کد خبر: ۳۴۰۲
۱۹:۲۴ -۰۴ خرداد ۱۳۹۶
به بهانه سالروز درگذشت ناصرخان

علی لطیفی: حجازی هرگز عوض نشد

دوم خرداد 1390 روز غم‌انگیزی برای فوتبال کشور بود زیرا در این روز دیگر ناصر حجازی در بین ما نبود. اسطوره و دروازه‌بان دهه پنجاه فوتبال ایران پس از یک دوره سخت بیماری در سن 62 سالگی چشم از جهان فرو بست و امروز شاهد آن هستیم که پس از گذشت شش سال نام وی بر سر زبان‌ها مانده است.
ورزش و جوان- دوم خرداد 1390 روز غم‌انگیزی برای فوتبال کشور بود زیرا در این روز دیگر ناصر حجازی در بین ما نبود. اسطوره و دروازه‌بان دهه پنجاه فوتبال ایران پس از یک دوره سخت بیماری در سن 62 سالگی چشم از جهان فرو بست و امروز شاهد آن هستیم که پس از گذشت شش سال نام وی بر سر زبان‌ها مانده است. در همین رابطه به سراغ علی لطیفی، پیشکسوت و یکی از شاگردان حجازی رفتیم تا از رفتار و منش این مرد بزرگ فوتبال بیشتر اطلاع پیدا کنیم.

بسیاری از افراد از جمله فرهاد مجیدی معتقدند ناصر حجازی یک مکتب است، شما با این نظر موافقید؟
صد در صد. مکتب حجازی، ورزش توام با سلامتی و صداقت و پرهیز از بحث‌های رایج و زشت غیرفوتبالی بود. ناصرخان فردی صادق بود و برای رسیدن به هدفش دست به هر کاری نمی‌زد. شعری که بر سنگ مزارش نوشتند: "من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی‌آبی ولی با خفت و خواری پی شبنم نمی‌گردم" گویای شخصیت واقعی این مرد بزرگ است.

حجازی در زمان حیات خود از بی‌مهری خیلی‌ها نسبت به خود سخن گفت، به راستی چرا به حجازی بی‌مهری شد؟
بسیاری از مدیران ورزشی کشور با ناصرخان زاویه داشتند و دلیل اصلی آن، رک‌گویی حجازی بود. خیلی‌ها حتی با نوع پوشش حجازی مشکل داشتند. حجازی یک روز به خود من گفت بسیاری از دست اندرکاران فوتبال اجازه پیشرفت به من را نمی‌دهند.

بهترین و بدترین خاطره‌ای که از ناصرخان دارید چیست؟
بهترین خاطره من مربوط به زمانی می‌شود که 16 سال داشتم و در جوانان استقلال بازی می‌کردم. یک روز حجازی به زمین دیهیم واقع در نظام آباد تهران آمد. البته حضور حجازی برای دیدن تمرینات پسرش، آتیلا حجازی بود ولی در پایان تمرین آن روز به من گفت اگر قدر خودت را بدانی مطمئنا به تیم ملی هم راه پیدا می‌کنی. شنیدن این جمله از اسطوره‌ای به نام حجازی به من اعتماد به نفسی دوچندان داد. پس از آن روزها، حجازی هرجا رفت من را هم با خود برد و بنده پیشرفت فوتبالی خود را مدیون ایشان هستم. اما یکی از خاطره‌های بدی که در حضور حجازی عزیز داشتم مربوط به روزی می‌شود که ناصرخان برای بذرپاشی به کمپ استقلال(کمپ ناصر حجازی) آمد تا چراغ راه‌اندازی آنجا را روشن کند. در آن روز حجازی از خیلی از تصمیمات کشور از جمله دادن یارانه به مردم گله کرد و صحبت‌های حجازی در آن برنامه دل خیلی‌ها را به درد آورد. واقعا حجازی یک انسان بزرگ و رک بود. روحش شاد.

درسی که فوتبالیست‌های ما باید از ناصر حجازی بگیرند چیست؟
نوع اعمال و رفتار حجازی بیانگر شخصیت اوست. هیچ وقت جلوی کسی سر خم نکرد و هیچ‌گاه برای رسیدن به مقاصدش به چاپلوسی و دورویی روی نیاورد. همیشه خودش بود و هرگز عوض نشد.
ارسال نظرات
آخرین اخبار
گوناگون