهای واسطهای است. فروشندگان خیابانی ممکن است غرفهای ثابت مانند کیوسک داشته باشند یا فقط از یک میز برای عرضهی کالایشان استفاده کنند. دیگر فروشندگانی نیز هستند که هر چند در جای ثابتی کالایشان را عرضه میکنند اما آنها را روی سفرهای پلاستیکی یا پارچهای میچینند. سایرین نیز نه جای لزوماً ثابتی دارند و نه مکانی ثابت برای فروش. بر همین مبنا نیز در کدهای (ISIC) طبقهبندی مشاغل اقتصادی، دستفروشی در شاخههای مختلف به عنوان شغل به رسمیت شناخته شده است.»
اما در ایران همه چیز متفاوت است. باوجود اینکه هر ساله بر تعداد دستفروشان اضافه میشود و برآوردها از وجود بیش از ۹ هزار دستفروش فقط در شهر تهران حکایت دارد، اما همچنان باورهای غلط این شغل را یک شغل کاذب میدانند و نهادهای رسمی و تصمیمگیر نیز با بهانههایی مانند اینکه حضور دست فروش چهره شهر را زشت میکند، همواره در برابر دست فروشان سنگاندازی کرده و با آنها برخورد میکنند. شهرداری بسیار تبلیغ میکند که دستفروشان نظم را به هم میریزند و به ناامنی دامن میزنند.
اما نتایج پژوهشها حرفی کاملا خلاف تصورات شهرداریها میزنند. کنشگران شهری دستفروشی را یک جاذبه شهری میدانند و معتقدند دستفروشی جزو الزامات یک شهر دوستدار پیاده است. حضور ثابت دستفروشان در معابر و پهن بودن بساط آنان، فضایی را برای مکث رهگذران ایجاد کرده و حسی از امنیت اجتماعی را القا میکند. به طوری که حضور بساط گستران میتواند امنیت زنان رهگذری که دچار ناامنی در خیابان شدهاند یا توسط کسانی تعقیب شدهاند و نیاز به حمایت دارند را موقتاً تامین کند. دستفروشان عموماً ارتباط خوبی با کودکان کار و سایر تهیدستان در معابر نیز دارند؛ بنابراین حضور دستفروشان در معابر به رشد تعاملات اجتماعی و تنوع کاربریهای پیاده راهها نیز کمک میکند. امری که نه تنها باعث سلب امنیت نمیشود بلکه نظارت و امنیت بیشتری را فراهم میکند.
همچنین سیاستگذاران بیاعتنا به شرایط اقتصاد کلان که میتواند علت شکلگیری و رواج مشاغلی مانند دستفروشی باشد، مانند عملکردشان در دیگر سطوح در اینجا هم به دنبال پاک کردن صورت مساله هستند و میخواهند دستفروشان را از سر راه بردارند. این در حالی است که مطابق با نتایج برخی پژوهشها عواملی نظیر تعدیل نیرو و از دست دادن شغل قبلی، ورشکستگی و از دست رفتن سرمایه، افزایش هزینههای زندگی به دلیل رشد اجاره بهای مسکن، تولد فرزند و تحصیل، معلولیت و مشکلات جسمانی ناشی از بیماری و حوادث، بیماری صعبالعلاج یکی از اعضای خانواده یا فوت نانآور خانواده و عدم امکان یافتن شغل رسمی از جمله علل روی آوردن افراد به شغل دستفروشی است.
کمتر هیچ دستفروشی پیدا میشود که حداقل یک بار بساطش زیر پای ماموران شهرداری لگدمال نشده باشد. دستفروشان حاضر در مترو نیز همواره با بگیر و ببند مواجه هستند و مدام باید در شرایطی ناامن و خطرناک به کسب و کار خود ادامه دهند. این در حالی است که بیش از ۷۶ درصد دستفروشان شهر تهران سرپرست خانوار هستند و ۹۳ درصد آنان به جز دستفروشی هیچ درآمد دیگری ندارند.
مریم یکی از دستفروشانی است که محل کارش در مترو است. او چند سالی است مشغول به کار دستفروشی است و در گفتگو با رویداد۲۴ از وضعیت شغلی خود گلایه میکند. به گفته مریم دستفروشان زن مترو با چالشهای به مراتب بیشتری نسبت به دستفروشان مرد روبه رو هستند. آزار و اذیت، متلک، نگاههای ناامن جزو رفتارهای همیشگی است که دستفروشان زن گاهی از سوی مسافران و گاهی از سوی ماموران مترو شهرداری با آن مواجهه میشوند.
مریم با اشاره به شیوع کرونا و تاثیر آن بر شغل خود و همکارانش میگوید: طی دو سال اخیر یکی از مشاغلی که به شدت آسیب دید، همین دستفروشی است با این تفاوت که از تمامی مزایا و تسهیلات حمایتی که سایر اصناف محروم ماند. اما موضوع این است که در ماههای اخیر حتی وضعیت بسیار بدتر از دوره اوج شیوع کروناست. تورم و سقوط قدرت خرید مردم را ما به صورت روزانه لمس کردیم؛ چه در زندگی خودمان و چه در مواجهه با مسافران مترو. تا قبل از این خرید از دستفروشان مترو برای مردم مقرون به صرفه بود و حتی حس گردش و خرید هم به مسافران میداد. اما در حال حاضر به شدت حجم تقاضا کم شده و مردمی که از مترو استفاده میکنند به سختی توان خرید اجناس عرضه شده در مترو را دارند.
نکته دیگری که مریم به آن اشاره میکند، افزایش تعداد دستفروشان بعد از شیوع کروناست. او باتوجه به تجربه و مشاهدات خودش میگوید، طی دو سال اخیر تعداد زیادی به دلیل کرونا و اخراجها شغل خود را از دست دادند و برای بقا به سمت مشاغلی مانند مسافرکشی و دست فروشی رو آوردند.
مریم همچنین از سختی کار خود و همکارانش شکایت میکند که هر آن باید نگران بازداشت و توقیف اجناسشان از سوی ماموران مترو و شهرداری باشند.
اما به نظر میرسد با شهردار و تیم جدید شهرداری در تهران اوضاع بدتر از این هم شود. همچنان که معاون جدید خدمات شهری شهرداری تهران به تازگی گفته: «۴۰۰۰ نفر در قطارهای متروی ما روزانه ظرفیت را اشغال میکنند، ما باید اینها را از مترو خارج کنیم و ساماندهی کنیم، اما دیگر اجازه ندهیم کسی به مترو برود. باید از یک جایی هوشمندانه خط قرمز را بگذاریم و از قانون کمک بگیرد و ساماندهی را انجام داده و با مازاد آنها برخورد قانونی کند.»
هنوز کسی نمیداند دستفروشان تهرانی در دوره مدیریت شهری جدید چه سرنوشتی دارند، اما اظهارنظرات مدیران جدید شهرداری دست فروشان را نگران کرده و نه تنها امیدی به بهترشدن اوضاع قبلی خود ندارند بلکه نگران هستند همین شرایط فعلی هم بدتر شود. در این میان برخی دستفروشان و فعالان این حوزه بر سازماندهی میان خود دستفروشان تاکید میکنند و معتقدند خود دستفروشان به همراه کنشگران شهری مانند دیگر اصناف مثل کارگران واحدهای تولدی مختلف خود باید به دنبال پیگیری مطالباتش باشند. شاید از همین زاویه هم است که مهمترین مطالبه فعالان حوزه دستفروشی داشتن تشکل است.