کد خبر: ۳۳۹۴۳
۲۰:۵۰ -۲۶ شهريور ۱۴۰۰

احساس بی‌هویتی باعث خودکشی می‌شود

این نوع خودکشی زمانی رخ می‌دهد که فرد پیوند اندکی با همنوعانش دارد و این خودکشی می‌تواند حاصل احساس تنهایی، انزوا و درون گرایی و یا نوعی اختلال روانی باشد.

خودکشی

نشان تجارت - وقتی فرد دچار بی هویتی می‌شود و حس تعلق گروهی خود را از دست می‌دهد، ممکن است دچار هرگونه چالش، روان نژندی و بی هنجاری بشود، بنابراین بد نیست اشاره‌ای به واژه «آنومی» که اولین بار امیل دورکیم، جامعه شناس مشهور فرانسوی در کتاب خودکشی خود عنوان کرده، اشاره کنم.

آنومی به معنای بی هنجاری و عدم وابستگی شخص و جامعه هست، به گونه‌ای که رابطه بین فرد و جامعه گسسته و این پدیده در نهایت منجر به از هم پاشیدگی جامعه می‌شود، یا واژه‌ای که کارل مارکس، نظریه پرداز و فیلسوف بزرگ آلمانی آن را به کار برده، واژه «الیناسیون» به معنای از خودبیگانگی است که این واژه را بیشتر برای توصیف کارگران مزد بگیری به کار برده که از وضع زندگی خود راضی نیستند و فعالیت زندگی آن‌ها به عنوان عامل اجتماعی مولد و موثر، خالی از هر گونه کنش و رضایت گروهی است و هیچ گونه کنترلی بر زندگی یا تولیداتشان ندارند.

نوزدهم شهریور، روز جهانی پیشگیری از خودکشی است. به این بهانه بد نیست به تقسیم بندی که امیل دورکیم در کتاب خود در باب انواع خودکشی کرده، اشاره‌ای نمایم.

۱. خودکشی خودخواهانه:

از نظر دورکیم، این نوع خودکشی زمانی رخ می‌دهد که فرد پیوند اندکی با همنوعانش دارد و این خودکشی می‌تواند حاصل احساس تنهایی، انزوا و درون گرایی و یا نوعی اختلال روانی باشد. دورکیم این نوع خودکشی را خاص جوامع و اجتماعاتی که دارای فلسفه و سنت فردگرایی، اسقلال طلبی افراد هستند، می‌داند.

۲. خودکشی دگرخواهانه (نوع دوستانه):

نقطه مقابل خودکشی خودخواهانه است؛ در این نوع خودکشی، روابط درون گروهی آنقدر شدید و با اهمیت است که فرد می‌تواند به درخواست گروه خودکشی کند؛ مثال عینی اینگونه خودکشی‌ها، حملات انتحاری هست و در بعضی فرقه‌ها رواج دارد.

۳. خودکشی تقدیر گرایانه (جبری):

این نوع خودکشی حاصل جوامع بیش از حد سنتی و محدود است که فرد احساس آزادی و حق انتخاب خود را از دست می‌دهد و حس می‌کند نمی‌تواند تحت این شرایط اجباری و محدود به اهداف و رویا‌های خود جامه عمل بپوشاند.

۴. خودکشی آنومیک:

زمانی رخ می‌دهد که قوانین و نظم در جامعه درهم شکسته شده، جامعه دچار تغییرات سریع شده و به نوعی افراد و جامعه نتوانسته اند خود را با شرایط جدید وفق دهند و جامعه دچار نوعی بی هنجاری شده، البته این تغییرات لزوما منفی نیستند؛ مثلا گاهی حتی در زمان رونق اقتصادی و نه فقط در زمان بحران اقتصادی این پدیده بوجود می‌آید.

امیل دورکیم بر این باور است، در دوران‌های شدید اقتصادی و اجتماعی و زمانی که فشار تورم در جامعه شدید است، احتمال خودکشی بیشتر میشود، چون در چنین مواقعی هنجار‌های اجتماعی ضعیف‌تر میشود و افراد مشاغل خود را از دست میدهند واز قواعد کار و موسسات برکنار می‌شوند و جدایی از این ساختار‌ها برای مثال خانواده.

دولت و مذهب باعث تضعیف وجدان اخلاقی می‌شود و افراد امیالشان نامحدود شده و با منابعی که دارند ارضا نمی‌شوند و این عدم تعادل بین آرزو‌های افسارگسیخته و اسباب رسیدن به این آرزو‌ها سبب کشمکش‌های حاد درونی می‌شود که آن‌ها را به سمت خودکشی سوق می‌دهد.

در خودکشی آنومیک، فرد بدین سبب دست به خودکشی می‌زند که بعد از تلاش زیاد، زندگی را سراب و پوچ و پیروزی‌ها را نافرجام می‌یابد.

بیاییم با زنده نگاه داشتن بذر امید در روح و جان همنوعان خود، آن‌ها را به زندگی امیدوار کنیم و از سقوط در ورطه تباهی و پوچی نجات دهیم.

برچسب‌ها:
ارسال نظرات
آخرین اخبار
گوناگون