جایی که مردان والیبال ایران با پسرفتی به اندازه ۷ پله در رده سیزدهم مسابقات ایستادند. آن هم در شرایطی که چهار سال قبل و در دوره پیشین همین مسابقاتی که ۲۰۱۴ و به میزبانی لهستان برگزار شده بود، توانست به عنوان ششمی جهان برسد. عنوانی که تمام این چهار سال، والیبال ایران به افتخار کرد. صعود والیبال ایران به مسابقات المپیک ۲۰۱۶ شاید آخرین برگ درخشان این رشته بود و بعد از این اتفاق دیگر خبری از والیبال درخشان و اتفاقات قابل توجه در این رشته نبود.
عملکرد ضعیف در المپیک، نمایش دور از انتظار در لیگهای جهانی و ... تنها نمونهای از اتفاقاتی بود که بیش از پیش این باور را در بین والیبال دوستان تایید میکرد که آن والیبال کجا و این کجا.
در این بین کارشناسان هر بار و پس از ناکامیهای رخ داده در مسابقات از مشکلاتی که والیبال ایران گریبانگیر آن شده بود صحبت به میان میآوردند که در این بین چرخه معیوب بازیکن سازی و تغییر نکردن نسل پررنگتر از باقی انتقادات بود. با تمام این تفاسیر در این چهار سال برخی بازیکنان نظیر شهرام محمودی، مهدی مهدوی، عادل غلامی و .. به دلایل مختلف از تیم ملی کنار رفتند و برخی نفرات جدید به این تیم اضافه شدند. به نظر میرسید ایگور کولاکوویچ، سرمربی مونته نگرویی تیم ملی والیبال ایران نسبت به تزریق نیروهای جوان و تازه نفس کمی محتاط عمل میکند، با این حال نفرات جدیدی فرصت این را پیدا کردند که به تیم ملی راه پیدا کنند، هرچند این تغییر و تحولات هرگز شکل و شمایل ثابتی به خود نگرفت و در فرصتهایی که نیاز بود کمکی به وضعیت والیبال نکرد.
نگاهی به عملکرد تیم ملی ایران در کشور بلغارستان به خوبی نشان خواهد داد که این والیبال بیمار شده و نیاز به دوا درمانی اساسی دارد. تیم ملی والیبال ایران مسابقات قهرمانی جهان ۲۰۱۸ را خوب آغاز کرد. سه پیروزی متوالی در مرحله نخست گروهی کمی امیدوارمان کرد که شاید بتوان شاهد بازگشت والیبال ایران به روزهای خوبش باشیم. در مرحله دوم، اما به هیچ وجه خبری از آن تیم شاداب سه بازی اول نبود. بازیکنان ایران به قدری آشفته و خسته بودند که نمیشد هیچ اثری از انگیزه برای پیروزی در آنها شاهد بود.
در مرحله دوم مسابقات قهرمانی مردان جهان، شکست مقابل بلغارستانی که در مرحله اول آن را شکست داده بودیم، امیدهای ایران برای صعود را بسیار کمرنگ کرد و بعد از آن باخت به کانادا به طور قطع سبب شد که تیم ملی ایران جایی در مرحله بعدی مسابقات قهرمانی جهان نداشته باشد.
حالا دیگر به نظر میرسد نگاه تیمهای والیبال سراسر جهان به ایران نیز تغییر کرده و حالا دیگر به چشم یک پدیده به والیبال ایران نگاه نمیشود. حضور بازیکنانی نظیر سعید معروف، سید محمد موسوی، فرهاد قائمی و ... در تیم ملی موجب شده شناخت حریفان از ایران بیشتر شود و به راحتی مورد آنالیز قرار بگیرند. این ضعفی بزرگ برای والیبال ایران به شمار میرود که نیاز به اصلاح اساسی دارد.
زمانی که ایگور کولاکوویچ سرمربیگری تیم ملی والیبال ایران را بر عهده گرفت، تغییر و تحول خاصی در تیم ملی ایجاد نکرد. اهالی والیبال بعد از نتیجه نگرفتن تیم ملی با مربیانی نظیر کواچ و لوزانو امیدوار بودند که ایگور بتواند والیبال ایران را به روزهای خوب زمان ولاسکو برگرداند. مربی با دانشی که تصور مثبتی نسبت به وی وجود داشت. از همان ابتدا، اما همواره بهانه آقای سرمربی عدم شناخت بازیکنان بود.
اتفاقی که گویا هنوز بعد از 2 سال برای ایگور رخ نداده و به واقع این مربی هنوز نتوانسته به شناخت خوبی از بازیکنانش رسیده و ترکیب درست ثابتی را در تیمش داشته باشد. حربه عجیبی که در مدت اخیر توسط ایگور استفاده میشد در مسابقات قهرمانی جهان به طور کامل مشهود شد و دست آقای سرمربی را رو کرد. اینکه کولاکوویچ تنها در مسابقاتی از بازیکنان جوانش استفاده میکرد که امیدی به پیروزی نداشت و در دیگر مسابقات همان ترکیب همیشگی را به زمین میفرستاد. او به خوبی میدانست که اگر مقابل تیمهای قدرتمندتر که شکست محتملتر است از بازیکنان جوان استفاده کند، میتواند در پاسخ به انتقادات خود را پشت «جوانگرایی» پنهان کند.
موضوعی که حالا دیگر از کسی پوشیده نیست. این مربی 2 سال سمت سرمربیگری ایران را بر عهده داشت و به نظر میرسد حالا دیگر وقت خداحافظیاش از تیم ملی ایران باشد. به نظر میرسید ایگور تمام توانمندی و پتانسیلش برای والیبال ایران همین است و از این فراتر نخواهد رفت. باید دید تصمیم اهالی فدراسیون در این رابطه چه خواهد بود.
والیبال ایران با سقوطی که در مسابقات قهرمانی جهان داشت، بیش از پیش نشان داد که تا چه حد نیازمند خلاص شدن از وضعیت بیمارگونهای است که گرفتار آن شده است. بیماری والیبال ایران بدون شک درمان دارد و باید منتظر ماند و دید نسخه مدیران والیبال برای رهایی این رشته از وضعیتی که در آن قرار گرفته است چه خواهد بود؟