نشان تجارت - سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری برگزار و در آن سیدابراهیم رئیسی در شرایطی سکان قوه مجریه ر ا به زودی به دست خواهد گرفت که کشور دچار موضوعات چالشی بسیاری در بخش اقتصاد کلان کشور، سرمایه گذاری خارجی و حوزه سیاست خارجی و برجام است.
از چالشهای مهم که اتفاقا کمتر هم از آن سخن گفته میشود و پیشروی تیم رییس جمهور منتخب قد علم خواهد کرد، ابر چالشهای صنعت نفت است صنعتی که مدتهاست حال و روز خوشی ندارد. از آنچه از مصاحبهها و یا مروری بر کارنامه کارگروه انرژی رییس جمهور منتخب در دوران تبلیغات انتخاباتی حداقل از دور نمایان است این استنباط را ایجاد میکند که ژنرالهای نفتی دولت سیزدهم عموما مدیران ارشد دولت دوم احمدی نژاد خواهند بود.
جدای از کارنامه و یا عملکرد مدیران نفتی در آن دوره که به قطع دارای نقاط مثبت و قابل تقدیر و البته اشکالات فراوان مدیریتی و عملکردی بودند، نگاه تاریخی به نفت حداقل طی دو یا سه دهه گذشته، تصویری به نسبت دقیق از جاده سنگلاخی پیشروی، تیم ریس جمهور منتخب ارایه خواهد کرد.
طی دو دهه گذشته توسعه در صنعت نفت در پارادوکسهای رفتاری و اعتقادی بسیار متنوعی، دچار فراز و فرودهایی شد. روزی توسعه میادین از مسیر قراردادهای بیع متقابل یک موفقیت حاکمیتی محسوب میشد و روزی همراهان این نوع قراردادها در مظان اتهام خیانت به صنعت نفت قرار گرفتند. روزی برای توسعه صادرات گاز، شرکت و نمایندگیهای خارجی تشکیل شد و دهها تفاهم نامه بین المللی منعقد گردید و در ایام دیگری شرکت صادرات گاز منحل شد و اغلب مدیران آن یا بازنشسته شدند و یا برای کار جذب شرکتهای بین المللی شدند و این روزها آنها را در همایشها و سمینارهای معتبر خارجی در کسوت سخنران کلیدی میبینیم البته به نمایندگی از اونوریها!
میلیاردها دلار صرف توسعه پتروشیمی شد و واحدهای بزرگ صنعتی در دو منطقه ویژه عسلویه و بندر امام (ره) ایجاد شد. تصمیم برآن شد اتیلن تولیدی با هدف ایجاد توسعه به اقصا نقاط کشور برسد و آن شد افتخاری برای صنعت پتروشیمی و بر سبد مطالبات مردم مناطق کشور، اما روزهای بعد پروژههای انتقال اتیلن با، اما و اگرهایی مواجه شد و یکی پس از دیگری یا اجرا نشد و یا با تغییرات جدی عملیاتی شد و برنامه ریزان وقت این مگا پروژه شدند متهم و کلی مثال دیگر....
اما هیچگاه بحث نشد آیا برای توسعه صنعت نفت کشور با وجود همه پارامترهای غیر طبیعی که کشور عزیزمان را محصور کرده است و البته ما آن را هزینه استقامت میدانیم، برنامههای بهتری هم برای اجرا وجود داشت؟ آیا چه در دولت احمدی نژاد و در چه در دولت روحانی از ظرفیت دانشگاهی و یا متخصصین غیر دانشگاهی استفاده شد؟ چرا در این دولتها رکوردار انعقاد تفاهم نامه در کل دنیا شدیم و در مقام اجرا دستمان خالی بود؟ هیچگاه عنوان نشد زنجیره درست و اصولی تولید ثروت در صنعت نفت که مزیت اصلی کشور است چه بود؟ آیا سرمایه گذاریها از یک برنامه ریزی جامع پیروی میکرد و یا تا سالها گرفتار مدیران اصلاح طلب و اصولگرا بودیم؟ چه میزان از توانمندیهای شرکتهای دانش بنیان استفاده شد؟ آیا اساسا اراده ایی بود برای دیدن توانمندیهای داخلی؟ سوال مهم این روزهای کارکنان صنعت نفت است که اولویتهای صنعت نفت در سالهای آتی چیست و آیا تیم نفتی نزدیک به رییس جمهور منتخب، برنامهای دارند؟
ژنرالهای نفتی دولت دوازدهم در پاسخ به ناکارآمدی ها، جنگ اقتصادی با ترامپ را عامل مهم شکست برنامههای خود میدانند. هر چند هیچگاه برنامه ایی هم ارایه نشد که بتوان عملکردها را ارزیابی کرد، اما در دولت قبلتر از آن هم اتفاقات مثبتی علیرغم به کارگیری نیروههای تازه نفس در سطوح مدیریتی نفت، حاصل نشد. حرف برای گفتن در این بخش بسیار است، اما بگذریم و فارغ از دلایل ناکامی ها، هدف از این چند سطر شاید تاکید بر دو مطلب مهم باشد. اول آنکه صنعت نفت این روزها در کماست. شرکت ملی نفت ایران علیرغم دارا بودن بزرگترین ذخایر فسیلی جهان، بیش از پنجاه میلیارد دلار بدهکار است و، چون سرگشته ایی گیج و مبهوت، دچار روزمرگی است و نیروی انسانی صنعت نفت چندین سال است که بلاتکلیفند، شرکت ملی گاز هم اوضاع بهتری ندارد؛ و دوم آنکه چه در دولت اول روحانی و چه در دولت دوم احمدی نژاد، عمده توانها صرف عزل و نصبها و برخورد با این و آن شد و به نظر میرسد تاریخ در حال تکرار شدن است.
اما زمانی که به عنوان یک ناظر بیرونی به این پیکر کم جان، نگاه میکنیم آنچه به وضوع نمایان میشود این است که شرایط کشور به نحوی است که ژنرالهای نفتی رییس جمهور منتخب دیگر جای آزمون و خطا ندارند. کارنامه مدیران صنعت نفت طی چند سال گذشته پر است از مصادیق ترک فعل و کم کاریها و البته با مرور تاریخ به نظر میرسد به هر دلیل مقبول و یا نامقبولی، در همه دولتها کارنامهها تقریبا مشابه است. اما آنچه اولویت دارد این است که ضمن شناسایی تنگناهها و البته همراهی دیگر نهادهای بیرونی نفت، انقلابی آستینها را باید بالا زد و به فکر نجات صنعت نفت بود. باورم این است که دیروز هم دیر است پس باید به سرعت کوشید.
*مدیرعامل شتابدهنده تخصصی نفت و گاز