نشان تجارت - سریالهای نمایش خانگی در روزهایی که از آن فاصله زیادی نداریم میتوانستند نظر مخاطبین سریالپسند را به خود جلب کنند. آن ایام تعداد سریالها بسیار کمتر از الان بود، اما در هر حال قدرت جذب و دنبال شدن توسط مخاطب را داشتند. داستان و فیلمنامهای قوی عامل موفقیت بود، اما امروز گویا بیشتر از آنکه کیفیت اهمیت پیدا کند گردش سرمایه و پولسازی است که رونق دارد.
نگاهی به سریالهای موجود در نمایش خانگی میگوید که در حال حاضر سریالهای دراکولا، مردم معمولی، ملکه گدایان، گیسو، سیاوش، خوب بد جلف و میخواهم زنده بمانم و سه برنامه و مسابقه مجموعاً ۱۰ محتوای در حال پخش نمایش خانگی است. از سوی دیگر قرار است که چند سریال دیگر به زنجیره سریالهای این حوزه وارد شود و با این حساب سال ۱۴۰۰ که از نظر سینمایی نیز آغاز خوبی را تجربه نکرده است، در نمایش خانگی با سریالسازی مسلسلوار شاهد چاپ اسکانس برای صاحبان بسترهای اینترنتی خواهد بود.
اکران آنلاین نیز گویا غیر از نمایش فیلمهایی که سرمایهگذارانش چندان نگران سرمایه خود نیستند برنامه دیگری ندارد چراکه ریسک اکران آنلاین با توجه به سرقت فیلم و البته سود کمش نیز چندان مورد توجه نیست. همین خود کشش بیشتر فیلمسازان به سمت نمایش خانگی را بیشتر میکند.
نگاهی به تولیدات موجود و نظرات کاربران نشان میدهد که این آثار نتوانستند نظر رضایت مردم را جلب کنند. البته این اتفاق چیز جدیدی نیست چرا که قبلتر نیز در گزارشهایی در مصاحبه با مردم به آن پرداختیم منتها تعدد سریالها به میزان امروز نبودند و همین از وخامت بیشتر اوضاع خبر میدهد. در حالی که اگر تمرکز نمایش خانگی بر ساخت یک سریال خوب و ایرانی پسند بود بهتر از این بود که چند سریال کم مخاطب ساخته شود. یک دِه آباد به از صد دِه خراب.
اما اینکه چرا این حجم از سریال در نمایش خانگی با کیفیت نازل ساخته میشود در وهله اول برمیگردد به ضعف مدیریت نظات و ارزشیابی سازمان سینمایی که فیلمنامهها را از نظر محتوایی بررسی جامعی نمیکند که منجر به نمایش خشونت بیپرده در خانههای مردم میشود و از سوی دیگر از نظر کیفی و هنری و زیباییشناسی آنقدر به حداقلها رضایت داده است که داد مخاطبین را درآورده و از تماشای آنها خسته شدهاند.
شورای پروانه ساخت سازمان مرکب از اعضایی است که طبیعتاً سینما را تجربه کردهاند و باید پشت دوربین فیلمبرداری در صحنه حضور داشته باشند. آنان بدون شک فیلم را به عنوان اثری هنری که از دل فیلمنامه بیرون میآید میشناسند و میدانند که نقاط ضعف و قوت یک فیلم قوی چیست؛ اما اینکه چرا این هیأت نسبت به سریالهای نمایش خانگی کم لطف است، احتمالاً به این برمیگردد که تجربه ساخت سریال را ندارند و از خصوصیات صنعتی و رسانهای و هنری آن کماطلاعاند.
نکته مهم این است که ساخت سریال حوزهای متفاوت با فیلم دارد و به صرف اینکه از مقوله دنیای هنرهای نمایشی است نمیتواند دلیلی باشد برای نظارت و مدیریت آن توسط فیلمسازان و یا منتقدین فیلم. عرصه سریال باید به سریالسازان و مدیرانی سپرده شود که در آن تجربیات موفق دارند و بتوانند عناصری که آن را به اوج برسانند را بشناسند و در تعامل با سازنده پیشنهاد دهند.
در حال حاضر سازمان سینمایی، نه تنها بخش مجزایی که برای نمایش خانگی در سازمان بود را از دست داده است بلکه شورای جداگانه پروانه ساخت سریالهای نمایش خانگی نیز ندارد؛ بنابراین یا باید اساساً صدور پروانه ساخت به دست نهادی باشد که جزو وظایف روشن و اولیهاش سریالسازی است و یا در سازمان سینمایی از سریالسازان موفق تلویزیون و منتقدین و کارشناسان دعوت شود تا با حضور در دفتر و بخش مجزایی به این نام مسئولیت مهم نظارت و ارزشیابی سریالهای نمایش خانگی را برعهده گیرند.
خلاصه آنکه سریالهای نمایش خانگی که با کمک اسپانسرها و بسترهای متمول آن و با کمک اشتراکات بالایی که از جیب مردم به دست میآید ساخته میشوند، نتیجهای جز تبدیل نمایش خانگی به دکان چاپ اسکناس ندارد. رسالت فرهنگی و هنری نمایش خانگی امروز به مسلخ تجارت رفته است.