نشان تجارت - هستی مهدوی با انتشار پستی اینستاگرامی، از حذف کامل برنامه «همرفیق» که با حضور او ضبط شده بوده است، خبر داد.
او در متنی طولانی، از افزایش سانسور در برنامههای تولید شده در شبکه نمایش خانگی انتقاد و تاکید کرد با ادامه این روند، باید به حال پلتفرمهای اینترنتی گریست.
متنی طولانی که این بازیگر سینما و تئاتر، منتشر کرده، به شرح زیر است:
«تیغ سانسور اینبار تیزتر از همیشه!
از اول مرداد سال گذشته از برنامه «همرفیق» با من تماس گرفتند تا مهمانشان باشم.
رفاقت حکم میکرد تا پس از مدتها مهمان برنامهای باشم که برای عواملش احترام قائل بودم.
مهر ماه با برادرم عزیزم، مهمان «همرفیق» بودیم.
بنا به دلایلی، قرار شد تا آذرماه دوباره و اینبار به همراه یک رفیق صمیمی، مهمان «همرفیق» باشم.
از صمیمیترین دوستم، نهال دشتی خواهش کردم که در برنامه کنار من باشد. او هم رفاقت کرد و آمد.
نزدیک به هشت ماه از آن روز و آن برنامه که به گمانم جذاب هم شده بود، میگذرد.
اگر شما از آن برنامه چیزی دیدهاید من هم دیدهام!
اگر خبری خواندهاید من هم خواندهام!
تهیهکننده «همرفیق» هم ظاهرا در چند ماه گذشته آنقدر گرفتار انواع و اقسام مصائب شدهاند که نمیتوانند پاسخی به من بدهند و اگر هم پاسخی باشد در حد امروز و فردا کردن و وعده آینده دادن است. در نتیجه علت پخش نشدن برنامه، برای شخص من در هالهای از ابهام باقی ماند.
از سویی شرمنده رفیقی هستم که بهخاطر من به «همرفیق» آمد و از سویی امروز بدهکارِ خودم هستم که چرا رفاقت کردم و به همرفیق رفتم! و حتی خارج از وظایفم کمکی کردم!
میخواهم بگویم کسانی که بر «همرفیق» نظارت میکنند و مانع پخش آن به واسطه حضور ما و یا به هر دلیلی بودند، مفهوم رفاقت را در ذهن من تغییر دادهاند؛ و این رشته سر دراز دارد…
اگر قرار باشد نظارتهای کلافهکننده و بی مورد تلویزیون در پلتفرمهای اینترنتی هم اعمال شود از امروز باید بر عاقبت این پلتفرمها گریست. آنچنان که امروز همه علاقهمندان به هنر، به حال وضعیت تلویزیون میگریند.
اینکه با اصرار مهمانی را دعوت کنیم (حتی برای دوبار) و بعد چنین رفتاری با او کنیم، یا گفتگویش را پاره پاره کنیم یا صورتش را بیرنگ کنیم نه فقط نامش رفاقت نیست بلکه دشمنی آشکار است. پا بر گلوی جوانان گذاشتن است، انکارشان است، فراری دادنشان است!
و از همه رنجآورتر، عدم پاسخگویی است که مستقیما مفهوم بیاحترامی دارد.
امیدی ندارم که توضیحی در خور از جانب سانسورکنندگان یا تهیهکننده محترم (که احتمالا خودشان زیر فشار سانسورکنندگان هستند) بگیرم، اما قطعا این رفتار ناپسند سبب خواهد شد که در آینده فریب مدعیان رفاقت را نخورم و برای رسم رفاقت وقت و دقت بیشتری صرف کنم. گرچه همیشه زیر تیغ بُرنده سانسور بودهام، خواستم لااقل اینبار دیگر خود سانسوری نکنم.
در پایان از شهاب عزیز، برادر عزیزم هومن و خصوصا دوست مهربانم نهال ممنونم که در کنارم بودند تا «همرفیق»ی تماشایی رقم بزنیم.»