نشان تجارت - صحبتهای بهاره رهنما درباره قوم لر در برنامه شام ایرانی جنجالهای فراوانی به راه انداخت و کار به جایی رسید که بهاره رهنما در اینستاگرام تهدید هم شد.
در ویدئویی که از بهاره رهنما منتشر شد او عنوان کرده بود: «دخترهای امروزی سر و وضعشون نیکول کیدمن اما طرز فکرشان لر است» این سخنان یک توهین آشکار به یکی از قومیتهای قدیمی ایران به حساب میآید و طبیعی بود واکنشهای بسیاری را در میان افکار عمومی به دنبال داشته باشد و کاربران شبکههای اجتماعی با بیانی تند و خشمآلود به او تاختند.
به غیر از کاربران معمولی فضای مجازی برخی از چهرههای مشهور به سخنان بهاره رهنما واکنش نشان دادند. سه بازیکن استقلال رشید مظاهری، محمد دانشگر و داریوش شجاعیان که هر سه ریشههای لر دارند در استوری مشترکی نوشتند: «با افتخار یک لر هستم. به تمام اقوام ایرانی احترام میگذارم و این فرهنگ اصیل ماست... اصالت ما لرها و هیچ قوم ایرانی با این حرفها خدشهدار نمیشود، ما توهین نمیکنیم و با هرکسی مثل خودش رفتار نمیکنیم. اصالت رو با هیچ پولی نمیشود خرید.»
فریبرز عربنیا هم در پستی اینستاگرامی از هموطنان لرزبان ایرانی دلجویی کرد و از مردم خواست به واسطه صحبتهای یک بازیگر، تمام هنرمندان را به یک چوب نرانند و به یک شکل قضاوت نکنند. با ادامه این جنجالها بهاره رهنما هم توضیحاتی درباره ویدئو منتشر شده از خود ارائه کرد: «این فیلم که پخش شده برای قسمت اول شام ایرانی است و مهمانی آن شب درخانه ما بود. من یک مثال سینمایی زدم و خیلیها اهل دیدن فیلم نیستند به همین خاطر سوء تفاهم پیش آمده است. فیلم دختر لر قدیمیترین و اولین فیلم ناطق ایرانی است. من یک فیلم خیلی قدیمی را مثال زدم. من منظورم قدیمیترین فیلم ایرانی بود به عنوان طرز فکر و جدیدترین فیلمهای امروز که نیکول کیدمن و بازیگران روز بازی میکنند. منظورم تفاوت زمانی دو فیلم بود.»
سابقه توهین قومیتی در ایران
جامعه ایران به عنوان یک جامعه چند نژادی با قومیتهای گوناگون به شدت مستعد افتادن به ورطه نزاعهای قومی است. برخلاف کشور چند نژادی که انواع و اقسام نژادهای مختلف از جمله لاتینتبارها، سیاهپوستان، انگلوساکسونها، آلمانیتباران و... در آن زندگی میکنند، قومیتهای ایرانی پیش از اینکه خود را یک ایرانی به حساب بیاورند وابسته به قومیت خود میدانند.
برای یک لر در ایران، لُر بودن یک اولویت است. او یک لر ایرانی است که آداب و سنن، لهجه و گفتار و فرهنگ به جا مانده قومیاش مهمتر از هر کلیتی دیگر است و این موضوعی است که کمابیش و با درصدهای متفاوت درباره تمام اقوام ایرانی صدق میکند و علت تعصب این است که آنها برای حفظ هویت قومی خود در تاریخ هزینه دادهاند.
برخلاف جامعه آمریکا که اقوام مختلف ساکن در آن به واسطه مهاجرت به جغرافیای آمریکا پا گذاشتهاند و هیچکدام ریشه تاریخی در آمریکا ندارند، هرکدام از قومیتهای ایرانی ریشه تاریخی قدرتمندی در ایران دارند و برای حفظ هویت قومی خود هزینه دادهاند، سرکوب شدهاند و دوباره ایستادهاند؛ نادیده گرفته شدهاند و دست روی زانوی خودشان گذاشتهاند و ...
در طول تاریخ این مسئله باعث شده قومیت اهمیت بسیاری میان ایرانیان برخوردار باشد و آنها همواره میکوشند با حفظ این سنتها، تمایز خود را حفظ کنند. همین ریشه تاریخی است که در طول سالیان دراز حکومتهای مرکزی قومیتها را نه به عنوان یک فرصت که به عنوان یک تهدید دائمی نگاه کنند. زمانی رضاشاه اقوام کُرد را به شمال و شرق کشور کوچ میداد تا از یکپارچگی آنها جلوگیری کند. همین اتفاق زمانی در جنوب کشور رخ میداد و اعراب خوزستان در دوره شیخ خزعل تلاش داشتند استقلال خود را حفظ کنند. قوم ترکمن و بلوچ هم با همین مشکلات روبرو بودهاند.
نگاه سانترالیسم در ایران همیشه دلیلی بوده تا قومیتها در تنگنا قرار داشته باشند و عمده تمرکز توسعه تنها بر مرکز باشد؛ گاهی این مدل توسعه به فاشیسم نزدیک شده و در «فحشهای قومیتی» خود را نشان داده است؛ یعنی رفتار تاریخی حاکمان باعث شده میل به عقب راندن قومیتها در مرکز نیز شکل بگیرد و از این منظر به کار بردن نام اقوام به عنوان صفتهای ناشایست، نمادی از همین امر مذموم اخلاقی است.
صادق هدایت نویسنده بزرگ ایرانی توضیحی درباره فاشیسم در ایران دارد و نشان میدهد چگونه استفاده از قومیتها همچون «ازبک»، «قرشمال [قوم غره شمار ساکن خراسان]»، «منگل [تغییر یافته واژه مغول به خاطر شکل چشمان بیماری سندروم داون]»، «عرب»، «لر»، و ... به عنوان اهانتهای مختلف استفاده شده است. نمونه همین سنت تاریخی در رفتار نابخردانه و سخیف بهاره رهنما خود را نشان میدهد که برایش نیکول کیدمن نماد مدنیت و برتری فکری است و برای دوقطبی در مقابلش کلمه «لر» را مینشاند، بی آنکه بداند این سخن چقدر غیرانسانی و فاشیستی است و در ویدئویی شرمگنانهتر بدون آنکه عذرخواهی رسمی کند، شعری به زبان لری میخواند تا ماجرا را جمع و جور کند.
حقیقت آن است که سنتهای تاریخی باعث شده در ناخودآگاه هرکدام از ما «یک بهاره رهنما» قرار بگیرد که در مواقع مختلف مانند جوک گفتن و ناسزا دادن و تحقیر کردن، خود را نشان بدهد. جوکهایی مشمئزکننده که معمولا با این جملات فاشیستی آغاز میشود که «یک روز یک ترک بود ...»، «یک عرب میخواست ...»، «به یک لر میگویند» و «از یک رشتی میپرسند ...» و ... همگی نمادهایی از همین اهانتهایی است که روزانه آن را تکرار میکنیم و بی آنکه دقت کنیم که تا چه اندازه غیرانسانی است، با آن میخندیم و همان «بهاره رهنمای درون» را بازتولید میکنیم. برای درک این موضوع بهتر است کامنتهایی که در فضای مجازی در واکنش به توهین بهاره رهنما ارسال شده را بار دیگر بازخوانی کنید؛ حجم عظیمی از توهینها بیان شده تا گفته شود «توهین کاری بدی است!»
تفاوتی نمیکند مسعود فراستی باشد یا نماینده مجلس یا رییس شورای شهر یا رییس هیات مدیره باشگاه پرسپولیس یا تماشاگر معمولی فوتبال و عمو فیتیله یا محمود شهریاری و حسن ریوندی یا چنگیز جلیلوند و امیر قلعه نویی. سنت تاریخی اهانت به قومیتها همواره نمایانگر «نگاه فاشیستی» بوده که خواستهایم آن را مخفی کنیم و هر از گاه هم با یک عذرخواهی سر و ته ماجرا جمع شده است، اما یادمان باشد همچنان شوخی بد را «شوخی شهرستانی» میدانیم! گویا غیرشهرستانیها سرشتی دیگری دارند که همه اقوام ایران باید به درک متعالی آن برسند!!
زمانی به «مل بروکس» کارگردان شهیر آمریکایی که در فیلمهایش از هر لفظی استفاده میکرد، گفتند «شما را به بینزاکتی متهم کردهاند» مل بروکس بلافاصله پاسخ داد «... خوردهاند!»
منبع: رویداد24